سازمان های غیر دولتی
سه شنبه 12 تير 1403 - 13:23:48

زهره رحیمی 
هرسال، ده‌ها میلیون نفر در سراسر کره زمین وقت و مهارتهای خودشان را بدون انتظاری مادی با دیگران به اشتراک میگذارند. عزیزانی که با رغبت شخصی و بطور داوطلبانه برای ترویج ارزشهای مدنی و کاستن از معضلات اجتماعی بیدریغ تلاش میکنند. بدون تردید در میان جمع پرمایه‌ی امروز هم، هستند کسانی که با امید و تعهد، برای تبدیل جهان به مکانی امن‌تر و زیباتر داوطلبانه قدم برمیدارند، پس من خاضعانه قدمشان را گرامی میدارم.
حیات مدرن و شبه مدرن ناگزیر شرایطی را در جوامع ایجاد نموده است. نخست اینکه زندگی شهروندی ابعاد پیچیده و گسترده‌ای پیدا کرده و زندگی در کلانشهرها و حتی روستاها مستلزم رعایت مجموعه ای از تشریفات و قانونمندیها شده  و این گستردگی و تنوع افراد را مجبور به کسب دانش، مهارت ها و نگرشهای جدید میکند که دیگر بی مدد دیگر افراد و نهادها امکانپذیر نیست. از سوی دیگر با آغاز جنبشهای حقوق بشری و پررنگ شدن اهمیت و لزوم رعایت حقوق مدنی، افراد روز به روز به سمت مطالبه‌گری پیش رفته اند و خواهند رفت. بطوریکه ضرورت پیدا میکند دولت ها نیز برای اعمال نقش مدیریتی و نظارتی خودشان، توانی مضاعف و هزینه هایی هنگفت را صرف کنند. بطور مثال می بینیم که اینروزها تدوین پیش نویس منشور حقوق شهروندی با وجود اینکه مصداقی از رفتار و کنش دموکراتیک، انسان محورانه و تعقل گرایانه محسوب میشه، ابعادی بسیار وسیع از واکنشهای اجتماعی رو ایجاد میکنه و موجی از مطالبات و نظرات مثبت و منفی را در جامعه برمی آنگیزاند که شاید تا دو دهه یا حتی یک دهه پیش چنین تصویری از جامعه مقرون به حقیقت نبود. پس پاسخگویی و تامین رضایت شهروندان برای دولت ها به یک چالش جدی بدل شده است.
از طرف دیگر ما فقط یک کره خاکی داریم. منابع بسیار محدودند و در بسیاری مواقع تجدیدناپذیر، در سمت مقابل هم انسان در قالب موجودی سیری ناپذیر. اگر اجداد ما تا دیروز به یکبار حمام در هفته، شستن لباسها در رودخانه‌ی یخ زده، خوردن غذاهای محدود و زندگی فارغ از تفریح و تجمل رضایت میدادند امروز ما با ده ها وسیله برقی که در کنار خود انباشتیم، در دمای مطبوع آپارتمانها و پای برنامه مورد علاقه تلویزیونی خودمان باز اظهار ناخرسندی میکنیم و خواهان کیفیت بهتری از زندگی هستیم. در کشاکش این پیچیدگیها و در این بی‌تعادلی منابع و تقاضا، جامعه مدرن هم صد البته مولفه‌های خاص خودش را برای  رفع این چالشها پیشنهاد میکند که شایسته است آنها را بپذیریم و بکار ببندیم. اگر جامعه از سویی متقاضی توسعه و مدرن شدن باشد و از سوی دیگردر برابر این راهکارها از خود مقاومت نشان بدهد در زیر فشار خردکننده این تناقض قاعدتا ناکارآمد و شکست خورده جلوه خواهد کرد.  
یکی از همین مولفه‌ها که الزام جامعه مدرن توسعه گراست. شکل‌گیری و حضور فعال سازمانهای غیردولتیست. 
