ماموستا شیرکو بیکس از شاعران کردستان عراق که در سال 1319 در شهر سلیمانیه به دنیا آمده بود، در سن 71 سالگی درگذشت.
وی جزو شاعران نسل دوم کردستان عراق و از همنسلان عبدالله پهشیو، لطیف هلمت و رفیق صابر است. شیرکو بیکس پر کار و خستگی ناپذیر که بیشتر به مفهوم ادبی جهانی در اذهان اهل فن جایی گرفته است و با آنکه در نقد، داستان و ترجمه توانایی های در خور و شایستهای داشت اما کار شعر، سرنوشت محوری قلم او را رقم میزد.
نمیدانم چه کسی صاحب من است؟
کدام خدا صاحب من است؟
کدام شیطان؟
نمیدانم چه کسی حامی من است؟
نه آسمان به دادم میرسد
نه دنیا
نه قانون
نه ناقوس کلیسا و
نه منارهی مسجدها
نمیدانم آخر من به که و به چه سوگند یاد کنم
نمیدانم چه کسی پناه و پشتیبان من است؟
من اکنون کوهی بیسوگندم
سوگند من دود است
حرفام، خاکستر
فریادم، خون کُشتهشدگان
و هر کوچی برایام به بیراهه است
شبیه مِهیست آن زن
شبیه مِهی سفیدپوش، قد بلند همچون اندوهِ کوه.
آشفته همچون سایهی شعلهی چراغی لرزان
بر روی دیوارِ اتاق.
لاغر اندام چون تازیانهی دستِ مرد و
سبزه رو چون صورتِ “خانَقین” و
اندوهگین چنان بارانِ فصلِ کوچ.
شبیه مِهیست آن زن و هر گاه که میبینی
به سان کوچههای حلبچه است و نمیخندد.
زمانی هم که گوشش فرا میدهی
نی لبکی از “گرمیان” است و
تنها نسیمِ باد سرگردان و
نفَسِ انفال او را مینوازد.