سید مهدی تروهید
عضویت ایران در اتحادیههای بینالمللی و منطقهای به سالهای پس از جنگ جهانگیر دوم میرسد. امروزه سازمانها و اتحادیههای اقتصادی بینالمللی نقشی پررنگی- به ویژه در وضعیت اقتصادی و سیاسی جهان- ایفا میکنند که کمی با کارکرد این نهادها در گذشته متفاوت است. در جهان امروز دستکم پنج اهمیت میتوان برای این اتحادیهها برشمرد:
الف- تسهیل بازرگانی میان اعضا: این اتحادیهها با ارائه تسهیلات و توافقنامههای تجاری، مانند تعرفههای تجاری کمتر و حذف موانع تجاری، به تسهیل جریان تجارت و رشد اقتصادی کشورهای عضو خود کمک میکنند.
ب- توانمندسازی نهادهای مالی: این سازمانها میتوانند نظامهای مالی اعضا را تقویت کنند و با ارائه حمایتها و تسهیلات مالی، به افزایش سرمایهگذاریها و توسعه بخشهای مختلف اقتصادی کمک کنند.
پ- توسعه صادرات و واردات: با تسهیل دسترسی به بازارهای گستردهتر و جهانی و ارائه ابزارهای تجاری، این سازمانها میتوانند به توسعه صادرات و واردات کشورها کمک کنند و اقتصادها را به سمت رشد و توسعه هدایت کنند.
ت- حل اختلافات: این سازمانها میتوانند به حل صلحآمیز اختلافات بینالمللی شرکای تجاری در زمینههای مختلف اقتصادی و سیاسی کمک کنند و از وقوع جنگها و تنشهای میان کشورها جلوگیری کنند. به عبارت بهتر دیپلماسی و تفاهم منطقهای میتواند جایگزین کارشکنیها و جنگهای نظامی شود.
ث-توسعه پایدار: این سازمانها میتوانند با ترویج توسعه پایدار و محافظت از محیطزیست، به حفظ منابع طبیعی و کاهش اثرات منفی توسعه بر محیطزیست کمک کنند.
بهطور کلی میتوان گفت سازمانها و اتحادیههای اقتصادی-سیاسی بینالمللی به تحقق اهداف ملی اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی کشورها کمک میکنند و همکاریهای بینالمللی و توسعه پایدار را نیز بهبود دهند.
در دوره جنگ سرد، کشورهای بلوک غرب، با سه پیمان در برابر اتحاد شوروی و بلوک شرق صفبندی کرده بودند. پیمان ناتو (NATO) که در سال 1949 بنیاد نهاده شد و امریکای شمالی و اروپای غربی را پوشش میداد، سیتو (SEATO) که در سال 1954 تشکیل شد و جنوب شرق آسیا و اقیانوسیه را حمایت نظامی-امنیتی میکرد، و سنتو (CENTO) که در سال 1955 تشکیل شد و ایران را در عضویت خود داشت و تمرکز این جستار بر این سازمان است.
دولت شاهنشاهی ایران، جمهوری ترکیه، پادشاهی عراق، و پادشاهی متحده انگلیس چهار کشوری بودند که اعضای موسس این سازمان همکاری امنیتی، دفاعی، و اقتصادی(CENTO) بودند. هرچند دیپلماتهای امریکایی پیشنهاددهنده چنین سازمانی بودند و در کمیتههای نظامی و اقتصادی سنتو عضویت نیز داشتند اما امریکا در حد عضو ناظر باقی ماند و هرگز عضو رسمی این سازمان نشد و خود را بیش از آن درگیر این اتحادیه نکرد. از این پیمان در متون مختلف با نامهایی همچون سازمان پیمان بغداد (Baghdad Pact Organization)، سنتو(CENTO)، سازمان پیمان میانهشرق/خاورمیانه (Middle East Treaty Organization) هم نام برده شده است و این خود نشانگر تغییرات این سازمان در طول زمان است.
از سال 1955 تا 1959 این سازمان به نام پیمان بغداد شناخته میشد و مرکز آن در بغداد بود. اما پس از کودتای نظامیان کمونیست حزب بعث در عراق به رهبری عبدالکریم قاسم در سال 1958 و برافتادن سلطنت ِضدشوروی عراق، دولت انقلابی عراق در سال 1959 از پیمان بغداد کنارهگرفت. از آن پس پیمان بغداد به نام سازمان پیمان مرکزی (سنتو) شناخته شد و مرکز آن نیز به آنکارا منتقل شد. در این سال بود که دستگاه دیپلماسی امریکا کمی نگران تحولات منطقه شد و به صورت کشور ناظر و همکار وارد همکاری با سنتو شد.
