زهره رحیمی
اعتراضات صنفی پرستاران ویژه امروز و دیروز نیست، مشابه بسیاری از حوزههای خدماتی، نیروهای حوزه سلامت هم سالهاست که از برخی شرایط و قوانین و مناسبات جاری در این نظام، گلهمند هستند و رویه نظام سلامت را نیز در مواجهه با مطالبات و درخواستهای خود نمیپسندند یا کارآمد نمیبینند. آنچه هویداست اینکه چند ماهی هست که وضعیت نارضایتیها، با نمای دیگری در حال ظهور و بروز است. از گوشه و کنار دنیای اخبار و رسانهها میشنوید که در بسیاری از شهرها پرستاران و کادر ناراضی درمان، برای نشاندادن ناخشنودی خود، پا به خیابان گذاشتهاند و فریادهای خود را در حضور جامعه و در عرصه عمومیتری مطرح میکنند. کار بهجایی رسیده که برخی از این نیروها دست به اعتصاب و پرهیز از کار زدهاند. هرچند در حوزه سلامت بخاطر ماهیت کار و لزوم ارائه خدمات حیاتبخش اورژانسی، نیروها هرگز نمیتوانند بطور صددرصدی دست از کار بکشند. اما جلوه اعتصابات به حد و مرزی رسید که حتی اربابرجوعان و بیماران نیز درگیر این شکل از اعتراضات نیروهای بهداشتیدرمانی شوند.
در این مقال، همانطور که فرصت کافی برای مرور تاریخچه ظهور و بروز این مسائل را نداریم، امکان یک مواجهه موشکافانه به معضلات و مشکلات و گرفتاریهای پرستاران و نیروهای مشابه را نیز نداریم. نگارنده بعنوان یک پرستار در این یادداشت بسیار کوتاه، بر آنچه تاکید و اصرار دارد، اجرا و تحقق یک اصل کلیدی برای گشودن مسیر برونرفت از این غائلههاست. و آن اصل کلیدی، چیزی نیست جز شفافیت اداری-مالی در نظام سلامت.
مشکلات در ساختارهای دولتی و در سطح پرسنلی، تقریبا مشابهتهای زیادی به هم دارند. اما برخی سازمانها از برخی دیگر حیاتیتر و کلیدیتر و بنیادیترند و الزام و تعجیل در رسیدگی به مشکلات را بیشتر دارای اولویت میکنند. از مصائب نیروهای بهداشت و درمان این روزها شنیدهاید، اضافهکاریهای بسیار نازل که حتی هزینه رفتوآمد به مرکز را نیز تامین نمیکند. عدم امنیت شغلی و تبعیض جدی در روند استخدام و گزینش افراد. شرایط کاری بسیار پرمشقت و پرفشار با انواع تنشهای اضافهای چون مدیریت کمبود منابع یا اجبار در کارکردن با اقلام بشدت بیکیفیت. بیگانگی پرستاران و مامایان و .... با اصالت و ماهیت اصلی شغل و حرفه خود. ناامکانی مدیریت مشارکتی و جدال روزانه با انواعی از اتوماسیونهای تحت وب که هر نقشی ایفا میکنند جز تسهیل و تسریع امور. مواجهه با انواع و اقسام موازین دستوپاگیر و فلجکننده بیمهای. تبعیضهای غیرقابلتوجیه دریافتی و مزایا که حالا به دلایل نامعلومی، راهش را بین پرسنلِ همرده و همشغل نیز بشکل ناخوشایند و نامتعارفی گشوده است. فقدان یک تشکیلات صنفی خودبنیاد یا نظام اتحادیهای برای پشتیبانی تمامقد و دائمی از حقوق نیروها تا رسیدن به هدف، و محدودیت و معذوریت نهادهای موجود در پیگیری و رسیدگی و اعمال فشار.
از این قصه پر غصه که بگذریم، چنانچه همتی برای ترسیم مسیر برونرفت از بسیاری مسائل داریم. چنانچه میخواهیم گام دقیق و درستی در این راستا برداریم، شفافیت اداری، شفافیت مکانیسمهای تصمیمگیری و امور اداری-مالی در محورهایی چون استخدام و جذب، ارتقا و نمرهدهی و دریافت و پرداختها، میتواند پیشنهاد سازندهای روی میز تصمیمسازان این نظام به حساب آید که علیرغم هزینههای بالای آن، چشمانداز بسیار روشنتر و امیدوارکنندهتری را در درازمدت ترسیم میکند.