اراده ملت، فائزه صدر: امارات متحده عربی طی چهار دهه از منطقهای محروم و بیابانی به کشوری ثروتمند تبدیل شد که در شاخصهای والایی چون توسعه انسانی دارای رتبه بالای جهانی است. چند سالی است که تحرکاتی در دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس دیدهمیشود. گویی شیخنشینها برای رسیدن به توسعه خیز برداشتهاند و در رقابتی تنگاتنگ با امارات قرار دارند. چشم اندازی که این کشورها برای خود ترسیم کردهاند آن چنان فاخر است که به خود اجازه میدهند از موقعیتی بالاتر به کشورهایی که از مسیر توسعه جا ماندهاند بنگرند. ادعای مکرر امارات نسبت به مالکیت جزایر ایرانی در هر فرصت ممکن، نشان از این دارد که امارات در مقایسه با ایران خود را در موقعیتی برتر ارزیابی میکند. آیا مسیر توسعه در این کشورها رویای برتری نسبت به ایران را برایشان محقق خواهد کرد؟ آیا مردم ایران همچنان تماشاچی پیشرفت و توسعه در سرزمینهای همسایه خواهند بود. اراده ملت در گفت و گویی با عبدالرضا فرجی راد پاسخ این سؤالات را جست و جو میکند:جنس توسعه در کشورهای عربی منطقه چگونه است؟ توسعه سیاسی در این کشورها اولویت ندارد و آنچه دیدهمیشود بیشتر رشد شتابان اقتصادی است. آیا این الگو میتواند به توسعه همه جانبه بیانجامد و برای این کشورها در نسبت با ایران، مصر یا پاکستان برتری ایجاد کند؟در جنوب خلیج فارس کشور امارات شروع کننده توسعه بهشکل امروزی است که با هدف و برنامه در این مسیر حرکت کرد. کشور امارات در سال 1971 شکل گرفت. تا آن زمان امارات سرزمینی خشک و بی آب و علف بود که هنوز مردم از طریق آبانبار آب باران را جمع آوری میکردند و استفاده میکردند.با درایت شیخ زاید و روند مدیریتی که در این سرزمین شکل گرفت به این نتیجه رسیدند که پول نفت ظرفیتهای بالایی برایشان ایجاد میکند و میتوانند بهسمت توسعه حرکت کنند. برنامه ریزی خوبی داشتند. طبق برنامه پیش رفتند و در طول چند دهه گذشته پله پله به اهداف خود رسیدند.کشورهای حاشیه خلیج فارس پیش از ایران احساس کردند سوختهای فسیلی در آینده جای خود را به سوختهای پاک میدهند به همین دلیل رفتار توسعهای در این کشورها عوض شد و درآمد فروش نفت در اختیار واردات تکنولوژیهای جدید قرار گرفت.حاکمان کشورهای عربی خلیج فارس فضای کشورهای خود را امنیتی نکردهاند. در دهههای گذشته اتباع این کشورها در نقاط پیشرفته جهان جذب شدند و دانش و تجربه کسب کردند و به سرزمین مبدا بر میگردند. ضمن اینکه فرصت برای جذب نخبگان از اتباع دیگر کشورها در این مناطق فراهم است.نسلی از رهبران جوان در کشورهای حاشیه خلیج فارس بر سر کار آمدند مثلاً در قطر امیری جوان جای پدر را گرفت و مسیر توسعه این کشور را در رقابت با امارات تعریف کرد.عربستان با وجود داشتن رهبری سنتی، بعد از بن سلمان تفکر توسعه را در پیش گرفت و پروژههای جدید این کشور با نگاه به آینده تنظیم شدند.عمان، کویت و بحرین هم در مسیر توسعه قرار گرفتهاند. بحرین با وجود اینکه درآمد نفتی بالایی ندارد تحرکات خود برای رسیدن به توسعه را با روشی متفاوت آغاز کرده است. این کشور از طریق استقرار سیستمهای مالی و بانکی درآمد زایی میکند.در میان این کشورها عمان کمترین درآمد نفتی را دارد و در روز حدود 300 هراز بشکه صادرات دارد ولی مدیریت بسیار خوبی داشت و در میان کشورهای عربی بالاترین همگرایی بین حاکمان و مردم را نشان داده است.در بررسی مسیر توسعه در ایران، چه نقطه یا نقاطی را باید بهعنوان متوقف کننده مسیر توسعه معرفی کرد؟ این توقف چگونه جبران خواهد شد؟قبل از انقلاب ایران سرآمد تمام کشورهای منطقه بود. در برابر ایران، ترکیه حرفی برای گفتن نداشتند. کشورهای عربی حتی به سطح مقایسه با ایران نزدیک هم نشده بودند و در چنین بحثهایی جای ورود نداشتند.بعد از انقلاب دو مشکل به وجود آمد. بعد از تصرف سفارت آمریکا جرقه تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران آغاز شد. مشکل بعدی آغاز جنگ ایران و عراق بود. دولتمردان کشور 8 سال تلاش کردند تا بودجهای درست کنند و جنگ اداره شود و معیشت حداقلی مردم فراهم شود. در چنین فضایی توسعه از اولویت افتاد و کنار گذاشته شد.