با وجود اینکه کمتر از 8 ماه دیگر دور جدید انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی برگزار میشود اما هنوز فضا برای جریانهای سیاسی چندان داغ نشده برخی جریانها در بلاتکلیفی به سر میبرند و در بدنه جامعه هم خبری از شور و هیجان انتخاباتی نیست طیف اصلاحطلب در داخل خود هنوز به نتیجهگیری برای حضور و یا عدم حضور در انتخابات نرسیده و برخی حضور مشروط در انتخابات در صورت تایید صلاحیت داوطلبان حزبی خودشان را مطرح میکنند.احمد حکیمیپور دبیرکل حزب اراده ملت در این باره میگوید: بحران بیاعتمادی یکی از بحرانهای مهم جامعه ما است. برای بازگشت اعتماد حاکمیت باید تصمیمات شجاعانه بگیرد مانند کاری که در حوزه سیاست خارجی کرد. باید در این تابستان نشانههایی از اینکه انتخابات قرار است رقابتی، پرشور، سالم و با امنیت برگزار شود، دیده شود. دریچههای فرصت همیشه باز نیست.ایلنا: برخی از احزب سیاسی از بن بست در عرصه سیاست داخلی سخن میگویند؟ آیا شما هم معتقدید این بنبست وجود دارد؟حکیمیپور: یک وقت ساختار قدرت به عقلانیتی میرسد که انعطاف نشانمیدهد، مسیر را هموار کرده و هزینه را پایین میآورد. اما یک زمانی است که نه، این سختی، ایستادگی و یکدندگی در موضع تداوم پیدا میکند و آن وقت اینطور نیست که جامعه همیشه در سکون به سر ببرد، زیرا در لایههای پایین جامعه تحولات ادامه دارد. آن وقت تحولات پیش میآید و بنبستی در جامعه وجود ندارد. فقط بهتر است در لاین حقوقی، سیاسی و قانونی جامعه بنبستشکنی شود. اصلاحطلبی یعنی کنشها را در لاین حقوقی، قانونی و سیاسی بیاوریم نه آنکه در لاین مناظرات حاد امنیتی و غیرحقوقی منتقل شود. آن وقت مشکل حل میشود. جامعه منتظر راه باز کردن نیست. جامعه بهعنوان موجودیت واحد و مستقل از تک تک ماها؛ خود یک روح و وجدان جمعی دارد و عمل میکند. آن وقت عمل مشخص نیست که به چه شکل، با چه پیامدها و هزینههایی باشد. وقتی جنبش اتفاق میافتد، سیستم اگر معقولانه عمل کند، این جنبش در لاین اصلاح و رفرم میآید، اما اگر با سیاست مشت آهنین برخورد کند، جنبش استعداد تبدیل شدن به یک انقلاب را دارد؛ یعنی تحولات اجتماعی اینطور است: شورش، جنبش، انقلاب و همه اینها تعاریف خاص خودشان را دارند فقط وقتی به مرحله انقلاب برسند دیگر خیلی سخت است که بخواهید به لاین رفرم بیاورید چون جامعه در آن مسیر افتاده اما در مرحله شورش و جنبش میشود به لاین رفرم آورد و در داخل ساختار حقوقی مسائل را حل و فصل کرد.یکدو دو تا چهارتای روشنی است که میگویند امنیت در جامعه ارتباط مستقیمی با رضایتمندی مردم جامعه دارد. یعنی رضایتمندی با گفتن و موعظه ایجاد نمیشود، باید این حس در مردم ایجاد شود. زمانی مردم احساس رضایت میکنند که بفهمند میتوانند به حقوقشان برسند. این حقوق هم، فقط سیاسی نیست. حقوق فردی، اجتماعی، قضائی و اداری است بهطور مثال یک مراجعه کننده به اداره آب و فاضلاب، اداره گاز، دادگستری، گمرک، شهرداری و... باید احساس کند که میتوانند در آنجا حق خود را اعاده کنند، بنبست و مشکل نیست، نیاز ندارند آنجا رشوه بدهند یا به پارتی رو بیاندازند. در عرصه سیاسی هم همینطور، احزاب میتوانند این حس رضایتمندی را در مردم با سازماندهی و دستهبندی کردن مطالبات مردم ایجاد کنند.