استاد سیدرضا رضوی، آهنگساز، نوازنده و خواننده تبریزی روز گذشته، دوشنبه 23 بهمن 1402 درگذشت.
سیدرضا رضوی سال 1339 در خیابان بهار تبریز متولد شد. استاد رضا رضوی به خاطر علاقه وافری که به موسیقی داشت از همان دوران کودکی و نوجوانی به صورت تجربی موسیقی و نواختن سازهای موسیقی را آغاز کرد و با گذشت زمان و کسب تجربه بیشتر و همچنین فراگیری علم موسیقی وارد عرصه آهنگسازی شد.
رضا رضوی در سال های 56 وارد تلویزیون یا همان صدا و سیمای تبریز شد و به فعالیت های موسیقی خود در گروه موسیقی آذربایجانی صدا و سیما ادامه داد.
در همان سال ها پس از آشنایی با استاد سلیمی با جدیت بیشتری نت نویسی را آغاز کرد و ترانه های «داشی آتدیم نارا دیدی» و «اولدوزلار آی اولدوزلار گؤزلریزده گؤزوم وار» از کارهای آهنگ سازی وی است.
استاد رضوی از سال 70 و با مهاجرت به تهران همکاری خود با صدا وسیمای پایتخت را شروع کرد و تا سال 86 این همکاری ادامه داشت. ایشان در سال های اخیر عضو گروه سهند به مدیریت رحیم شهریاری بود و آهنگ سازی بسیاری از قطعات رحیم شهریاری را بر عهده داشت.
آغاز نت نویسی و آهنگ سازی با تشویق استاد سلیمی
استاد رضوی بعد از آشنایی با نت و یادگیری اصولی موسیقی در مسیر آهنگ سازی قرار میگیرد و ادامه میدهد: «دیگر میتوانستم نتها را به سرعت بنویسم. اولین نتم هم چهارگاه بود که نوشتم و به استاد سلیمی نشان دادم. ایشان خیلی منعطف و مشوق خیلیها بودند گفتند این نت را بدهیم ارکستر بزند. خدا بیامرزدشان خیلی انسان شریفی بودند و باعث شدند که بسیاری از ماها از نظر علمی در موسیقی پیشرفت کنیم. سال 65، استاد سلیمی گفتند در تهران پیانویی هست بیا برایت بخریم و رفتیم تهران و تهیهاش کردیم و آوردیم. خلاصه من پیانودار شدم. از آن زمان به بعد بیشتر میتوانستم پیشرفت کنم. نوازندهها میآمدند منزل ما و تمرین میکردیم. کاستی هم به نام تار و پیانو برای استاد محمود شاطریان ساختیم آن زمان 10-12 قطعه در منزل ضبط کردیم که به صورت آنالوگ بود. مثل امروز هنوز دیجیتال نشده بود. ریل نوارهایی داشتیم که کمی پهنتر از کاست بودند و با کیفیتتر و تمیزتر از کاست ضبط میشدند. از همان سال به صورت جدی شروع به آهنگسازی کردم یکی از آهنگهای آن زمان «داشی آتدیم نارا دیدی» را ضبط کردیم. آهنگهای رمانس هم نوشتم البته بعضی از آنها اصلا پخش نشدند فقط آهنگشان را ساختم. آهنگی برای یکی از شعرهای شاعر ترکیه ای «یحیی کمال» ساختیم و دادیم آقای کوروش خوشنویس خواند. البته خودم هم میخواندم ولی صدایم را ضبط نکردهام بغیر از یک آهنگ. در سال 65، توانستم ده آهنگ بسازم. آقای «فردی» جوان شاعری بود که میآمد منزل مان و شعر میگفت و من هم آهنگش را میساختم. آهنگی ساختیم به نام «اولدوزلار آی اولدوزلار گؤزلریزده گؤزوم وار» و این روند تا سال 70 ادامه داشت.
