دولت پزشکیان و مسأله مهاجران ایران
دوشنبه 15 مرداد 1403 - 14:55:38

حسن اکبری بیرق 
آماری تأییدنشده اما نه چندان دور از واقعیّت، حکایت از آن دارد که حدود هشت-میلیون ایرانیِ مهاجر در خارج از کشور، زندگی می کنند. این جماعت پراکنده از شهروندان ایران(diaspora) در اقصی نقاط جهان، نه تنها از نظر کمّی، بلکه به لحاظ کیفی نیز درخور اعتنا هستند؛ ازین روست که تدوین هرگونه برنامه میان مدت و درازمدت برای توسعه ایران، بدون لحاظ کردن این «دیاسپورا»ی نیرومند، نوعی فرصت سوزی است که در ادبیات دینی، کُفران نعمت نامیده می شود. طُرفه اینکه، بخش اعظم این مهاجران، در کشورهای پیشرفته ساکن هستند و ای بسا از کارگزاران توسعه  و ترقّی آن جوامع به شمار می آیند. 
شوربختانه در سه دهۀ اخیر، بُردار جمعیّتی مهاجر از ایران، به سمت متخصّصان در حوزه دانش و فنّاوری میل کرده است و در بسیاری از نهادهای علمی، اقتصادی و صنعتی جهانی و... ردّپایی برجسته از ایرانیان می توان یافت؛ از سیلیکون ولی(Silicon Valley) گرفته تا وال استریت(Wall Street) و ناسا(NASA) و شرکت های دانش-بنیان(Startups) و کارخانه های عظیم صنعتی و تولیدی و پروژه های مبتنی بر هوش مصنوعی و...
با مشاهده و رهگیری این دیاسپورای شگفت انگیز ایرانی در مؤسسات فوق پیشرفته امروز، دو پرسش متبادر به ذهن می شود؛ نخست آن که این همه سرمایه انسانی، چرا و چگونه سرزمین خود را ترک و دشواری های عدیده مهاجرت را تحمّل می کنند و دودیگر آن که سیاست گذاران حاکمیّت ایران چرا از این ظرفیّت عظیم غافلند و در به کارگیری آن در راستای حلّ معضلات جاری کشور، اهمال می ورزند.
پاسخ به پرسش اول، چندان دشوار نمی نماید؛ کوچ نوع بشر از جایی به جای دیگر، پیشینه ای به بلندای تاریخ انسان و علل و دلایل تکاملی(فرگشتی) دارد: جستجوی حیاتی بهتر و راحت تر و بهره مندی از مواهب زیستی بیشتر.
 جواب سؤال دوم امّا بدان آسانی نیست که در بادی امر گمان می رود؛ چراکه استفاده از توانمندی های بالفعل و بالقوّۀ ایرانیان خارج از کشور، مستلزم تفکّری ژرف، دوراندیشی خردمندانه و آینده نگری و آینده پژوهی روشمند و علمی است؛ اوصافی که در چنددهه گذشته در مدیریت کلان کشور، در حکم کیمیا بوده است! 
از این نقصان عظیم خسارت بار که بگذریم یک عامل عام تر بر کلیّت این مسأله سایه افکنده است که عبور از آن به این سادگی ها ممکن نیست؛ امنیّتی نگری بی وجه در مقوله دیاسپورای ایرانی.
این واقعیّت، انکارناپذیر است که هم در دوران رژیم گذشته، به ویژه عصر پهلوی دوّم و هم در زمانه پس از انقلاب 1357، بخش پُرشماری از مخالفان نظامِ حاکم، به دلیل هزینه بسیار بالای کنشگری سیاسی یا غیرقانونی و خشونت آمیز بودن آن، در خارج از کشور به فعالیّت می پرداخته اند؛ به دیگرسخن، درصدی ناچیز از جماعت مهاجر ایرانی را همواره مبارزان با حکومت مستقر، تشکیل می داده اند، به ویژه این که برخی از آنان در قالب گروه های شبه نظامی و چریکی، پیش و پس از انقلاب57 پایگاه هایی عملیاتی در بیرون مرزهای کشور داشته و از آنجا اقدامات ایذائی و خرابکارانه را ترتیب داده اند. همین امر سبب شده است که بذر بدبینی به «دیاسپورا» در اذهان حاکمان کاشته شود و حتی با گذشت زمان و رفع و حلّ و منتفی شدن اصلِ موضوع، آن نگاه منفی که در طی سالیان ریشه دوانده بوده است، بر جای خود باقی بماند. درحالی که بیشینۀ ایرانیان مهاجر، نه تبعیدیان سودایی و مجرم و فراری، بلکه شهروندان عادی می باشند که هریک به دلیلی جلای وطن کرده اند و در غربت، صاحب شغل و جایگاه و مکنت هستند و علاقه ای به سیاست و سیاست ورزی ندارند و فارغ از ماهیّت نظام حاکم بر ایران، کم یا بیش، مهر وطن در دل دارند و در صورت امکان از هیچ مساعدتی به بهبود اوضاع آن دریغ نمی ورزند. 
