داوود هرمیداس باوند (زاده 19 آبان 1313 در سوادکوه – درگذشته 21 آبان 1402) دیپلمات، استاد حقوق و روابط بین الملل و رئیس هیئت رهبری و سخنگوی جبهه ملی ایران (سامان ششم) بود.
باوند تحصیلات اولیه خود را در تهران و در دبستان ادب و دبیرستان فیروز بهرام گذارند. او پس از اخذ دیپلم به دانشگاه تهران رفت و در رشته حقوق و علوم سیاسی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی فارغالتحصیل شد. سپس به آمریکا رفت و در سال 1963 دکترای روابط بینالملل را از دانشگاه آمریکن در واشینگتن دیسی با عنوان تز « ایران در دیدگاه استراتژیک شوروی در سالهای 1917–1963 » به پایان رساند.
شروع فعالیت های باوند در عرصه سیاست در دوران دانشجویی و با حضور در جبهه ملی ایران و حزب نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی بود. بعد از حضور در آمریکا فعالیت های سیاسی باوند در زمان حمایت از جبهه ملی ایران در آمریکا به همراهی محمد نخشب ادامه یافت. بعد از آن باوند در جلسات شورای مرکزی جبهه ملی ایران که تاریخهای 26 و 27 آبان ماه 1379 برگزار شد، به عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی ایران و شورای رهبری انتخاب شد.
همچنین در کنگره 1382 جبهه ملی ایران (پلنوم اللهیار صالح) هرمیداس باوند با بیشترین رای به عضویت در شورای مرکزی و هیئت رهبری انتخاب می شود. پس از درگذشت پرویز ورجاوند، هرمیداس باوند در پی درخواست اعضای جبهه در داخل و خارج و با تصویب هیئت رهبری و شورای مرکزی به سمت سخنگوی جبهه ملی ایران انتخاب شد.
در آبان سال 1397 هرمیداس باوند، به همراه کوروش زعیم، عیسی حاتمی، علی رشیدی و جمال درودی از اعضای شورای مرکزی از جبهه ملی ایران جدا شده و گروه جبهه ملی ایران (سامان ششم) را تأسیس کردند. در این گروه باوند به سمت ریاست هیئت رهبری و سخنگوی مجموعه انتخاب شد.
او از سال 1354 به استخدام وزارت خارجه ایران درآمد و از سال 1968 تا 1982 در سازمان ملل فعالیت کرد و ریاست کمیته حقوق مجمع عمومی سازمان ملل و ریاست کنوانسیون بین المللی ناظر مبارزه با گروگانگیری را بر عهده داشت. کنوانسیون سوم حقوق دریا ها با موضوع «دریاهای بسته و نیمه بسته» از سوی هرمیداس باوند در کمیسیون حقوقی مجمع عمومی سال 1976 مطرح شد و به تصویب رسید.
از آثار دکتر باوند می توان به «مبانی حاکمیت تاریخی، حقوقی و سیاسی بر جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی»، «دریاهای بسته و نیمه بسته»، «سیاست های کلان و جزایر خرد»، «مسئله نوروز، نقض تعهدات بین المللی و مسئولیت های ناشی از آن» و «تغییرات ناظر به مفهوم مسئولیت بین المللی دولتها» اشاره کرد.
یکی از مهمترین پرسش ها دربارۀ چیستی و چراییِ نام و آیین دکتر باوند بود و مشخصا این که چرا “هرمیداس” و این نام اساساً یعنی چه و آیا دین و آیینی دیگر داشت؟ خوشبختانه ایشان آن قدر به ایران گرایی اشتهار داشت که کسی ظنی نمی برد ریشۀ غیر ایرانی داشته باشد. دکتر باوند در خاطرات خود گفته است: “در اولین دیدار با وزیر خارجه دولت موقت و در بازگشت از نیویورک، دکتر یزدی که او را بسیار باهوش یافتم درباره نام و نسب من پرسیده بود.”