استاد رضوی در حال نوشتن موسیقی
موسیقی تحت تاثیر انقلاب
میپرسم بعد از انقلاب گروه ارکستری که تحت سرپرستی استاد سلیمی داشتید چه سرانجامی داشت، تعریف میکند: « انقلاب که شد بعد از مدتی طبق روال اجرا میکردیم که گفتند باید در سازهای ارکسترتان از سازهایی مثل طبل، شیپور و ترومپت که در مراسمات ارتش وجود داشت، استفاده کنید و نباید فقط سازهای دایره و تار و … باشد. آقای درخشان داشیم که به او طبل دادند و گفتند باید این را به جای دایره بزنی. از موزیک ارتش سه نفر به نام آقای باقری نوازنده ترومپت، آقای ذبیحی که بیچاره بعدها در موشک باران مارالان فوت شد، نوازنده ساز توبا و آقای خسروشاهی نوازنده فلوت پیکولو به گروهمان اضافه شدند. تحت تاثیر جو انقلاب و موسیقی های حماسی و نظامی، فکر میکنم پنج ساز از سازهای نظامی به گروه ارکستر آذربایجانی تحمیل شد. امری که اصلا با موسیقی آذربایجانی همخوانی نداشت. خوشبختانه با من و پیانوام کاری نداشتند. تقریبا نه-ده سالی به این منوال گذشت تا اینکه متوجه شدند هر ارکستری سبک و استایل خودش را دارد. بعد که من رفتم تهران، از وضعیت آن ارکستر خبر نداشتم.»
مهاجرت به تهران و آهنگسازی برای صدا و سیما
در مورد چرایی مهاجرت به تهران ادامه میدهد: «سال 70 به تهران مهاجرت کردم. «صفرعلی جاوید» که او هم اصالتا از سراب بود و از مهاجرینی که از جمهوری آذربایجان دوباره به تهران برگشته بودند، در تهران تار مینواخت و ارکستر تشکیل داده بود. وقتی به تهران مهاجرت کردم در ارکستر ایشان مشغول شدم. به تهران رفتم چون احساس میکردم موسیقی در تهران قویتر جلو میرفت. در کنار این فعالیت، آهنگهایی را هم به تلویزیون میدادم تا سال 86 به همین شکل کار میکردم. آهنگسازهای زیادی با صدا و سیما همکاری میکردند که من هم یکی از آنها بودم. صدا و سیما بانک آهنگی داشت که آهنگ هایمان را میدادیم آنجا و بعد از تأیید حق الزحمه پرداخت میشد. هفت، هشت سال بعد، این روند هم قطع شد. در کنار این فعالیتها در ارکستر سهند هم حضور داشتم که آقای رحیم شهریاری هم آنجا بودند و بعدها از گروه رفتند ولی باز هم با یکدیگر همکاری میکردیم و الان هم این همکاری ادامه دارد و سالهاست من با ایشان کار میکنم».
اجرا با تومبا 1356
تعریفی که از موسیقی دارد
مایلم بدانم استاد رضوی بعد از این همه فعالیت هنری چه تعریفی از موسیقی دارد، میگوید: «موسیقی عالم به خصوصی دارد موسیقی موهبت الهی است؛ توصیف ناپذیر است و تأثیرش از سایر هنرها به مراتب بیشتر است. هنر خیلی عظیمی است که سالها باید بگذرد تا بتوانی آن را به معنای واقعی تجربه کنی و اگر به صورت آکادمیک و علمی یاد بگیری، تازه متوجه میشوی که چقدر دارای شاخههای متفاوتی است. یادگیری موسیقی عین یادیگری زبان است، سالها که میگذرد متوجه میشوی هنوز بسیاری از موارد را نمی دانی».
چاپ کتاب در زمینه نت نویسی
او سال هایی که در تهران ساکن شده، چندین جلد کتاب تالیف و روانه بازار نشر کرده است در این مورد توضیح میدهد: « در این سالها چند جلد کتاب چاپ کردم. کتابی دارم به نام «باخا باخا یوللارا» که تمام آهنگهای «رشید بهبودوف» را به فارسی ترجمه کرده و همراه نتهایشان آوردهام. در کتابی دیگرم که کتابی چهار جلدی است؛ صد و هشتاد مورد از آوازهای «شوکت علی اکبراوا» را همراه با نت های آهنگهایش به فارسی برگرداندهام، هم به صورت لاتین و هم به فارسی که توسط انتشارات چنگ که متعلق به همشهری خودمان آقای «علی برلیانی» منتشر شده است. دو کتاب رمان هم از استانبولی به فارسی ترجمه کرده ام که هنوز چاپ نشده است».
