ایرج اقبالفر
یکی از منزجر کننده ترین حالات ممکن، گلایه است.گلایه کردن در این سال ها و در این ازدحام دردها و گرفتاریها، خیلی خوشایند نیست. به تعبیر مرحوم دکتر شریعتی: “ضعف دفاع از خویشتن را بر خود هموار کردن است.” اما آدمی زاد است دیگر، یک جاهائی، لبریز میشود، جان به لب میشود. بغض هم که باشی، یک جائی باید بشکنی. ایوب اگر باشی، باز صبرت ابدی نیست. برج بلندی هم که باشی و روزی یک آجر از تو بردارند، باز فرو میریزی. مخصوصا اینکه پرستار باشی در یک کشور تحریم زده و با امکاناتی کم. آن هم پس از چند سال مبارزه با کرونا. هر چند اهل معرفت خوب می دانند که مشکل جامعه پرستاری، فقط کرونا نیست. هپاتیت، ایدز، آنفلوانزا و ده ها بیماری واگیر هم نیست. شب بیداری، ناسزای همراهان بیمار و کتک خوردن، حجم عظیم کار و کمبود نیرو و... نیست. اینها را هر پرستاری در بدو تحصیل و حتی حین انتخاب رشته دانشگاهی هم می داند.
مشکل اصلی و ریشه ای، عدم درک صحیح معضلات حوزه درمان از طرف سیاستگذاران این حوزه است. مشکل،کسانی هستند که برای جامعه درمان، نسخه می پیچند. درد وقتی شدید می شود که درمانگر، خود بخشی از درد و حتی خود مشکل و عین درد باشد. سیاستگذاران این حوزه، با برنامه های غلط خود، از جمله در پرداخت دستمزدها، جامعه پرستاری و کل کادر درمان را به همان نقطه ای رسانده اند که در اول این نوشتار ذکر شد، یعنی نقطه اوج درد، نقطه لبریز شدن کاسه صبر، نقطه شکستن بغض و فروریختن برج وجود و...
سالهای سال از تعرفه گذاری گفتند. پس از 16 سال از تصویب طرح، سال گذشته از اجرای آن گفتند. نتیجه اما توهین به جامعه پرستاری بود. سطح پائین پرداختها نشان داد که نگاه سیاستگذاران حوزه سلامت به جامعه پرستاری، یک نگاه توام با تحقیر است. شاید ایراد از جامعه پرستاری است که سطح مطالباتش را در همه این سالها، پائین آورده است. بی تردید بخشی از ایرادات موجود، ناشی از عملکرد ضعیف منتخبین ما در سازمان نظام پرستاری است. کسانی که از این نمد برای خودشان کلاهی دوختند و تا سطوح عالی معاونت وزیر را هم اشغال کردند و هیچگاه صدای پرستاران نبودند.
امروزه بخاطر سطح پائین دستمزدها در ایران، سیل مهاجرت کادر ورزیده درمان به خارج از کشور به راه افتاد است.گریه آور است وقتی یک کارگر دستفروش، ماهانه سی میلیون دستمزد درامد دارد و یک چوپان بیش از این مبلغ و آنگاه یک پرستار...!!! اهل عقل فهمیده اند که خطر تهی شدن جامعه سلامت از نخبگان پرستاری چقدر وحشتناک است. بسیار وحشتناک تر از مهاجرت مهندسین نفت و پالایش، صنایع انفورماتیک و... مهاجرت در سایر حوزه ها به مال انسانها و اقتصاد مملکت ضربه میزند که البته خوشایند هیچ انسان وطن دوستی نیست، اما مهاجرت در حوزه کارشناسان درمان و سلامت، جان آدمیان و سلامت جسم و روانشان را به خطر می اندازد.کاش مسئولان ما با اجرای سیاستهای درست که کف مطالبات جامعه پرستاری است، این مهم را درک و با بحران تهی شدن کشور از سرمایه های حوزه بهداشت و درمان، مقابله کنند. البته همین امروز، فردا دیر است.