راضیه گمار
بلفاست، فیلمی سیاه و سفید به نویسندگی و کارگردانی کنت برانا که با الهام گرفتن از زندگی شخصی خود او ساخته شده و داستانی شیرین و دوست داشتنی دارد. فیلم ماهیت ساده ای دارد و این سادگی در روایت آن نیز به چشم میخورد.
راوی داستان پسر بچهای به نام بادی است که به همراه خانواده خود در دهه 60، در شهر بلفاست ِایرلند شمالی زندگی میکند. بادی به عنوان قهرمان کودک فیلم، در مسیر کشف راز زندگی در جهان سرشار از خشونت و و پلشتی، همه چیز را از نقطه نظر معصومانه خود فیلتر کرده و تجربیاتش را با مخاطب به اشتراک می گذارد.
دراین فیلم با مفاهیم عمیق انسانی و از همه مهمتر ستایش زندگی روبرو هستیم. فیلم دارای جهان بینی به غایت جدی و محکم است. بلفاست به نوعی برشی از زندگی است که راهی به گذشته، به شیوه ای غم انگیز و در عین حال امیدوارانه باز میکند. این فیلم نگاهی کوتاه به زمان و مکانی است که بسیار نزدیک و در عین حال بسیار دور به نظر می رسد.
این فیلم با هر کسی که مجبور شده است سرزمین خود را ترک کند، ارتباطی جهانی دارد. از عشق و عمق ریشه های فرد و اینکه چقدر میتواند به گذشته گره بخورند و همچنین از خاطرات لحظات از دست رفته و بهطور باورنکردنی لحظات باقی مانده، صحبت میکند.
بلفاست در واقع از خانواده می گوید، روزهای باهم بودن، لحظات همبستگی و ارزش های فراموش شده را روایت میکند. شاید مهمترین دغدغه آن عشق به وطن است که می تواند بالاتر از هر مفهومی باشد. این فیلم برای آنانی است که ماندند و برای تمام آن هایی که از دست رفتند.
http://eradehmellat.ir/fa/News/3389/آنان-که-صبر-و-مقاومت-میکنند،-نیز-خدمت-میکنند