وضعیت کنونی موسیقی آذربایجان
رضا رضوی از وضعیت کنونی موسیقی آذربایجانی رضایت دارد و میگوید: «الان وضعیت موسیقی آذربایجانی خیلی خوب و عالی است. هنرجویان بسیار خوب آموزش میبینند. از طرفی ارتباطات هم زیادتر شده و چشم و گوش هنرجویان جوان در معنی مثبت قضیه باز شده است و کارهای خوبی ارائه میکنند. حتی هفت-هشت نفر از خوانندههای ما در جای جای دنیا میخوانند و موفق هستند. البته اینجا وضعیت مدیای ما تعریفی ندارد. مدیای ما شامل رادیو، تلویزیون، رونامهها و مجلات عرصهای برای موزیسین و آهنگساز تعریف نکردهاند و موزیسینها و خوانندهها نمیتوانند کارهایشان را آنچنان که باید ارائه دهند. تنها مسیری که امروزه هست و امتیاز بزرگی هم به حساب میآید اینستاگرام است. برای همین امروزه دیگر آلبوم و سی دی در کار نیست. از طرفی با گذشت زمان تکنیکها فرق میکند. سبکهایی که مد میشود و تکنیکهای جدید که تولید میشود، باید با آن سبکها جلو برویم.»
«یئل توخوندو یارپاقلارا» ماندگار و دوست داشتنی
وقتی میپرسم از کارهای خودتان کدام آهنگ را بیشتر میپسندید، بدون درنگ ترانه «یئل توخوندو یارپاقلارا» را زمزمه میکند و جواب میدهد: «آهنگ «یئل توخوندو یاپراقلارا» که عامه پسند بود و مشهور شد. خیلیها هم اجرایش کردند. گاهی زنگ میزدند و اجازه میخواستند تا اجرایش کنند در جوابشان میگفتم آهنگ از من است ولی در واقع مال همه است. خیلیها هم مرا با همین آهنگ شناختند. آهنگ «باغلاردا بار قالانار، سبدلره قالانار» را ساختم و آقای شهریاری هم اجرایش کردند که بسیار محبوب و مشهور شد. آهنگ دیگرم «او دفتره منی ده یاز؛ یاز بالا بالا منی ده یاز» خیلی مورد قبول واقع شد».
سبک جدید موسیقی جهان و ماندگاری آثار کلاسیک
صحبت از موسیقی های روز می شود و اینکه این آثار ماندگار نیستند و خیلی سریع فراموش میشوند، استاد ادامه میدهند: « امروزه آهنگهایمان هفتگی؛ ماهانه و سالانه شده. یعنی بعضیها بعد از یک هفته و بعضی بعد از یک ماه و گاهی بعد از یک سال فراموش میشود. آما ترانه های کلاسیک مثلا آهنگهایی که متعلق به صد سال پیش یا بیشتر هستند اگر اکنون هم گوش دهیم برایمان تازگی دارد. منظورم آهنگهای کلاسیکی است که فرم درستی دارند. مثل آهنگهای همایون خرم «امشب شوری در دل دارم» هیچوقت کهنه نمیشوند. آهنگ فارسی و ترکی هم فرق نمیکند، مهم آهنگ است. حتی اگر آهنگ به درستی ساخته شود حتی اگر بی کلام هم باشد از آن لذت میبرید. البته برای لذت بردن از هر چیزی نه تنها موسیقی باید سوادش را داشته باشید. موسیقی همینطور است.
امروزه تکنولوژی هم طوری شده که حوصله آدمها را کم کرده است. این مشکل فقط مختص اینجا نیست، کل دنیا این گونه است. مثلا قدیمها برای گوش دادن موسیقی همه باند داشتند و آهنگها هم با کیفیت بالا پخش میشدند ولی امروزه با گوشی و اسپیکرهای بی کیفیت گوش میدهند. اصلا فرکانسهای آهنگ قابل تشخیص نیست. درنتیجه سلیقهها هم عوض شده، مردم همین آهنگ های هفتگی و ماهانه را میپسندند. شاید ماها که سنمان زیاد است و از همان ابتدا با آهنگهای اصولی بزرگ شدیم، حالا هم آهنگهای کلاسیک را گوشنواز میدانیم».
http://eradehmellat.ir/fa/News/3631/استاد-«رضا-رضوی»-سازنده-سرود-رسمی-حزب-اراده-ملت-ایران-حاما-درگذشت