رحیم حمزه
در یکسال اخیر روند اتفاقات سیاسی و اجتماعی بهگونهای است که نوشتن را سختتر میکند اما به هر جهت زیاد هم نمیشود بیتفاوت ماند و حرفی نزد. اینکه حجاب اجباری یا اختیاری موضوعیت دارد یا ندارد، فرع بر این است که مساله اصلی را دریابیم و به آن بپردازیم. در واقع چالش اصلی جای دیگری است آنجا که بین اراده مردم و اراده حکومت تقابل به وجود میآید و این وسط مردم مسبب این تقابل معرفی شده و حکومت تنزهطلبی پیشه کرده در مقام وعظ و ارشاد میخواهد آنها را به راه راست هدایت کند. مهجور پنداشتن مردمان کهنه داستانی است به قدمت تاریخ معاصر و خسارتبار، شوربختانه ابرام و اصرار بر این رویکرد، خسارتبارتر.
مگر در مورد چرایی زوال حکومتها گفته نمیشود حکومتی که بین خود و مردم، شکاف گسترش یافته داشتهباشد محکوم به فناست. با دقت در این تحلیل میتوان دریافت که فاعلیت در ایجاد و گسترش شکاف با حکومت است نه مردمان. گرچه انفعال خودخواسته یا تحمیلی از جانب مردم هم به تعمیق آن کمک میکند و فاعلیت حکومت را هرچه بیشتر، فاعلیتی که در کلان قضیه بنا به ماهیت منسوخِ شیوههای اتخاذی مبتنی بر تقابل در حکمرانی به نفع هیچیک نخواهد بود. تجربه بشری مسیر رشد و کمال را در تعامل جستجو میکند و نه تقابل. حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش هم تحقق عینی نمییابد مگر در بستری مبتنی بر تعامل که اراده مردم بتواند اراده حاکمان را قید زده و محدود سازد، نه برعکس.