کارکرد نظم
شنبه 3 شهريور 1403 - 10:34:38

عباس امامی 
مولفه نظم در جوامع بدنبال دستیابی به چهار عامل مهم و تاثیرگذار است :
-هم بختی و همسویی که نفع مشترک در پی دارد
- سازش همگانی 
- همفکری و درک متقابل
- همدلی و وفاق که انسجام ملی را شکل میدهد
نظم فعلی بعد از تشکیل حکومت صفویان بر اساس هویت شیعی در ایران شکل گرفته است هرچند در گذرگاه زمان دستخوش تغییرات شد ولی نظم مبتنی بر پایه مذهب و سنت هنوز کارکرد دارد.
بعد از جنگهای ایران و روس و نقش اساسی علمای وقت در گسترش و بروز جنگ دوم که منجر به پیمان ترکمنچای شد این نظم دچار خلل گردید که جنبش باب از دست آوردهای اعتراض به نظم موجود بود از طرفی دیگر شکست از روس‌ها موجب رشد و نضج روشنفکری شد عباس میرزا از اولین روشنفکرانی است که او را به فکر چرایی عقب ماندگی از غرب انداخت او چاره را در آموختن دست آوردهای فرنگ دید و با اعزام دانشجو به دیار غرب سعی بر جبران عقب ماندگی ایران داشت مرگ زود هنگام او این روند را کند و بعضا معطل گذاشت.
رویکرد غرب گرایی در زمان ناصرالدین شاه به اوج رسید بخصوص با سفرهای ناصرالدین شاه و مظفر الدین شاه به غرب این شناخت و عطش دلبستگی را بیشتر شعله ور کرد نظم مستقر سنتی در مواجه با نظم در حال رشد و دگرگونی غرب که همراه با پیدایش و گسترش نظریات جامعه شناسی ، سیاست و اقتصاد بود روشنفکران ایرانی را دچار سردرگمی کرد نظریات جدید در غرب همپای صنعت و سیاست های استعماری غرب در حال رشد ، تغییر و گسترش بود بسط این نظریات در جامعه سنتی ایران عملا بلا موضوع میشد و از طرفی با درب بسته دربار و روحانیون روبرو شد بطوریکه جنبش‌های روشنفکری گارد پنهان گرفتند و به فراموشخانه رفتند.
مخالفان نظم مستقر تنها راه برون رفت از وضعیت موجود را غربی شدن و استفاده از مواهب پیشرفت در همه زمینه‌های علمی ، فرهنگی و صنعتی میدانستند.سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا در بروز این خواسته ها بی تاثیر نبود هرچند خودش در کشاکش این سنت و مدرنیته وامانده ای شد که نه میلش به تقسیم قدرت بود و نه شیفتگی اش از غرب قابل پنهان هر چند با وصله و پینه تا جائیکه به ساحت ملوکانه آسیبی نرساند مواهب غربی را رواج داد بخصوص هنر موسیقی  و عکاسی علیرغم مخالفت علما مدیون تلاش‌های اوست. 
چربش قدرت در زمان مظفر الدین شاه بسوی روشنفکران بود و با امضای فرمان مشروطیت قبح و عظمت شاهی فرو ریخت و فرمان مظفر پایه های نظم مستقر از زمان صفویه را باز تعریف کرد و ملت در اداره کشور سهیم شدند آنچه نباید از چشم دور بماند همراهی علمای وقت نجف همچون میرزای نائینی و آخوند خراسانی بهمراهی بعضی علمای ایران است علمای نجف نه میدانستند و نه بنا داشتند نظم موجود را بهم بریزند هر چند که بعد از بدار کشیدن شیخ فضل الله دست از سیاست شستند و کتاب را به آب سپردند(  تنبیه الامه و تنزیه المله)ولی جنبش‌ روشنفکری همچنان پویا و ثابت قدم برای تغییر در نظم موجود به فعالیت ادامه داد.
حاصل تغییر در نظم مستقر قبلی و عدم استقرار موثر نظم جدید، انقلاب مشروطه ارمغانی جز هرج و مرج و شکاف در گسل‌های قومی نداشت بطوریکه کیان کشور بخطر افتاد لذا روشنفکران وقت بدنبال ابرمردی که بتواند وضعیت موجود را سامان دهد رخت پادشاهی را به قامت رضا شاه دوختند.
