چراغ هایی که خاموش شدند
يکشنبه 1 مهر 1403 - 09:35:33

حامد نامجو 

محمّدعلی بهمنی زاده ی 27 فروردین 1321 و درگذشته ی 9 شهریور 1403 شاعر و غزل‌سرای ایرانی بود.
وی متولد دزفول است اما، تولد او در این شهر کاملا اتفاقی بوده است! مطابق گفته خودِ شاعر، تنها دو ماه به زمان تولّد او مانده بود که به دلیل بیماری برادر در شهر دزفول و عیادت خانواده از او، محمدعلی بهمنی در قطار میان‌شهری به دنیا می‌آید و نام دزفول به‌عنوان محل زندگی‌اش در شناسنامه درج می‌شود. خانواده او اصالتا تهرانی بودند اما، مدتی به‌دلیل شغل پدر ساکن شهر بندرعباس شدند. 
مادرِ بهمنی با زبان‌های عربی و فرانسوی به‌خوبی آشنا بود، شاهنامه‌خوانی و حافظ‌خوانیِ او برای فرزندانش علاقه به شعر را در بهمنی به وجود آورد که بارقه‌های آن در آثار وی به‌وضوح دیده می‌شود. چندسال بعد، پدر بهمنی تصمیم گرفت فرزند 10ساله‌اش را به جای مدرسه برای کار به چاپخانه‌ای به نام تابان بفرستد. همین اتفاق، آغاز پیوند محمدعلی بهمنی با ادبیات شد؛ 
بهمنی در چاپخانه تابان، مجله روشنفکر را منتشر می کرد و مسئول صفحه «هفت تار چنگ» مجله، فریدون مشیری بود. مشیری اولین کسی بود که توانایی شعرگویی را در بهمنی، کشف کرد و بهمنی اولین شعرش را در همان سن 10 سالگی برای مادرش سرود و مجله «روشن فکر» در سال 1331 آن را چاپ کرد.
محمد علی بهمنی نحستین همکاری خود را با رادیو در سال 1345 پیش از انقلاب آغاز کرد. در آن زمان در جنوب ساکن بود و برنامه صفحه  شعر حاصل همکاری او با شبکه استانی خلیج فارس بود. او از سال 1352 در بندرعباس اقامت کرد. اگرچه پس از پیروزی انقلاب، به تهران آمد، اما دوباره در سال 1363 به بندرعباس رفت.
او این اواخر مسؤول چاپخانه دنیای چاپ بندرعباس و مدیر انتشارات «چی‌چی‌کا» در بندرعباس بود. بهمنی در سال 1374 همکاری خود را با هفته نامه ندای هرمزگان آغاز کرد  و صفحه‌ای تحت عنوان تنفس در هوای شعر را در می‌آورد.
اولین مجموعه محمدعلی بهمنی به نام «باغ لال» را انتشارات بامداد در سال 1351 منتشر کرد. بهمنی در سال 1378 غزل سرای نمونه کشور شد و سال 1385 در نخستین دوره‌ی جشنواره شعر فجر به اتفاق حسین منزوی برگزیده بخش شعر کلاسیک شد و هم در فهرست چهره‌های ماندگار شعر قرار گرفت. بهمنی اگرچه غزل می‌سرود، اما روح شعر نیمایی همیشه در شعرهایش عیان بود. چنانکه خودش می‌گوید: «جسمم غزل است؛ اما روحم همه نیمایی است.» البته او در غالب‌های مختلف نیمایی و سپید نیز اشعاری سروده است، اما وجه غالب شعر‌های او کلاسیک است. 
مهم‌ترین مضمون در غزل نوگرای محمدعلی بهمنی عشق است. او شیفته نیما بود و همین تلفیق شعر نو و کلاسیک در آثار او نیز عیان بود. بهمنی دوست داشت که غزل زنده بماند و خودش مهم‌ترین گام را برداشت و در ردیف شعرایی قرار گرفت که در این راه گام برداشتند. وی توانست غزل را با زمانه تغییر دهد. 