ایلنا: در غیبت احزاب، این احساس وجود دارد که صدای مردم از سوی مسئولان که فقط باید مجری خواستهها و مطالبات مردم باشند، شنیده نمیشود.حکیمیپور: بله، صدای مردم باید شنیده شود. نهادهای مدنی میتوانند منتقل کننده صدای مردم باشند اما اگر آنها را حذف کنید؛ احزاب میتوانند خیلی از مطالبات را سامان دهند. زیرا نقش آنان خیلی در دنیا برجستهتر است اما در اینجا، نهاد واسطه نیست و حاکمیت یک طرف ایستاده است که متأسفانه در اقلیت قرار دارد و در طرف دیگر اکثریت ناراضی و عصیانگر وجود دارد که کارد به استخوانش رسیده است. این احزاب هستند که تقابلها را تعدیل میکنند. وقتی شما نگذاشتید، این انتقال پیام مردم چطور ممکن خواهد بود؟ برخی میگویند، بسیج و هیئتهای مذهبی کار حزبی میکنند که حرفهای عقبمانده است. جالب است وقتی مؤتلفه اسلامی که سالها هیئتهای مؤتلفه بودند، حالا تبدیل به حزب مؤتلفه شدند، آنها میفهمند که کار هیئتی با کار حزبی متفاوت است. هیئت هیئت است، حزب، حزب است و صنف هم صنف است و اینها با هم تفاوت دارند. ما بارها و بارها در جلسات متعدد که در خانه احزاب، وزارت کشور با حضور مسئولان بوده نظر کارشناسی خودمان را گفتیم و حالا اینکه چقدر عمل کنند یا نکنند را نمیدانم.ایلنا: در حال حاضر مردم اعتمادی به جریانهای سیاسی موجود در کشور ندارند. برای بازگرداندن این اعتماد چه باید کرد؟حکیمیپور: با گفتن اتفاقی نمیافتد. باید در یک فرآیند عملی مردم به حزب یا جریان سیاسی اعتماد کنند که اینها میتوانند سخنگوی آنان باشند و مطالباتشان را دنبال کنند. بحران بیاعتمادی یکی از بحرانهای مهم در جامعه ما است که فقط بین مردم و حاکمیت نیست؛ بین مردم و گروههای سیاسی هم است. بین مردم و گروههای جامعه هم است؛ چطور سلبریتیها در قضیهای جلو میافتند؟ برای اینکه یک پیوند عاطفی بین تودههای مردم و سلبریتیها وجود دارد؛ ولی بقیه گروههای سیاسی جامعه کجا هستند؟ چون بیاعتمادی ایجاد شده و کار یک روز و دو روز نبوده بلکه بهمرور زمان پیش آمده است.یک دورهای جریان اصلاحات سرکار بود و مجال ندادند کارها را درست انجام دهد، دست و پای او را بستند یا خودش نتوانست ریسک و جرئت لازم را به خرج بدهد و مردم بهتدریج گفتند عملاً صندوق نمیتواند مشکلات ما را حل کند و این فاصله بیشتر و بیشتر شدهاست. اگر بخواهد این اعتماد برگردد زمان میبرد و واقعاً باید تصمیمات شجاعانهای از طرف حاکمیت گرفته شود. چطور در سیاست خارجی گرفتن تصمیمات شجاعانه را شروع کردند؟ باید در داخل هم همان تصمیمات را بگیرند. سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است و از همدیگر جدا نیست. نمیشود سیاست خارجی را حل کنیم و داخل شکل دیگری باشد یا برعکس. باید با هم جلو بروند. باید تصمیم جدید گرفته شود. باید قانون انتخابات، احزاب، جرم سیاسی در یک بسته مشخص شود تا یک نفر بخواهد کنش سیاسی انجام دهد، بداند در کجا ایستاده، باید و نبایدهایش چیست؟ الان جرم سیاسی در کجاست؟ واقعاً شفاف نیست. ما هم پوستکلفتی میکنیم کار سیاسی انجام میدهیم. ما در این وادی هستیم و عمرمان را پای این کار گذاشتیم و نمیخواهیم زحماتمان را نادیده بگیریم. وگرنه الان کار سیاسی بخواهم انجام دهم همه در اداره به من شک میکنند که باید آن را مخفی کنم، در حالی که کار قانونی انجام میدهم. کار سیاسی باید امتیاز داشتهباشد؛ یکی از زندگی، خانواده و پولش میزند، در دغدغه ملی و غیرشخصی با جمعی کار میکند باید در کشور تشویق شود نه آنکه او را ناامید کنند و پشتسر هم سرخوردگی داشتهباشد. اینکه شما میگویید این اعتماد به چه شکل قابل انجام است، زمانبر خواهد بود اما آغاز آن به تصمیم شجاعانه از طرف حاکمیت برمیگردد.ایلنا: گفتوگوی اصلاحطلبان با آقای شمخانی در زمانی که دبیر شورای امنیت ملی بود تا چه اندازه توانست به نزدیکی جریانهای سیاسی با حاکمیت بیانجامد؟ آیا این گفتوگوها میتواند در راستای برگزاری انتخابات آزاد و افزایش مشارکت مردم و کاهش شکاف بین مردم و حاکمیت ادامه یابد؟حکیمیپور: رایزنی و لابی، ذات عمل سیاسی است و چیز بدی نیست. در تمام زمینهها این ارتباطات و تعاملات باید باشد. احزاب بین حکومت و مردم رفت و برگشتی برای انتقال مطالبات و گرفتن فیدبک دارند. هیچ مسألهای نیست اما به این تعبیر شود که میخواهند التماس رأی، کرسی و منصبطلبی انجام دهند، اینها نیست. بالاخره یک حزب، جریان سیاسی باید مطالبات و خواستههای خاص خود را مطالبه کند، این هم موضوع خاصی نیست. نه کسی چیزی داده و نه چیزی گرفته است. میرود حرفهایش را رک و شفاف میزند که مردم هم بفهمند. اما اینکه عدهای پنهانی، درگوشی و پشتپرده بروند صحبت کنند و بگویند شما کارتان نباشد، اصلاحطلبها با من. این کار را با جریان ما انجام دادند. بعضیها فکر کردند خان و ارباب هستند و هرچه اشاره کنند، تمام شده و رفتند آن پشت نشستند، دقیقه نود بند و بستهایی انجام دادند و فکر کردند کلیددار اصلاحات هستند که ما اینها را قبول نداریم. باید بهشکل روشن، خواستهها و مطالبات معلوم شود، بعد بروند بنشینند بحث کنند. این موضوعات خیلی به بهتر و شفاف شدن شرایط کمک میکند و مردم تکلیف خودشان را میدانند. اما اینکه از بیرون تعبیر به التماس رأی و کرسی میکنند، این بحث لوث میشود. ذات کنشگران و جمعهای سیاسی، لابی و مذاکره است؛ پس میخواهد چه کند؟ فقط بیانیه بدهد و از طریق تریبونها صحبت کنند؟ چرا دور یک میز ننشینند حرفهایشان را بزنند؛ چه ایرادی دارد؟ایلنا: آقای حجاریان در گفتوگویی که اخیر منتشر شد، 6 فرض و یک شرط را برای حضور پرشور در انتخابات مطرح کردند. این صحبتها با واکنش جریان مقابل و آقای باهنر مواجه شد که گفتند این حاکمیت است که باید برای اصلاحات شرط بگذارد نه آنکه اصلاحات برای حاکمیت و انتخابات شرط بگذارد. تحلیل شما درباره این صحبتها چیست و آیا اصلاً میشود برای حضور یک جریان سیاسی در انتخابات شرط گذاشت؟حکیمیپور: آقای باهنر به هرحال از موضع اصولگرایی حرفی زدند. آقای باهنر آدمی است که دوست دارد گشایشی در فضای سیاسی ایجاد شود. آدمی است که از اول کار حزبی و تشکیلاتی کرده و به تحزب باور دارد. در عمر سیاسی خود کار تشکیلاتی کرده است که این ارزش دارد. اینطور صحبتکردن، فضا را هیجانی میکند. من معتقدم آقای حجاریان از یک موضع، حرفهایی زده که کاملاً درست است و منطق خودش را دارد. آقای باهنر هم حرفهایی زده که از دیدگاه خود منطق خودش را دارد. اصولگراها به حاکمیت نزدیک هستند و بهنوعی مدافع عملکرد حاکمیت هستند و باید جوابگو باشند. اگر شما توقع داشتهباشید آقای باهنر هم بیاید همان موضع آقای حجاریان را بگیرد، دیگر آن خط و خطوط کجاست؟ من معتقدم وظیفه تشکلها، احزاب و کنشگران واقعی سیاسی این است که فضا را از هیجانات پایین بیاورند و کار کارشناسی انجام دهند. بنابراین بهطور کلی من اینطور رفتار را درست نمیدانم.ایلنا: رهبر انقلاب در سخنان اخیرشان 4 محور را برای برگزاری انتخابات اعلامکردند که انتخابات باید سالم، پرشور، رقابتی و در نهایت امنیت انجام شود. لازمه اجرایی شدن پارامترهایی که رهبری درباره انتخابات اعلامکردند، چیست و وظیفه چه کسانی است که بتوانند انتخاباتی که رهبری معیارهای آن را مطرح کردند اجرایی کنند؟ حکیمیپور: نکاتی که از زبان رهبری در مورد انتخابات مطرح شد، موضوعی بود که خواسته دلسوزان کشور است تا انتخابات سالم، رقابتی، پرشور و دارای امنیت باشد. این موارد باید در اجرا بیاید، مسئولین اجرایی و نظارتی انتخابات باید این پارامترها را شاخصبندی کنند، تفسیر به رأی نکنند و گردن همدیگر نیندازند. رقابتی کردن انتخابات معلوم است که در کجا باید شکل بگیرد؟ مجریان باید آن را دنبال کنند. مردم احساس کنند انتخابات رقابتی است. ناظران هستند که باید این اطمینان را به مردم بدهند که در انتخابات سوءگیری ندارند. متأسفانه ما علامتی از این موضوعات ندیدیم. مجریان و ناظران فکر کردند اگر درباره صحبتهای رهبری چند سمینار، نشست و بیانیه بدهند، کار انجام شدهاست. یعنی فقط گزارشی ارائه دهند که ما این جلسات را گذاشتیم، با خانه احزاب صحبت کردیم و... انتخابات با چهار محوری که رهبری درخواست کرده اتفاق میافتد. در حالی که به این شکل نیست. بحث ما این است که مردم در حال حاضر بیاعتماد هستند و باید برای مردم کاری کرد. به این بهسادگی و کار یکی، دو روز نیست. من معتقدم باید تصمیمات شجاعانه، بزرگ و غافلگیرکننده گرفته شود تا جامعه احساس کند یک کشتیبان و سیاستمدار دیگر آمد است و برای مردم قابل لمس باشد که این اتفاق رخ داده است وگرنه نتایج نظرسنجیها اصلاً خوب نیست.ایلنا: نتایج نظرسنجیها چه میگوید؟حکیمیپور: ما شنیدهایم میانگین شرکت در کلانشهرها خیلی پایین است.ایلنا: چقدر؟ برخی از مشارکت 30 درصدی سخن میگویند.حکیمیپور: تهران و شهرهای بزرگ که اصلاً این عددها نیست. ولی شاید در شهرهای کوچک این درصدها فرق کند. بالاخره بستن بر روی 30 درصد مشارکت که انتخابات نشد. اینجا جمهوری اسلامی است و در اصول قانون اساسی آمده که اداره امور کشور با رأی مردم است و باید انتخابات انجام شود. اینطور نیست که 30 درصد به انتخابات بیاید. واقعاً جای خجالت نیست؟ در همسایگی شما بالای 80 درصد مشارکت انتخابات شکل میگیرد، اما در اینجا باید اینطور باشد؟ ما چه ادعایی داریم که میگوییم یک نمونه مردمسالاری نمونه و دینی هستیم؟ایلنا: بالاخره عدهای هستند که استقرار حکومت اسلامی را به جمهوری اسلامی ترجیح بدهند.حکیمیپور: اگر اینطور دیدند و خوب است آن مسیر را ادامه دهند، کسی کاری ندارد. یعنی اگر فکر میکنند کشور را بهشکل حکومت اسلامی اداره کنند، امور به سامان میرسد، پس ادامه دهند.ایلنا: بارها شنیدیم که گفته شده اگر مردم مشارکت نکنند جناح اصولگرا، میتواند پیروز شود. اما وقتی مردم مشارکت میکنند بهسمت جریان اصلاحات میروند. حذف رقیب که پیامد آن کاهش مشارکت و دستیابی به پیروزی در نبود رقیب جدی است چه آسیبی در بلندمدت میتواند به جامعه و نظام وارد کند؟