نظم رضا شاهی بریده از نظم سنتی و شیفته نظم جدید با آموزه های غربی بود روشنفکرانی چون سید ضیا،تیمور تاش، فروغی، داور و نصرت الدوله فیروز ،همه آمال و آرزوهای خود را در قامت نظم رضا شاهی دیدند هرچند که بعضی در پای نظم نوین جان باختند و برخی کنج عزلت گزیدند تا بوقت مقتضی سر برآرند.
نظم رضا شاهی که بر اساس باستان گرایی و ناسیونالیسم ایرانی شکل گرفته بود نتوانست هویت شیعی ایران را که ریشه در سنت داشت عقب براند هرچه زمان می‌گذشت سرکوب جامعه سنتی شدت میگرفت ولی مقاومت جامعه سنتی در برابر نظم جدید پایان نیافت.جنگ جهانی دوم استمرار نظم نوین را کند و برای سالها به تعویق انداخت مرگ رضا شاه باعث نشد استقرار نظم جدید به فراموشی سپرده شود هر چند بازگشت به سنت همچنان در زیر پوست جامعه در جریان بود بعد از حوادث 28 مرداد استقرار نظم جدید با قدرت ادامه یافت در دهه چهل اوج شکوفایی اقتصادی ایران با رشد حیرت انگیز دو رقمی بود جریان روشنفکری بهمراه روحانیت به زعامت امام خمینی بحث بازگشت به خویشتن را مطرح کردند. گرایش‌های چپ اسلامی و روحانیون به رهبری جلال آل احمد و شریعتی خواستار رجوع به نظم سنتی شدند و عامل همه مشکلات را نظم نوین غربی می‌دانستند این جریان بقدری قوی بود که در دهه پنجاه دانشگاه های کشور را که مظهر نظم نوین بود فرا گرفت.جریان انقلاب با یارگیری از توده‌ های شهری و روشنفکرانی که سالها از مواهب نظم جدید بهره برده بودند خواستار بازگشت به نظم قبلی شدند نظم نوین علیرغم دست آوردهایش نتوانسته بود انسجام و وفاق ملی ایجاد کند با انقلاب 57 جای خود را به نظم جدید مبتنی بر هویت مذهبی داد. 
نظم جدید بهمراه شور انقلابی همه مولفه های وفاق،سازش ، همفکری و نفع مشترک را دارا بود و اوج آن را در جنگ هشت ساله به نمایش گذاشت.
نظم جدید برخاسته از حوزه‌های دینی بود بالطبع باید در برابر دگرگونی و تغییرات سریع خود را منطبق کند.بمرور زمان نظم مستقر در برابر نظریات و فن آوری های جدید قابلیت های خود را از دست داد نظم های مستقر باید توانایی تغییر و همراهی با تحولات جامعه را داشته باشند در غیر اینصورت کارکرد خود را در جهت سامان بخشی جامعه از دست می‌دهند. 
در صورتیکه نظم مستقر و زیرسیستم های آن نتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد بمرور زمان جامعه بسمت نابهنجاری می‌رود.واکنش معمول حاکمیت در این مواقع تقویت سیستم های کنترلی است و جامعه نیز با سرپیچی از هنجارهای بیرونی و ایجادی توسط حاکمیت، آنها را پس می‌زند لذا هزینه های اداره جامعه افزایش پیدا می‌کند.
سرعت تحولات معمولا آنقدر زیاد است که هنجار های موجود قابلیت پاسخگویی و انطباق خود را از دست می‌دهند شیوع هنجارها و ارزش‌های جدید قبل از رسوب در جامعه جای خود را به هنجارهای بعدی می‌دهند.
آنچه موجودیت و کارکرد هنجار های موجود را تحت تنگنا قرار می‌دهد تحولات بزرگی همانند: -تغییرات فن آوری، جنگ، افزایش جمعیت و حوادث بزرگ است.
-عامل دیگر اجبار به همنوایی توسط حاکمیت در رعایت هنجارها است اگر رعایت هنجارها مبتنی بر اجبار و داوطلبانه و درونی نباشد جامعه دچار اختلال می‌شود. 
-عامل دیگر که باعث برهم خوردن نظم مستقر می‌شود عدم اجماع همگانی روی ارزش‌ها و هنجارها است.
-ضعف گرایش‌های دینی و اخلاقی از مهمترین عوامل اختلال در نظم موجود شمرده می‌شود.
اگر جامعه با تقاضا و نیازهای جدید مواجه شود ونهادهای موجود قادر به پاسخگویی به خواسته ها نباشد سرپیچی از نواهی حکومت آغاز می‌شود.



http://eradehmellat.ir/fa/News/3819/کارکرد-نظم
بستن   چاپ