از آثار وی میتوان به - باغ لال، در بی‌وزنی، هوا دونفره هم که باشد در من جمعیتی است، گزیده‌ای از پنج کتاب در یک کتاب، گزیده اشعار محمدعلی بهمنی، مجموعه‌، اشعارصبح زود یه قاصدک سوار باد خنک، گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود شاعر شنیدنی است، خیال که خیس نمی‌شود چتر برای چه؟، چشمه صبح، یه حرف یه حرف حرفای من کتاب شدو من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم اشاره کرد.
پری صابری متولد 1 فروردین 1311 کارگردان تئاتر، نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده رمان ایرانی بود. وی گروه تئاتر پازارگاد را ایجاد کرد و تالار مولوی را در تهران تأسیس نمود.
صابری پس از پایان دورهٔ متوسطه برای تحصیل در رشته سینما و تئاتر به پاریس رفت. در دوران دانشجویی فیلم کوتاهی دربارهٔ یکی از رباعیات خیام ساخت که به عنوان بهترین فیلم دانشجویی 1954 در فرانسه برگزیده شد. در سال‌های 8 - 1955 در مکتب تانیا بلاشوا تئاتر آموخت و پس از مدتی مطالعه در اسپانیا در 1344 به ایران بازگشت.
در بازگشت به ایران گروه تئاتر پازارگاد را ایجاد کرد. در سال‌های 57 -1347 مدیر فعالیت‌های فوق برنامه دانشگاه تهران بود و تالار مولوی را در تهران تأسیس کرد.
 او نمایشنامه کرگدن اوژن یونسکو را دو مرتبه (پس از ترجمه جلال آل احمد) به فارسی ترجمه کرد و حمید سمندریان در 1350 آن را در دانشگاه تهران بر صحنه برد. این نمایشنامه را بعدها احمد کامیابی مسک با نام «کرگدن‌ها» ترجمه و چاپ کرد.
صابری پس از انقلاب اسلامی به خارج از ایران رفت. در این سال‌ها نمایشنامه «من از کجا، عشق از کجا» را دربارهٔ زندگی فروغ فرخزاد نوشت و در 1981 در لس‌آنجلس اجرا کرد که موفق بود. سپس آن را به انگلیسی در جشنواره هنری بازی‌های المپیک اجرا کرد که با استقبال مواجه شد. سپس تصمیم به بازگشت به ایران گرفت.
در ایران کم‌کم فعالیت تئاتری خویش را از سر گرفت و نمایش‌های «من به باغ عرفان» دربارهٔ زندگی سهراب سپهری و «هفت شهر عشق» را با الهام از عطار نیشابوری به صحنه برد. در پی این موفقیت‌ها، آثار دیگری را نوشته و کارگردانی کرد که به گفته خودش نمایش «شمس پرنده» دربارهٔ مولوی از بهترین کارهایش است.
«شمسِ پرنده» و «اسطورهٔ سیاوش» دو نمایشی است که پری صابری در تالار یونسکو در پاریس به روی صحنه برد. 
نشان ابن سینا (یونسکو) 2004-1383 ونشان هنر و ادب فرانسه 1383-2004 و نیز لوح سپاس هفدهمین جشنواره بین‌المللی فجر
تندیس و لوح سپاس هجدهمین، نوزدهمین، بیستمین، بیست و یکمین، و بیست و سومین جشنواره بین‌المللی فجر از افتخارات وی می باشد.
فعالیت‌های هنری پری صابری سبب شد در سال 2004، کشور فرانسه نشان لژیون دونور را به او اهدا کند. ترجمۀ نمایشنامه‌هایی چون مردگان بی‌کفن و دفن، کالیگولا، یرما و کرگدن و همچنین تألیف آثاری چون رند خلوت‌نشین، سوگ سیاوش، یوسف و زلیخا و کوروش کبیر ازجمله فعالیت‌های هنری پری صابری است.
به حکم آیین هستی، باید تلاش کنیم . اگر به رؤیاهایمان جامه عمل نپوشانیم، بی حاصل می شویم که این خود نوعی مرگ است.



http://eradehmellat.ir/fa/News/3840/چراغ-هایی-که-خاموش-شدند
بستن   چاپ