در هر جایی از کره خاکی دولت ها از ایجاد فرصتی برابر و متناسب برای تامین امکانات آموزشی، تسهیلات بهداشتی و خدمات فرهنگی برای یکایک افراد جامعه ناتوان هستند.  هرجا که دولتها در زیر هجوم صنعتی شدن مجبور به تن دادن به تخریب محیط زیست و از دست دادن منابع طبیعی کشورشان میشوند. آنجا که حکمرانان برای عقب نماندن از عصر فناوری و تکنولوژی به میراث و عناصر هویتی و فرهنگی ملتشان کم توجه میشوند. این تشکلهای غیردولتی هستند که میتوانند با حضوری بی تخفیف، پایداری و همه جانبه بودن توسعه را در این شرایط تضمین کنند.
سمن ها چون از دل خود مردم برخاستند، میتوانند به مراتب بهتر از هر نهاد دیگری در اطلاع رسانی و آگاه سازی عمومی؛ در جلب سرمایه‌ها و مشارکتهای مردمی نقشی درخور ایفا کنند؛ باز به این دلیل که از اعتماد مردمی برخوردارند قادرند باعث تقویت تعامل مثبت بین دولت و مردم و همینطور تفاهم در بین افراد جامعه و حتی با دیگر ملتها گردند. میتوانند مسیر تبادل عادلانه فرهنگی را در مقابل تهاجم فرهنگی هموار کنند؛ چون مجموعه‌ای بیکران از نیروهای انسانی خلاق هستند که قادرند موجب توسعه اقتصادی و پایداری در تولید بشوند و حتی قادرند با القای فرهنگ مسئولیت‌پذیری و همدلی جامعه ای اخلاقی تر به ما هدیه کنند. ومیتوانند نقش هویت دهنده را برای افراد جامعه ایفا کنند. برای دستیابی به اهدافی چنین مهم قاعدتا این نهادها باید برخوردار از ویژگیهایی در همین شان و مرتبت باشند. 
در همین جا حضور مخاطبان در خصوص عبارت سازمانهای مردم نهاد عرضی را بیان کنم. NGO در ترجمه لفظ به لفظ معادل عبارت سازمان غیردولتیست که این یعنی حتی در لفظ هم تلاش شده بر غیردولتی بودن این پدیده تاکید بشه چرا که گلوگاه توفیق و اثربخشی درازمدت آن مرهون این ویژگیست. حال ما در ایران چندسالیست ادبیات این حوزه را با عبارت سازمانهای مردم نهاد پیش میبریم . تنها در شرایطی عبارت سازمان مردم نهاد در این گفتمان قابل پذیرش است که چیزی از بار غیردولتی بودن این مفهوم نکاهد. اگر ما این نام را به قصد کمرنگ کردن مولفه غیردولتی پیشنهاد کردیم گامی در جهت خلاف این جریان برداشتیم. به دلایل عدیده‌ای آنچه امروز در فضای سازمانهای مردم نهاد میگذرد با تصویر واقعی و درست این پدیده فاصله‌های چشمگیر دارد. لذا ضرورت دارد تمام کسانی که در این عرصه تحت عنوان این جریان مایل به فعالیت هستند دست به بازنگری جدی برای تطابق معانی و مفاهیم بنیادی این نهاد با شکل فعلا موجودش بزنند.

اگر بخواهیم ویژگیهای یک سازمان غیردولتی را بصورت خلاصه برشماریم عبارت خواهد بود از:
این نهادها خودجوش، غیرانتفاعی و داوطلبانه هستند. یعنی با انگیزه های شخصی بدون نگاه سودآورانه و بدون اعمال فشار و زور شکل میگیرند. این نهادها حزب یا تشکل سیاسی نیستند. عضوپذیرند کلیه اقدامات و فعالیت های آنها بصورت علنی و آشکار است و عملکرد شفافی دارند.  هدف این سازمانها باید کمک به بهبود وضع جامعه، گام برداشتن در راستای نفع عمومی و کاستن از آسیبها و مشکلات جمعی باشد. به هیچ سازمان و یا نهاد دولتی وابسته نیستند و تامین مالی از سوی دولت نمیشوند.