حکیمیپور: بعضی از مسائل وجود دارند که اصلاً نباید به آن حزبی نگاه کرد. این موارد جزو مسائل ملی، امنیت، منافع و وحدت ملی است که خیلی مهم است و نباید در رقابتهای جناحی به این شکل مسائل را دید. وقتی درصد مشارکت انتخابات پایینتر بیاید، وحدت، امنیت و منافع ملی آسیب میبیند. حالا یک جناح پیروز شود؛ مگر کشور مال یک جناح است؟ کشور برای مردم است. پس در نتیجه باید از این مسائل بیرون بیایند. برخی فکر میکنند چون مسئول هستند مالک هم هستند. شما باید جوابگوی مردم باشید؛ مالک اصلی مردم هستند و باید همه احساس کنند این کشور مال خودشان است نه اینکه کسی فکر کند اینجا مهمان است و یک عده از ما بهتر، میزبان هستندیکی از نمایندگان مجلس از طیف نزدیک به آقای قالیباف افشا کرد، پایداریچیها دوست دارند مردم ناراضی باشند، تنفرشان بیشتر باشد، قهر کنند که همگی به نفع آنهاست. به هرحال مسأله امروز این موارد است. در حالی که ما اینطور نمیبینیم و از دید منافع ملی میبینیم که ما کشور ایران را دوست داریم، در این کشور جوانهایی قربانی شدند تا انقلاب به ثمر رسیده، ما در جنگ سربلند بیرون آمدیم. این هزینهها برای این بود که مردم احساس آرامش، امنیت و رفاه کنند. هر کاری که بخواهد به مردم آسیب بزند، ضد منافع امنیت و وحدت ملی ما است و این سه را تهدید میکند. در نتیجه باید از جناحبازی بیرون آمده و مسأله را از بعد این سه آیتم نگاه کنند. طبیعی است که وقتی عدهای از دریچه جناحی کشور را میبینند باید جوابگوی آسیبهایی که به کشور زدند باشند. به نظر من باید در این تابستان نشانههایی از اینکه انتخابات قرار است رقابتی، پرشور، سالم و امنیت برگزار شود، دیده شود. یکی از مسائل مهم مربوط به معیشت است که مردم بهلحاظ معیشتی و دغدغههای اقتصادی خیلی تحتفشار هستند. جنبههای دیگر، بحرانهایی که کشور داشت، اعتراضات سال گذشته و مسائلی که روح جامعه را مجروح کرد، باید این زخمها التیام پیدا کرده و تدابیر بسیاری باید اندیشید. به این سادگی نیست و ما بهعنوان یک حزب سیاسی در حد و اندازه خودمان کارکردی داریم و براساس آن عمل میکنیم اما این مسائل، مسائل کلان است و باید در جاهایی که تصمیمات کلان میگیرند و اعمال میکنند به آن بپردازند و پشت گوش هم نینداخته و زمان را هم به عقب نیندازند. دریچههای فرصت همیشه باز نیست.ایلنا: در انتخاباتهای گذشته، دو نظریه در جریان اصلاحات وجود داشت. یک نظریه این بود فقط در صورتی در انتخابات شرکت میکنیم که کاندیدایمان تأیید صلاحیت شود اما عدهای هم معتقد بودند در هر صورت باید در انتخابات شرکت کرد حتی با کاندیدای اجارهای. نظر شما چیست؟حکیمیپور: این موضع مربوط به جریان اصلاحات است و این تصمیم را باید خود مجموعه جبهه اصلاحات که سخنگو و رئیس دارند، نظرشان را بگویند. اما من بهعنوان دبیرکل یک حزب اصلاحطلب صحبت میکنم، در مقوله ریاستجمهوری یک بحثی وجود دارد که آن انتخاب یک نفر است و در آنجا میشود ائتلاف کرد. اما نه مانند سال 92 که همهچیز به دقیقه نود موکول شد و بدون سند ائتلافی شکل گرفت و تا دم در پاستور رفت و دیگر هیچ اتفاقی نیفتاد. این از آن کارهایی است که مناسبات پشتپرده و پنهان، سر جریان اصلاحات میآورد.