بعد از جنگ در دورهای کوتاه کشور برنامه توسعه داشت. آقای هاشمی از اروپا 30 میلیارد دلار وام گرفت و بهسرعت کارهای زیرساختی را استارت زد.اما آنچه به رشد و توسعه در کشور نظم داد، ورود دولت اصلاحات به صحنه سیاسی کشور بود. دولت آقای خاتمی تورم را بهنحو مطلوب و محسوسی کاهش داد. در این دوره فساد اداری و اقتصادی به حداقل رسید.با وجود اینکه دولت اصلاحات کشور را در بدترین وضعیت اقتصادی تحویل گرفتهبود و نفت به قیمت هر بشکه 7 یا 8 دلار فروخته میشد اما توسعه سیاسی در بهترین سطح خود محقق شد و به بهبود شاخصهای اقتصادی انجامید. روابط سیاسی ما با کشورهای مختلف از شرق تا غرب دچار تحول مثبت شد.بعد از دولت اصلاحات کشور از عقلانیت سیاسی فاصله گرفت. درآمد نفت از بشکهای 7 و 8 دلار تا بشکهای 141 دلار افزایش پیدا کرد. متأسفانه این پولها که گفته شده 700 میلیارد دلار بود بهجای صرف شدن در برنامههای توسعه صرف پول پاشی شد. در این دوره درآمد نفت توسط یک جریان خاص به هدر رفت و فساد گستردهای در کشور شکل گرفت. این فصل، نقطه تأسف بر انگیزی در نقشه عدم توسعه ایران است.ضمن اینکه در همین دوره تحریمهای غرب علیه ایران شروع شد و سرمایهگذاری خارجی در ایران متوقف شد.دولت بعدی سعی کرد بخشی از این دردسر ها را جبران کند ولی وسعت خرابی به بار آمده بالاتر از حد تصور و بیش از آن چیزی بود که دیده میشد.بزرگترین دستاورد دولت اعتدال برجام بود. نمایندگان اقتصادی شرق و غرب برای سرمایهگذاری وارد کشور شدند در دورهای هتلهای تهران جا برای پذیرش هیئتهای خارجی کم داشتند.تورم در این دوره کاهشی بود و رشد اقتصادی تا 9% افزایش داشت. متأسفانه بر سر کار آمدن دولت جمهوری خواه دونالد ترامپ در آمریکا و خروج رئیسجمهور این کشور از قرارداد برجام و شدت گرفتن تحریمها علیه ایران باز هم مسیر توسعه ایران را سد کرد. کشور باز وارد دورهای شد که مجبور بود تنها معیشت مردم را فراهم کند. تا امروز هم دولت نتوانسته گره تحریمها را باز کند. از این نظر تحریمها به ضربات تبر میمانند بر شاخههای نورس توسعه.هدف تحریم عقب ماندگی کشور است و در این هدف موفق شدهاند. امروز ایران در مورد توسعه حتی با کشورهایی مثل ترکمنستان، ازبکستان و آذربایجان هم فاصلهای معنا دار پیدا کرده است. درحالیکه ایران چند دهه پیش دارای بالاترین رشد در منطقه بود و این سرزمینها کشورهایی عقب افتادهبودند.چرا نسبت بین اقتصاد و سیاست در دولتهای ایران درک نشده و سیاست خارجی در خدمت منافع ملی قرار نمیگیرد؟ شاهکلید حل مشکلات کجاست؟ ایران چگونه میتواند به مدار توسعه بازگردد؟امور داخلی ایران به سیاست خارجی وابستهاست. ابتدا باید رویکرد سیاست خارجی کشور اصلاح شود. امروز ژئوپولتیک ایران بسته است و سیاست خارجی بهدست مدیران و تصمیمگیران داخلی دقیقاً در همان بن بستی قرار گرفته که دشمنان ایران آرزو داشتند روزی کشور را به چنین نقطهای برسانند.جنگها، تجاوز ها، سنگاندازیها همه با این هدف انجام شده بود که ایران ضعیف و وابسته شود و میبینیم تصمیماتی که در داخل گرفته شده دقیقاً کار ما را به همین نقطه رساندهاست.سفر به ونزوئلا، تانزانیا، اوگاندا و کنیا ژئوپولتیک ایران را باز نمیکند. عضویت در پیمان شانگهای سیاست خارجی ایران را از بن بست خارج نمیکند. همه این حرکتها خوب است ولی سفرهایی اهمیت دارد که گرههای بزرگ کشور را باز کند.آقای اردوغان در عربستان بیش از 50 میلیارد دلار قرار داد میبندد. چین در خلیج فارس با عربستان تفاهم نامه 500 میلیارد دلاری امضا میکند. چنین سفرهایی میتواند تأثیر گذار باشد وگرنه دست دادن با رهبر سیاسی بوگوتا چیزی به ما اضافه نمیکند. با این سفرها نهایتاً میتوان گوشت یخ زده وارد کرد این سفرها حتی تبلیغات سیاسی نیست و مشکلی از کشور رفع نمیکند.ایران زمانی در مسیر توسعه قرار میگیرد که بتواند اقتصاد اش را به اقتصاد جهانی متصل کند. عکس گرفتن در کنار رهبران آفریقا مشکلات بانکی و مالی ایران با سیستم بانکی جهان را حل نمیکند.راه حل توسعه در جایی است که بتوان از آن مسیر مجوز حداکثری فروش نفت را کسب کرد. تحریمها را برداشت و امنیت را به اقتصاد بازگرداند.