رحیم حمزه
در مورد چای دبش میتوان از زوایای مختلف نگریست و تحلیل داد. از نامگذاری اتفاقی که افتاده بگیرید تا حواشی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و مدیریتی آن. 140 هزار میلیارد تومان رقم کمی نیست یا بهتر بگوییم رقم فرا نجومی غیر قابل تصوری است، اما به هر جهت همه چیز دست به دست هم داده تا این رقم از مرتبه اهمیت بالایی برخوردار شود وحتی منشاء افسانهپردازیهای عجیب و غریبی. القصه، به طور رسمی هنوز معلوم نیست این وسط واقعا چه بلایی بر سر پول بیتالمال آمده است و کسی توضیح شفاف و روشنگری در این مورد نداده؛ یا نمیخواهد و یا نمیتواند. ابهام پشت سر ایهام.
حال ماییم و این پدیده جالب، ما که میگویم منظورم مردم بوده و در این میان رسانه صرفا صدای آنهاست و لا غیر. از قرار معلوم رفع ابهامی هم در کار نیست، وزیر پیشین و کاندیدای فعلی و نماینده احتمالی آتی مجلس و شورای نگهبان و قوای سهگانه و... و از همه دردناکتر داستان غمناک مردمی که در وضعیت تورمی وحشتناک مواجهاند با این ابهامات. حتی هیچ، شخص، ارگان یا نهاد مسئولی پیدا نمیشود دلداریشان بدهد.
این فضای غیرشفاف جز با استقرار حکمرانی واقعی حزبی رخت بر نخواهد بست، سنتی است که در آن هیچ تبدیلی راه ندارد. این تمثیل فقط از باب نشان دادن ضرورت اجتناب ناپذیر بوده و قصد مقایسه وجود ندارد. توسعه سیاسی، رشد اقتصادی، ارتقای فرهنگی و… همه و همه جز در سایه حرکت به سمت این حقیقت و عینیت بخشیدن به آن دستنایافتنی مینماید و این است شرط بلاغی که باید از آن پند بگیریم و نه ملال.
اینجا و اکنون، مثل همیشه به این مختصرها بسنده میکنیم و زیاده گویی را میگذاریم به اولین فرصت مناسب. چارهای هم نداریم در این وضعیت نا شفاف. مگر گشایشهایی به وجود آید و از پس و پشت حوادث دادههایی حاصل شود و مجال پرداختن به موضوعات با اطلاعات مکفی فراهم آید. به امید آن روز.