اما در مورد مجلس، اصلاحطلبان باید شفاف باشند که اول، کاندیدای ما کیست؟ معتقدم جریان اصلاحات باید با کاندیدای خودش وارد شود و اگر در مرحلهای بخواهد به هر دلیلی بهسمت ائتلاف برود، یک سند پیوست از آن ائتلاف مشخص باشد. ائتلاف فقط به زبان نیست، یک سند پیوست دارد که چه کار میخواهیم انجام دهیم. اما در مجلس موضوع فرق میکند. مجلس مثل بازی گروهی است، فوتبال، والیبال، بسکتبال، کشتی لیگ خودشان را دارند، داوری و قوانین و تایم خاص خودشان را دارند. جشنواره احزاب هم انتخابات است و بازیگرها و تیمهایش هم احزاب هستند، معنی ندارد در جشنواره فیلم فجر یک حزب فیلم بدهد، میخندند. این کار مربوط به فیلمسازان و هنرمندان است. جشنواره موسیقی برای موسیقیدانها است. جشنواره سیاسی هم برای احزاب است. انگار که لیگ مانند انتخابات برگزار شده و یک حزبی کاندیدا ندارد. وقتی بازیکن ندارد چه بازی کند؟ وقتی نگذاشتند بازیکن به زمین بیاید چگونه بیایم بازی کنم؟ معلوم است که این بازی نیست. اگر حزبی کاندیداهای اصلی خود را به صحنه بیاورد انتخابات رقابتی است و اگر نباشد، پس رقابتی وجود ندارد. کاندیدای چراغ خاموش و حتی کاندیدای منفرد اصلاحطلب هم وقتی میخواهند به صحنه بیاید باید در حزب سندی امضا کند که او از طرف ما آمده و باید جوابگو باشند. طرف بیاید کاندیدا شود که هیچکس او را نمیشناسد و حتی در ادارهاش هم او را نمیشناسند به چه دردی میخورد؟ بعد بگوید دبیرکل رد شده اما من که هستم. خب شما را نمیشناسم!ایلنا: اگر کاندیداهای مورد نظر احزاب و جریانها را تأیید کنند، به نظرتان مردم مشارکت پرشور خواهند داشت؟حکیمیپور: موضوع آن بحث جدا است و مقدمه اصلی آن است که اصلاً فضا چگونه است. اما من میگویم احزاب سیاسی باید کنش خودشان را داشتهباشند. نباید بگوییم زمانی ما میآییم که حتماً مردم بیایند و به ما رأی بدهند. اگر کاندیدای ما تأیید شود، ما یک حزب قانونی و رسمی هستیم و انتخابات هم جشنواره احزاب است و نمیتوانیم بگوییم ما نیستیم. فقط زمانی میگوییم ما نمیآییم که کاندیدای ما رد شود و ما هم هرکسی را کاندیدا نمیکنیم.همه اتفاقات کشور با انتخابات مجلس حل نمیشود. انتخابات مجلس، بخشی از مسائل کشور است و اساساً شما میدانید نهادهای انتخابی وزنشان در حاکمیت چقدر است و ما انتخابات را یک دستاورد مشروطه میدانیم. میگوییم انتخابات به این کشور آمده و رسمیت پیدا کرده است. پای آن هزینه زیاد و جان دادیم و نمیتوانیم انتخابات را به امان خدا رها کنیم و بگوییم تمام شد و رفت. خیلیها زحمت کشیدند تا انتخابات در این کشور رسمیت پیدا کند. قبلاً فرمان شاه بود که همهچیز تمام میشد، مشروطه دستاورد کمی نبود. ما الان میگوییم یک حزب هستیم انتخابات که هیچ و مردم هم که نمیآیند میخواهیم چه کار کنیم؟ ول کنیم. ما میگوییم باید فرآیندها را حفظ و تقویت کرد. نمیگوییم با انتخابات میخواهیم معجزه کنیم، ما معتقد هستیم که باید دستاورد بزرگ مشروطه که در انقلاب 57 هم تثبیت و به آن تأکید شد، از آن پاسداری کنیم. نمیتوانیم بگوییم به ما مربوط نیست، چون همه قهر کردند و میدانیم که شکست میخوریم پس رها کنیم و آبرومندانه برای خودمان آبرو کسب کنیم. آن وقت ما حزب و کنشگر سیاسی نیستیم.