حسن غلامی
اسماعیل کاداره، رماننویس و شاعر آلبانیایی، که آثارش در داخل آلبانی کمونیستی نادیده گرفته شدند، اما برایش شهرت بینالمللی ایجاد کردند، در 88 سالگی در تیرانا درگذشت.
کاداره که برنده جوایز بینالمللی متعددی بود، مدتها به عنوان یکی از مدعیان جدی جایزه نوبل ادبی مطرح بود. وی برنده جایزه بینالمللی بوکر در بریتانیا، جایزه بینالمللی ادبیات نویشتات در آمریکا و جایزه شاهزاده آستوریاس در اسپانیا بود. رییس هیات داوران بوکر بین المللی در سال 2005 از وی به عنوان نویسندهای جهانی یاد کرده بود که در سنت داستان سرایی یادآور هومر است.
با درگذشت وی باجرام بیگاژ، رییس جمهور آلبانی، کاداره را به عنوان رهایی بخش معنوی کشور ستود. وی در بیانیهای گفت: آلبانی و آلبانیاییها نابغه نوشتاری خود را از دست دادند… بالکان شاعر اسطورههای خود، اروپا و جهان یکی از مشهورترین نمایندگان ادبیات مدرنش را...
دولت آلبانی دو روز عزای عمومی در روزهای سهشنبه و چهارشنبه اعلام کرد و پرچمها به حالت نیمه افراشته در آمدند. چهارشنبه پس از تشییع کاداره در سراسر کشور یک دقیقه سکوت برقرار خواهد شد.
بوجار هدری سردبیر انتشارات اونوفری ناشر آثار این نویسنده گفت وی صبح دوشنبه پس از ایست قلبی و انتقال فوری به بیمارستان درگذشت.
کاداره پس از انتشار رمان «ژنرال ارتش مرده» در سال 1963 که بعدها الهام بخش فیلمی با بازی مارچلو ماسترویانی و انوک ایمی شد؛ به شهرت رسید. این کتاب داستان یک ژنرال ایتالیایی را روایت میکرد که به آلبانی فرستاده شده بود تا استخوانهای هزاران هموطن خود را که در جنگ جهانی دوم در آنجا کشته شده بودند، به کشورشان بازگرداند.
در آن زمان، آلبانی هنوز توسط دولت کمونیستی دیکتاتور انور خوجه اداره میشد و این کشور کوچک و کوهستانی بالکان به منزوی ترین کشور اروپا بدل شده بود.
کاداره که پاییز 1990، درست چند ماه قبل از فروپاشی رژیم کمونیستی به فرانسه گریخته بود و در پاریس زندگی میکرد، چندی پیش به تیرانا، پایتخت آلبانی بازگشته بود.
امانوئل ماکرون رییس جمهوری فرانسه در سفر سال پیش خود به آلبانی، نشان شوالیه لژیون دونور را به وی اهدا کرد. فرانسه پیش از این نیز او را در آکادمی علوم اخلاقی و سیاسی پذیرفته و نشان فرمانده لژیون دونور را به وی اهدا کرده بود.
آثار این نویسنده که شامل بیش از 80 رمان، نمایشنامه، فیلمنامه، شعر، مقاله و مجموعه داستان بود، به 45 زبان ترجمه شد.
وی که در 12 سالگی اولین نوشته ابی خود را نوشت، پس از تحصیل در دانشگاه هنر تیرانا، به مسکو فرستاده شد تا در مؤسسه ماکسیم گورکی به عنون یک موسسه آکادمیک اختصاصی که نیروهای نخبه رالیسم سوسیالیستی در آن پرورش مییافتند، در زمینه آفرینش ادبی تحصیل کند، اما در بازگشت به کشورش و پس از جدایی خوجه از شوروی، به زودی آثارش ممنوع و خودش به شهرستان تبعید شد.
وقتی «ژنرال ارتش مرده» به فرانسوی ترجمه و با توجه جهانی مواجه شد، سپر دفاعی برای کاداره در برابر رفتار کمونیستهای آلبانی فراهم کرد. پس از سقوط کمونیسم در آلبانی، کاداره در برابر درخواستهای احزاب سیاسی یا سیاستمداران مختلف برای ریاست جمهوری مقاومت کرد.
مهمترین آثار کاداره
کاداره پس از بازگشت به آلبانی در سال 1960، ابتدا به عنوان شاعر مورد تحسین قرار گرفت و اولین رمان خود «ژنرال ارتش مرده» را در سال 1963 منتشر کرد، داستانی تراژیک که بعدها به ده ها زبان دیگر ترجمه شد.
دومین رمان او «هیولا» درباره مردم شهری است که پس از ظاهر شدن یک اسب تروا چوبی در خارج از شهر در حالت اضطراب و پارانویا زندگی میکنند. این کتاب ممنوع اعلام شد.
کارنامه کاداره با کتابهای مهم دیگری با مضامین جهانی مشخص میشود، از جمله «قلعه» در سال 1970 که در آن مبارزه بین داوود و جالوت به نبرد بین یک قلعه منزوی آلبانیایی و امپراتوری قدرتمند عثمانی تبدیل شد. این کتاب حاوی تمثیلهای قرن بیستم از زندگی یک ملت کوچک و مستقل است که خود را در تیررس ابرقدرتهای هستهای میبیند، اما همچنین به عنوان تجلیل از انزوای آلبانی تحت رژیم کمونیستی تلقی میشد که در زمان انتشار، روابط خود را با روسیه شوروی قطع کرده بود، بدون اینکه درهایش را به سمت غرب باز کند.
یک سال بعد، کاداره به دوران کودکی خود بازگشت و کتاب «وقایع نگاری در سنگ» را سال 1971 منتشر کرد. این کتاب شکایت برخی از دوستان دوران کودکیاش را برانگیخت که گفتند احساس میکردند نوشتههایش کلیشهای هستند. با این حال، این کتاب به طور گسترده مورد تحسین قرار گرفت و با آثار نویسنده برنده جایزه نوبل گابریل گارسیا مارکز مقایسه شد.
رمان «زمستان بزرگ» او در سال 1977، اگرچه تا حدودی برای رژیم مطلوب بود، اما طرفداران خوجه را خشمگین کرد زیرا آن را به اندازه کافی ستایشآمیز نمیدانستند و خواهان اعدام نویسنده «بورژوا» شدند.
کتاب مهم دیگر وی «کاخ رویاها» در سال 1982، تمثیلی آسان از زندگی در یک رژیم توتالیتر بود. در «کاخ رویاها» به دقت رویاهای رعایای سلطان عثمانی جمعآوری و فهرستبندی شده و اعتقاد بر این است که در این رویاها میتوان سرنخهایی را یافت که فاجعهای برای حاکم را پیشبینی میکنند و بنابراین میتوان از سرنوشتی مانند آن اجتناب کرد. «کاخ رویاها» که به عنوان یک رمان دیستوپیایی شناخته میشود، بوروکراسی دولت توتالیتر را به عنوان یک کار پر هرج و مرج و نامنظم به تصویر میکشد.