اما این نهادها برای دستیابی به اهداف ارزشمندی که شرح مختصری برآن رفت با چالشهای بسیاری روبرو هستند. این موانع و چالشها برخی درون سازمانی و برون سازمانی .
موانع درون سازمانی باید به فاصله تشکلها از استانداردها، کمبود و گاه نبود نگرش علمی و عدم پیوند مستحکم با جوامع حرفه ای و تخصصی ، خلا مستندسازی و عدم وجود فرایندهای مدون تبادل تجارب، گرایشهای منفعت طلبانه، نامشخص بودن اهداف دراز مدت ، فقدان شبکه‌های ارتباطی مناسب، کمبود افراد توانمند و قائم به فرد بودن از جمله چالشها و موانع این تشکلهاست.
در ضمن زیرساختهایی که تزلزل مجموعه را به حداقل میرساند. مثل برخورداری فضای فیزیکی، دبیرخانه منسجم و نظام مدیریتی توانا و کارآمد، معمولا در این نهادها با ضعف وکمبود مواجه است.

در حوزه برون سازمانی نیز میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
در جامعه ما فرهنگ کار داوطلب متاسفانه نهادینه نشده است.
مفهوم سازمان مردم نهاد دچارکژفهمی و گاه بدفهمی شده است.
برخی چارچوبهای قانونی محدودکننده وجود دارد که افراد باانگیزه را در دور و تسلسل فرساینده و ناکارآمد فرایندهای اداری به قدری خسته میکنند که در همان اوان کار از ادامه فعالیت انصراف میدهند.
گاه نگرش مسئولین و سیاست گزاران با رویکرد جامعه مدنی فاصله زیاد دارد.
در جامعه ما تعریف محدود و خاصی از امر خیر و کمک های اجتماعی شده بطوریکه برای ادای یک نذر یا انجام یک کار خیرخواهانه کمتر داوطلب میشویم که مثلا تعدادی فرد بیسواد را باسواد کنیم. درختان محله خود را از تخریب و آسیب محافظت کنیم. بهداشت بارداری را به مادران بی بضاعت و کم بضاعت حاشیه آموزش بدهیم.
بی اعتمادی و نگاه امنیتی سازمانهای دولتی به تشکلها و متعاقب آن انتخاب روش محدودکننده و کنترلی برای رفع این بی اعتمادی نیز از جمله چالشهاست.
جای بحث بسیار است و مجال اندک. در کلام نهایی از مسئولین می‌گوییم که تنها چشمداشت ما سمن ها از کرسی نشینان قدرت اینست که اجازه و فرصت فعالیت، معرفی و تحقق اهداف را به سازمانهای مردم نهاد بدهند. فضای کار داوطلبانه یعنی هر کسی با هر سلیقه و انگیزه ای که شاید سر به میلیاردها بگذارد  میخواهد دست به یک اقدام بی اجر و مزد بزند که میتواند از خواندن یک قصه برای پیرزنی سالمند در مرکز سالمندان باشه تا صرف زمان بالغ بر 20 سال از عمرش در جنگلها برای حفاظت از یک گونه در حال انقراض. این سیستم پیچیده فارغ از نظم را باید با الزاماتش دربست پذیرفت تا کارآمدی آن بروز کند در غیر اینصورت تلاش برای شکل دادن و سوق دادنش به کانالهای تعریف شده‌ی قالبی، نه تنها قادر نیست دردی از آلام جامعه را تسکین بده که این نهاد به اندام رخوت ناک و بدقواره ای تبدیل خواهد شد که بار کشیدنش دیر یا زود بر دوش دولت سنگینی خواهد کرد. 


http://eradehmellat.ir/fa/News/3753/سازمان-های-غیر-دولتی
بستن   چاپ