ایلنا: یک کنش هم میتواند «نه» به مشارکت در انتخابات غیر رقابتی باشدحکیمیپور: بله آن هم یک کنش است زمانی که کنش اول را انجام دهید. در کنش اول آمدم نفراتم را مطرح کردم اما شورای نگهبان همه را رد صلاحیت کردند. ما سه مدل کنش سیاسی داریم: یک کنش، روشنفکری است که بهنوعی فقط مسائل و مشکلات را مطرح میکند و راهحلها را هم میگوید اما کاری غیر از این انجام نمیدهد. یک کنش، کنش اصلاحطلبانه است یعنی میخواهد در ساختارهای حقوقی موجود وضع را بهتر کند یا هزینههای تحولات را پایین بیاورد. میدانید بیش از این عملاً کاری نمیکند. کنش دیگر هم انقلابی است که میگوید من هیچچیز را قبول ندارم و میخواهم همهچیز را کف خیابان تعیین تکلیف کنم.اینکه از اول بگویید من نمیآیم که درست نیست. او هم میگوید کار خوبی کردی نیامدی و کار من را آسان کردی. فکر کردید نیامدن ما برای آنها که از خدایشان است مجلس را کامل بگیرند، دلشان میسوزد که چرا نیامدی؟ کاش میآمدی؟ او از خدا خواسته است تا خودت را حذف کنی و هزینهای برای او تحمیل نکنی و در نهایت میگوید خودت نیامدی. این اشتباه است. فکر میکنید مردم یادشان میآید و میگویند بهبه اینها نیامدند؟ مردم گرفتار نان شبشان هستند. این را من برای آدمهای عافیتطلب و تنزلطلب میدانم که فقط میخواهند مردم بگویند چقدر این آدم سالم و خوبی است. اکثر ما داریم نقش بازی میکنیم، نقش آدم خوب، آدم که حرف مردم را بزنند. انسان هستیم و دهها خطا داریم و باید با خودمان و مردم روراست باشیم. حزب کار ویژه دارد. یا نباش یا اگر کنگره گذاشتی، سالانه اجاره دفترت را میدهی و نشریه بیرون میدهی، جلسه میگذاری که بگویی من نمیآیم؟ خب برو خانه بنشین دیگر. بعد طرف یکهتاز است و فکر کردی میگوید تو را به خدا بیا؟ خب نیامدی کار ما را راحت کردی.من میگویم این گام بعدی است و واکنشی نیست. اول باید کنش را تعریف کرد و بعد برای آن هزینه تعریف کرد. اینکه اول از همه بگویید این آدمها را آوردیم، تأیید نکردید و ما در این بازی بازیکن نداریم پس نمیآییم درست نیست. ما باید به سیاست، واقعگرایانه نگاه کنیم، آرمانی نگاه نکنیم. بعضیها فقط برای فضای مجازی کار میکنند که بگویند بهبه چقدر قشنگ است.ایلنا: اگر کاندیدای حزبی نداشتهباشید چه کاری در نهایت انجام میدهید؟ حکیمیپور: من دارم کار حزبیام را انجام میدهم. حزب که فقط برای انتخابات نیست. ما الان داریم عضوگیریمان را میکنیم و حوزههایمان برقرار است. کار حزب، شهروند پروری و کادرسازی است. بالاخره زمانی میرسد که وقت کنش شما رسیده و فضا باز شده؛ آن وقت نباید به چهکنیم چهکنیم بیفتیم! شما باید برنامهات را داشته باشی که روزی خواهد رسید که بازی و فضا عادلانه خواهد بود و ما میتوانیم رقابت کنیم. آن زمان دیگر وقت آن نیست که دنبال این باشیم آدم پیدا کنیم و برنامه بنویسیم. شما نفر دارید، یک نفر میتواند بهعنوان صد نفر عمل کند. الان حزب ما نشریه را دارد. اولین حزبی هستیم که مجوز انتشارات گرفتیم، توصیه میکنیم احزاب مجوز انتشاراتشان را بگیرند. کتاب چاپ میکنیم و در نمایشگاه کتاب شرکت کردیم. همه تعجب میکردند که یعنی چه یک حزب در نمایشگاه کتاب شرکت کرده است؟ بالاخره جلسات بهمرور در حال انجام است و فعالیت سایت و آموزش نیروهایمان برقرار است.