محمد رضا زارع
به تازگی با مفهومی مواجه شدم که حزب حاما بکار برده بود وبه نظرم عبارت دلنشینی بود و به این نتیجه رسیدم که کمی در خصوص این واژه تأمل کنم و بیشتر مورد کند وکاو قرار دهم چرا که از عوامل ضروری جامعه ماست وگامی است به سوی دموکراسی ومردم سالاری. شاید یکی از مشکلات اساسی جامعه و نظام سیاسی امروز ما همین است ومتاسفانه قرون متمادی نظامهای استبدادی وقبیله ای وتسلط این فرهنگ بر جامعه ما موجب خسارت جبران ناپذیری گردیده است
نمونه بارز آن، تغییر پیاپی حکومتها و نظامهای سیاسی در این کشور است. بدون شک این فقط به حکومتها بر نمی گردد بلکه جامعه نیز در آن نقش دارد. یک رابطه دوسوی بین این دو وجود دارد و امکان ندارد که جامعه ای دموکراتیک باشد و نظام سیاسی آن انحصار طلب! اساساً چنین چیزی ناممکن است و جز خود فریبی نیست، خصوصا در جوامعی که استبداد جزو ذات وماهیت یک جامعه گردیده، جد و جهد فراوان می طلبد تا گام در وادی دموکراسی گذاشت. از این جهت، تا یک جامعه مدنی توانمند واحزاب کارآمد وجود نداشته باشد، دموکراسی و مردمسالاری تحقق نخواهد یافت . به همین جهت، رسیدن به دموکراسی نیاز به ممارست ، ریاضت وتمرین دارد.
نکته اساسی در این قصه، عدم وجود یک دولت بزرگ است که همه مقدّرات جامعه را بدست بگیرد و برخوردی عمودی با جامعه داشته باشد. در غیر این صورت جامعه به رشد و بلوغ نخواهد رسید و همین، باعث آسیب به خود دولتها خواهد شد. مردم در چنین سیستم هایی همه چیز را از دولت توقع دارند درحالیکه وقتی کار به مردم و نهادهای جمعی سپرده شود بالطبع نقدها نسبت به دولتها کاهش پیدا خواهدکرد، رابطه بین دولت ومردم مستحکم خواهد شد و موجب وحدت ملی خواهد گردید و در نتیجه شکاف بین این دو کاهش خواهد یافت.
با توجه به این مقدمه نسبتاً کوتاهی که بیان کردم، انتخابات درون تشکیلاتی حزب حاما برگزار گردید و جناب افشین فرهانچی به دبیرکلی این حزب انتخاب گردید. همین خود شاهد مثالی است که میشود کارها را به شکلی دموکراتیک پیش برد. اگر شناختی نسبت به آقای فرهانچی نداشتم و شاید اگر کسی این جابجایی در حزب حاما را برایم نقل میکرد، به شوخی وتمسخر می گرفتمش. ولی چون نسبت به ایشان شناخت دارم و مراحل ترقی ،کوششها و تلاشهای ایشان را دیده ام، برایم مسجّل گردیده که خواب و خیال و رویا نیست و امکانپذیر است.
البته علاوه بر حزب حاما، حزب اتحاد نیز موفق گردید برای اولین بار یک خانم را بر مصدر حزب قرار دهد و این امر، بسیار امر مبارکی است که باید آن را به فال نیک گرفت وتلاش کرد که همین رویه در بقیه نهادهای مردمی نیز شکل بگیرد.
نباید مایوس و دلسرد شد و یادمان باشد که می باید اتفاقات در سطوح پایین بیفتد تا در نهایت به سطوح کلان راه یابد. چه خوب است که تغییرات به شکلی دموکراتیک اتفاق بیفتد وچرخش قدرت به طریقی نرم پیش رود تا کار با مخاصمه و تخاصم فیصله پیدا نکند. این امر نیاز به صبر ، تحمل ، شکیبایی وگفتگو دارد.
دموکراتیزه شدن یک کشور، یک روند تدریجی است ، نه دفعی و انقلابی. حکومتها نیز باید در این خصوص جامعه را کمک و یاری کنند وکارها را به جامعه محول کنند.
حزب حاما و اتحاد ثابت کردند که چرخش قدرت و جابجایی آن به شکل دموکراتیک میسّر و ممکن است. باید اینگونه تغییرات در سطوح کلان کشور اتفاق بیفتد وکلیه امور جزء وکلان به مردم واگذار گردد. در این صورت، فاصله و شکافی بین نظام و مردم وجود نخواهد داشت و جامعه نیز جایگاه واقعی خود را پیدا خواهد کرد. در غیر این صورت، شکاف بین این دو، هر روز بیشتر و بیشتر خواهد شد و باعث گسست وحدت ملی شده واثرات جبران ناپذیری خواهد داشت.