ساختار سنتو شامل یک شورا و دبیرخانه بود که در سطح نخستوزیران یا وزیران امور خارجه اجلاسهای سالانه برگزار میکرد. دبیرخانه دارای بخشهای سیاسی، اقتصادی، روابط عمومی، و نظامی - امنیتی بود. دبیرخانه علمی نیز برای پژوهش دربارهی کشاورزی و سرمایه گذاری فنی در تهران مستقر بود.
کمیته نظامی سنتو که از نمایندگان پنج کشور تشکیل میشد، وظیفه تامین و تحکیم امنیت نظامی منطقه و هماهنگی برنامههای نظامی و آموزشها و مانورهای مشترک کشورهای عضو را بر عهده داشت، ولی فاقد ساختار فرماندهی نظامی و یا لشکرهای جنگی تحت امر سازمان بود. تمرینات نظامی در مناطق خلیج فارس و دریای عمان بیشتراوقات با مشارکت ایران و ترکیه برگزار میشدند. کمیته نظامی سنتو توانست از سال 1960 تا 1977 چهار مانور نظامی مشترک برگزار کند. کمیته اقتصادی سنتو مسئول هماهنگی همکاریهای اقتصادی و توسعه منابع مالی و اقتصادی بین کشورهای عضو بود و از زیرکمیتههای ارتباطات، بهداشت، کشاورزی، تحقیقات و آموزش علمی و گروه مشاوران توسعهی مواد معدنی تشکیل شده بود. وظیفهی این کمیته، هماهنگی همکاریهای اقتصادی بین کشورهای عضو و توسعه و تقویت منابع مشترک مالی و اقتصادی اعضا بود. کمیته ضد براندازی سنتو به ایجاد هماهنگی، پخش اطلاعات و برنامهریزی برای جنگ چریکی در برابر حملات احتمالی شوروی و نیروهای هوادار آن در منطقه میپرداخت.
امریکا برای حمایت از این پیمان، قراردادهای دوجانبه نظامی با کشورهای عضو امضا کرد و در صورت تجاوز، اقدامات نظامی را تضمین کرد، اما حمایت رسمی و مستقیم را تضمین نکرد. طبیعتا پیمانهای امریکا با کشورهای سنتو با انتقادهای شدید شوروی روبهرو میشد. هر کشور عضو، اهداف خاصی برای عضویت در این پیمان داشت. عدم عضویت کامل امریکا در سازمان پیمان مرکزی نیز موجب ناامیدی دولت ایران از برخی اقدامات آمریکا و نگرانیهای او در مورد کمکهای محدود آن بود.
تحولات انقلابی خاورمیانه به رهبری جمال عبدالناصر، که با تایید بلوک شرق همراه بود، کودتا و واژگونی سلطنت در عراق و قطع رابطه مصر با ایران باعث نگرانی و انزوای نسبی ایران بود. برای ایجاد توازن، شاه ناگزیر به برقراری مناسبات نزدیکتر با امریکا و امضای موافقتنامه دفاعی دو جانبه با امریکا کرد. اما در این موافقتنامه، کمک نظامی امریکا را در صورت تجاوز کمونیسم بینالمللی تضمین میکرد، در حالی که ایران نگرانگسترش ملیگرایی عربی نیز بود. شاه از عدمعضویت کامل امریکا در سازمان پیمان مرکزی نیز ناخرسند بود و بیم آن داشت که پیمان بدون حضور رسمی امریکا کارآیی لازم را نداشته باشد و کمکهای نظامی و مالی امریکا به ایران، محدود شود.
دولت پاکستان بیش از هرچیز نگران دولت شرقی خود بود و معتقد بود که با عضویت در بلوک غربی، ابتدا در سیتو و سپس در سنتو، میتواند بهترین راه برای مقابله با تهدیدهای امنیتی از سوی هند و مسائل مربوط به پشتونستان و بحران جامو و کشمیر باشد. هرچند که ترکیه عضو ناتو بود اما هم به عضویت در سنتو هم علاقهمند بود. اما سنتو به دلیل عدم توافق در مسائل بنیادینی مانند فرماندهی مشترک نظامی و طرحهای اضطراری برای جنگ محدود، گسترش محدودی داشت.