یک سیاستمدار باید صبور و استمرار در حرکت داشتهباشد. یک سیاستمدار مثل آرش است که یک تیر دارد که در کمان گذاشته، اما آنقدر صبر و حوصله میکند، تیر در کمان آماده دارد، خوابش هم نمیبرد و خسته نمیشود اما میداند این تیر وقتی شلیک شود به هدف میخورد. ما چه کار داریم، بالاخره که همهچیز اینطور نمیماند.در سیاست 5 سال، 10 سال، 40 سال یک پاراگراف دارد و ایران از این روزها زیاد از سر گذراندهاست. ما همیشه مشکلمان این است که در نقطه عطفها مثل مشروطه، نهضت ملی، بعد از شهریور 20، حتی بعد از انقلاب موجسوارهای حرفهای میآیند روی مشکلات واقعی مردم، راهحلهای کاذب میدهند و ما دوباره به سیکل معیوب چرخه هزینه و تنفر و حصر میافتیم. شما اگر تشکیلات واقعی داشتهباشید که بتواند در این نقطه عطفها از تکرار این سیکل معیوب جلوگیری کند خیلی کار بزرگی کردید. بالاخره ایران که فقط امروز نیست، ایران فرداهایی دارد. باید یک مقدار بلندمدت کار کرد.ایلنا: انتقاد شما به جریان اصلاحات و عملکردشان در انتخاباتهای گذشته چیست؟حکیمیپور: در مورد اصلاحات من حرفهای زیادی برای گفتن دارم. اما در نهایت یکی از اشکالات جریان اصلاحات این بود که نیروهای امنیتی دهه 60 بعد از دوم خرداد، در رأس این جریان قرار گرفتند و این نگاه به جریان، خودی و غیرخودی قالب شد و آن را از داخل جریان آوردند و این آسیب کماکان وجود دارد و در اینها کلیددار جریان شدند و نمیگذارند جریان اصلاحات درست عمل کند. آن سیاستورزها و استخواندارها و حرفهایها اکثراً به حاشیه رفتند و تصمیمات اینطوری شد که مجلس ششم انتخابات مجلس هفتم را تحریم کرد، آیا این تحریم نتیجه داد؟ خود آقای کروبی شخصاً چند سال پیش به من گفت رایزنی صورت گرفت تا از 81 نفری که رد صلاحیت شدهبودند، 78 نفرشان بهغیر از سه نفر تایید صلاحیت شوند اما آن سه، چهار نفر کل جریان را قربانی خودشان کردند. من معتقدم سیاست جای قهر و این برخوردها نیست. تحریم کنش نیست، واکنش است. من این را قبول ندارم و نتیجهاش را هم ما در آن زمان دیدیم. شما بیا کارت را تعریف کن و بگو این کار را میخواهم انجام بدهم. بعد حریف را در سه کنج بگذار که او دنبال راهحل باشد. از الان بگویی من تحریم میکنم فکر میکنی با مردم همراهی کردی و محبوب میشوی و مردم میگویند آفرین؟ این را قبول ندارم. عدهای هم بیایند جریان را دست خودشان گروگان بگیرند و بگویند تا ما نباشیم بقیه هم نباید باشند.اینکه بنشینیم همینطور وقت تلف کنیم و بایستیم و دقیقه نود بگوییم ثبتنام کنیم ببینیم چه میشود، موج ثبتنام راه بیفتد و همه بروند ثبتنام کنند و توقع ایجاد شود درست نیست، در داخل احزاب اختلاف ایجاد شود، 5 نفر را تأیید کردند که بیایید کمک کنید زیرا نیروی اصلی نیست، برود یا نرود، مقهور شود خودش را گم کند و در مجلس هم صدایی از این افراد درنیاید باز هم درست نیست. این اتفاق افتاد، برخی با لیست اصلاحطلبها به مجلس رفتند 4 سال تمام شد اما چیزی از این آقایان ندیدیم. من معتقدم یک جریان سیاسی باید برای خودش برنامه داشتهباشد، آن هم برنامه کنشی، نه واکنشی. بعد گام به گام جلو برود و برای هر وضعیتی برنامه خاص خود را داشتهباشد و شفاف عمل کند.آدرس مقاله در سایت خبرگزاری ایلنا:www.ilna.ir-news-1377798-tiny-fa