حال، از معاندان و معارضان و منتقدان سرسخت نظام جمهوری اسلامی ایران که بگذریم، نادیده گرفتن این ده درصد از نفوس ایرانی که هوش، دانایی، ثروت و مهارتشان در سطح بالایی است، همچون نادیده گرفتن نیمی از شهروندان ایران، یعنی بانوان کشور، خلاف رأی اولی الالباب و غیرخردمندانه است و باید چاره ای برای آن اندیشید.                   
نخستین گام در شناخت و به کارگیری ظرفیت های بی شمار ایرانیان مهاجر، کنارگذاشتن بدگمانی مفرط و شستن چشم ها و طورِ دیگر دیدن است. قدم بعدی، گشودن روزنه و بلکه دریچه ای فراخ برای تعامل میان قاطبۀ ایرانیان و هم وطنان خارج نشین و به موازات آن، بسترسازی برای جهت دهی این تعامل، از سوی دولت است. به تعبیر دقیق تر برون رفت از این پارادایم مخرّب یا دستکم بی حاصل، جز با همکاری سه جانبه نهادهای مدنی داخل، تشکّل های مختلف ایرانیان خارج و درنهایت دستگاه های اجرایی مرتبط با این امر در دولت، ممکن و میسور نیست.
لازمه پیشبرد و توفیق این برنامه آن است که نهادهای اطلاعاتی و امنیّتی، در عین هوشیاری و حسّاسیّت نسبت به مقوله نفوذ بیگانه در امور کشور، باید در  راستای تسهیل و تأمین لوازم و توابع ارتباط داخل و خارج گام بردارند؛ نه آن که به اَدنی بهانه-ای انگ جاسوسی و مزدوری بیگانه و.... به مجریان این طرح پیشرو و مُثمرثَمر زده و چنین پروژۀ مغفول اما مفیدی را لوث و بی اثر سازند.
هرچند هدف اصلی این رویکرد، بهره مندی داخل از امکانات علمی، فنّی و اقتصادی خارج است، اما پیامدهای نیکوی دیگری نیز برای آن متصوّر است؛ چراکه:
هرکه کارَد قصد گندم باشدش
کاه خود اندر تَبَع می‌آیدش
از ملموس ترین تَبَعات این نوع نگرش و عمل درباره دیاسپورای ایرانی، نیل به نتایجی سیاسی، اجتماعی و حرکت در راستای ایجاد زمینه ای برای درک متقابل میان اپوزیسیون خوش خیم و عاقل خارج و جریان های متنوع سیاسی داخل کشور، می باشد. ارتباط و تعامل هدفمند نیروهای سیاسی داخل و خارج، یک بازی دوسر بُرد است که هم دیاسپورای ایرانیِ سیاست ورز را از زندان ذهن گرایی و آرزواندیشی به درمی آورد و هم کنشگران سیاسی داخل را که غالباً خود گفته اند و خود شنیده اند و گمان برده اند عجب مرد و زن هنرمندند! به سطح دیگری از آگاهی جمعی و افق فراختری از نگرش فردی  رهنمون می شود و درمجموع برای هردوطرف، رهایی بخش است و موجب فراغت خاطر حاکمیّت و نهادهای امنیّتی نظام.
***
اینک که دکتر مسعود پزشکیان، به کمک «ابر و باد و مِه!» بر صریر دولت نشسته است و داعیۀ «وفاق ملّی» بر زبان و اندیشۀ «اصلاحات ساختاری» در دل دارد و ظاهراً ملتزم به الزامات دولت مدرن است، مقتضی برای اجرای این طرح، موجود و مانع بر سر راه آن مفقود است؛ این گوی و این میدان و این دولت مسعود پزشکیان!
به دلایل بسیار که ذکرش از حوصله این مقال خارج است، اصلاحات پایدار و بنیادین و دولت سازی مدرن در داخل، بدون تعامل با ایرانیان وطن دوست خارج، هرچند منتقد و معترض وضع موجود، همواره ابتر و ناقص خواهد ماند و به غایت قصوای خود نخواهدرسید. دانش و کارشناسی معطل مانده دیاسپورای نیرومند و فربه ایرانی، در راهی که دولت چهاردهم مدعی راهوری آن است، قطعاً مفید فایده خواهدبود و ایران عزیز را در میان مدت وارد جامعه جهانی خواهدنمود که مهم ترین مشخّصۀ آن علم-باوری در عمل و رواداری در نظر و انسان محوری در فرایند توسعه و ایدئولوژی زدایی از مأموریت های دولت است.
خروج مسالمت آمیز از بحران فعلی ایران که معلول شکاف عظیم میان دولت و ملّت است، در گرو استفاده از فرصت های اندکِ باقی مانده و اجرای اصلاحات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی کنترل شده، با اتکاء به سه ضلع دولت، ملت و دیاسپورا می باشد. از این روست که برخی برآنند که دولت پزشکیان، آخرین فرصت برای عبور کم هزینه از اَبرچالش های جمهوری اسلامی ایران است. آیا این پزشک معالج و جرّاح قلب، از مأموریتی که تاریخ بر دوش او نهاده، آگاه است؟ اللهُ اَعلَم!

#مسعود-پزشکیان
#دیاسپورای-ایرانی
#دولت-وفاق-ملی
#دولت-مدرن



http://eradehmellat.ir/fa/News/3807/دولت-پزشکیان-و-مسأله-مهاجران-ایران
بستن   چاپ