گرچه در پیمان سنتو برنامهریزی و تمرینهای نظامی مشترک انجام میشد، اما کمک این اتحادیه به توان نظامی کشورهای عضو، حاشیهای بود و بیشتر همکاریهای نظامی، امنیتی، و اطلاعاتی بین کشورهای عضو به صورت دو جانبه و خارج از محدودهی این سازمان انجام میگرفت. از دهه 1340 خورشیدی به این سو نیز، با فروکش کردن جنگ سرد و آغاز تنشزدایی در روابط امریکا و شوروی و پیشرفت فنآوری موشکی امریکا، ماهیت منافع امریکا را در برابر سنتو دگرگون شده بود و رویکرد امریکا به این سازمان، از بعد راهبردی ـ نظامی به بعد اقتصادی تغییر جهت داده بود و این موضوع نیز خود را در عملکرد سنتو باز میتاباند.
تامین اعتبارهای کلان از سوی صندوق قرضهی توسعهی امریکا و همچنین وامهای بلاعوض بریتانیا، نشانه ناهمسطح بودن و برتری دو قدرت فرامنطقهای ببا سه(چهار) کشور عضو در سنتو بود. طرحهای عمرانی مانند تکمیل راه آهن ایران-ترکیه، ایجاد شبکهی مستقیم مایکروویو آنکاراـتهران-کراچی و طرحهای برقراری خطوط ارتباطی رادیویی و هوایی بین کشورهای عضو که در دهههای چهل و پنجاه خورشیدی اجرا شد از جمله همکاریهای اقتصادی کشورهای عضو پیمان بود.
به موازات سنتو و در واقع پیش از تاسیس آن، شش کشور عربی - شامل مصر، عربستان، عراق، سوریه، لبنان، و اردن- نیز لیگ عرب (اتحادیه عرب) را از سال 1945 بنا کرده بودند. سنتو در جلب عضویت دولتهای عرب در خود ناموفق عمل کرد و نتوانست رقابتها و اختلافات را به همکاری تبدیل کند. در عمل کارکرد اصلی این پیمان جلب حمایتهای نظامی و مالی غرب (ایالات متحده و انگلیس) بود. چنین محدودیتی کشورهای ایران، ترکیه، و پاکستان را بر آن داشت تا پیمانی منطقهای و بدون حضور قدرتهای خارجی منعقد سازند تا جنبه اقتصادی بیشتری داشته باشد. در روزهای پایانی تیرماه سال1964/1343، سران سه کشور، محمدرضا پهلوی، جمال گورسل، و ایوبخان در نشستی در استانبول، با صدور اعلامیهی مشترکی علاقهمندی خود را به گسترش همکاریهای بازرگانی و اقتصادی، خارج از حوزهی همکاریهای دوجانبه و سنتو و نیز خارج از همکاری با قدرتهای فرامنطقهای، و در چارچوب سازمان جدید «همکاری عمران منطقهای» اعلام کردند (Regional Cooperation for Development (RCD)). سازمان آر.سی.سی نیز با انقلاب اسلامی منحل شد. البته این سازمان بعدها در 1985 تبدیل به سازمان اکو شد که تاکنون پابرجاست.
تحولات سیاست خارجی ایران پس انقلاب اسلامی، باعث شد که ایران از سنتو خارج شود و این سازمان در روز 25 اسفندماه سال 1357 منحل شد. در مجموع میتوان گفت سازمان سنتو در عمل اهمیت اقتصادی چندانی نداشت. هدف اصلی آن مقابله با گسترش نفوذ شوروی و اندیشههای چپگرایانه و کمونیستی به مناطق مهم تولید انرژی - ویژه نفت - در منطقه خاورمیانه بود. عضویت کشورهایی چون ترکیه، ایران، پاکستان و بریتانیا در این سازمان، به عنوان تولیدکنندگان و یا راههای تامین نفت جهان، به نوعی از اهمیت اقتصادی در حوزه انرژی برخوردار بود. اما از نظر تأثیر مستقیم بر اقتصاد، سازمان سنتو بهطور مستقیم تأثیر چندانی نداشت و معمولا تمرکز آن بر مسائل امنیتی و نظامی بود. عمر کوتاه این سازمان و عدم استمرار آن مانع از تعمیق و گسترش زمینههای همکاری میان کشورهای عضو بود تا به سطحی برسد که در ابتدای این جستار به آن اشاره شد.
http://eradehmellat.ir/fa/News/3688/آیا-پیمان-سنتو-میتوانست-مادر-اتحادیهای-همانند-اتحادیه-اروپا-در-منطقه-خاورمیانه-باشد؟