به گفته دکتر داوود هرمیداس باوند، خاندان او تا 400 سال قبل زرتشتی بودند و هم نشینی دو نام «داوود» و «هرمیداس» از آن رو بوده که مادرش بعد از دو پسر و 4 دختر در امام زاده داوود نذر میکند فرزند هفتم پسر باشد و برای ادای این نذر نام داوود بر او مینهند. این داوود اما باید نسبتی با خاندان و نام خواهران و برادران هم میداشت. پس «هرمیداس» را می افزایند که در واقع همان «هرمز» است و تلفظ یونانی اورمزد است.
باوند از خاندان اسپهبدان مازندران است. پدربزرگ هرمیداس باوند امیر مؤید سواد کوهی نماینده دوره سوم مجلس شورای ملی بوده و از مخالفان مشهور قرارداد 1919 و به همین خاطر به دستور وثوقالدوله به کرمانشاه تبعید میشود و بعد از سقوط دولت وثوقالدوله و روی کار آمدن مشیرالدوله به دستور او از تبعید خلاص و به ریاست کل قشون مازندران منصوب میشود. از رفتار های مشهور او در این دوره این است که به خواست روسیه برای تسلیم ترکمان ها تن نمیدهد و پس از آن نیز به فرمان رضاخان برای جمع آوری سلاح گردن نمی نهد. دو عموی دکتر باوند سهم الممالک و هژبر سلطان در این قائله کشته میشوند و با این توضیحات روشن است که داوود هرمیداس باوند تا چه حد ایرانی بوده است.
وی گفته است: وقتی دکتر یزدی درباره ریشۀ نام من پرسید و شروع کردم به نقل تاریخ آبا و اجداد، وزیر وقت خارجه لبخند زد و آیۀ قرآن را خواند که دنبال آبا و اجدادتان نباشید. دکتر یزدی آنگاه خبر می دهد او را به ریاست اداره هشتم سیاسی منصوب کرده و چند حوزه مهم دیگر را نیز به او میسپارند. تخصص اصلی هرمیداس باوند البته جزایر سه گانه بود و وجه ایران دوستی و اطلاعات عمیق او آن قدر بالا و عمیق بود که مقامات جمهوری اسلامی بعد از وقایع سال 60 نیز سعی میکردند وجه سیاسی او از حیث ارتباط با جبهه ملی را نادیده انگارند.
داوود هرمیداس باوند در دانشگاه امام صادق هم تدریس میکرده آن هم در روزگاری که آقای علم الهدی معاونت آن را بر عهده داشت. البته نقش دکتر میر مهدی سید اصفهانی رییس اسبق دانشگاه تربیت مدرس در جذب استادان و چهره های برجسته دانشگاه امام صادق نیز باید یادآوری شود ولی به هر رو همین که در حضور علم الهدی استادی با پیشینه و دانش و کاراکتر و نوع پوشش دکتر باوند به آنجا تردد داشته، مطلبی مهم است و نشان از اهمیت مرحوم باوند و درجات علمی ایشان دارد. حتی شاید بیش از دکتر بشیریه در دانشگاه تهران. چون هرمیداس باوند به عنوان کنشگر سیاسی هم شناخته می شد در حالی که بشیریه تنها وجه آکادمیک داشت.
داوود هرمیداس باوند با هر سه وزیر خارجه سال 58 (ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده) دیدار و همکاری کرده چون خود در سطح بالای حقوقی وزارت خارجه مسئولیت داشته است. عمق اطلاعات و دانش امثال زنده یاد هرمیداس باوند این نکته را هم گوش زد میکند که اگرچه در گذشته سطح اطلاعات عمومی کمتر بود، اما کار به دستان، تا به درجه ای ممتاز از نخبگی نرسیده بودند منصبی به آنان سپرده نمیشد. اگر چه کسانی هم به صرف ارتباط با دربار هم جای و جاهی می یافتند اما بدنه کارشناسی و هر جا تخصص در میان بود، نخبه بودند.
داوود هرمیداس باوند جدای آن که اهل سیاست و حقوق بین الملل و دیپلماسی بود و کتاب خوانی حرفه ای شناخته می شد، دستی هم در نقاشی و مجسمه سازی داشت و از تمام کارهای دنیا باغبانی را بیش از همه دوست می داشت.