دنت با اجتناب از اتهاماتی که در ذهنیتی که او قاطعانه آن را انکارش می کرد، قاچاق می کرد، به «الگو های رفتاری» متوسل شد، مفهومی (اختراع شده توسط داوکینز) که بر اساس مفهوم ژن ها الگوبرداری شده بود. الگوهای رفتاری واحدهایی از تمرین فرهنگی هستند، از جمله هر چیزی از زبان گرفته تا نمایش، پوشیدن کلاه بیسبال به عقب و کف زدن به عنوان نوعی تمجید. به قول دنت، آنها «نسخههایی» هستند برای روشهایی برای انجام کارهایی که میتوانند به مغز انسان و از مغز انسان منتقل شوند و «درست مانند ویروسها آمادگی تولیدمثلی خود را دارند». ما توسط الگوهای رفتاری آلوده شده ایم و این «هجوم الگوهای رفتاری است که مغز ما را به ذهن تبدیل کرده است». دنت همچنین رویکرد داروینی را برای اراده آزاد به کار برد. یک میلیارد سال پیش، اراده آزاد در این سیاره وجود نداشت، اما اکنون وجود دارد. فیزیک تغییر نکرده است؛ پیشرفتها در «میتوانم» در طول سالها باید تکامل یابد». اکنون میتوانیم آیندههای احتمالی را پیشبینی کنیم و آنها را دنبال کنیم یا از آنها جلوگیری کنیم. ما در مورد داشتن چنین ظرفیتی توهم نداریم؛ همانطور که ما در ارتباط با دین هستیم. او در مورد دین خشمگین شد. شکستن طلسم (2006) به طرز عاقلانه ای نامگذاری شد. این همان چیزی بود که او مردمان مذهبی را به آن ترغیب می کرد. دنت که در بوستون به دنیا آمد، پنج سال اول زندگی خود را در لبنان گذراند. پدرش نیز که دانیل نام داشت، یک افسر ضد جاسوسی بود که به عنوان وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در بیروت ظاهر می شد. او در یک سانحه هوایی در سال 1947 درگذشت (بعدها، شارلوت دنت، خواهر او، روزنامهنگار تحقیقی، ادعای همدستی کیم فیلبی در آن حادثه را داشت). مادر دنت، روث لک، معلم و ویراستار، بچه ها را به ماساچوست بازگرداند. دنت گفت که از مطابقت با انتظارات پدرش باز مانده بود، با این حال در سایه پدرش بزرگ شد. اما چیز کمی میتوانست اعتماد به نفس سرشار او را از بین ببرد. عنوان کتاب او در سال 1991 مشخصاً توضیح آگاهی بود. دنت در سال 1959، با شروع تحصیل در رشته ریاضی در دانشگاه وسلیان، کانکتیکات، کتاب ویلارد ون اورمان کواین را از دیدگاه منطقی خواند. او آنقدر هیجان زده بود که تصمیم گرفت «فیلسوف شود و به هاروارد برود و به این مرد، کواین بگوید که چرا اشتباه می کند». دو مورد اول را که او مدیریت کرد، هرچند برای مدتی نگران بود که کواین (بعداً یک دوست بزرگ) بیشتر به مجسمهسازی دنت علاقه مند باشد تا فلسفهپردازی او! دنت به این فکر می کرد که یک مجسمه ساز باشد، و به گفته او، اگر خانواده اش تا این حد هنر محور نبودند، قطعاً در رشته مهندسی تحصیل می کرد. او که مدیر مشترک مرکز مطالعات شناختی در دانشگاه تافتس در ماساچوست بود، در سال 1993 به گروه رباتیک انسان نما در مؤسسه فناوری ماساچوست پیوست تا رباتی به نام کوگ(Cog) بسازد که نه تنها باهوش، بلکه آگاه است. این پروژه در سال 2003 به پایان رسید و کوگ در یک موزه بازنشسته شد. دنت استاد فلسفه آستین بی فلچر در تافتس و استاد مدعو در بسیاری از دانشگاههای دیگر از جمله آکسفورد و مدرسه اقتصاد لندن بود. خاطرات او با عنوان: -من فکر می کردم- ، در سال 2023 منتشر شد. او و همسرش سوزان (نی بل)، که در سال 1962 با او ازدواج کرد، در شمال آندوور، ماساچوست زندگی میکردند. او همچنین بیش از 40 تابستان در مین کشاورزی کرد و با خوشحالی روی تراکتور «تیلوسوفی» میکرد و با قایق خود زانتیپ میرفت؛ تعمیر ساختمان ها و حفر زهکش ها. دنت عاشق حل معماها و از هم گسیختن عملکرد درونی ماشینها بود – بیش از همه آنهایی که ذهن «به ظاهر معجزهآسا» داشت. او گفت: هیچ معجزه ای مجاز نیست. از او سوزان، یک دختر، آندریا، و پسرش، پیتر و شش نوه و خواهرانش، سینتیا و شارلوت به یادگار مانده است. دانیل کلمنت دنت، فیلسوف، متولد 28 مارس 1942. در 19 آوریل 2024 درگذشت.
http://eradehmellat.ir/fa/News/3668/درگذشت-دنیل-دنت،-فیلسوف-جنجالی-آمریکایی-که-به-دنبال-درک-و-توضیح-علم-ذهن-بود