نمایشنامه جایی میان خوکها اثر آثول فوگارد داستان واقعی پاول ناورسکی سرباز فراری ارتش شوروی در جنگ جهانی دوم میباشد که 41 سال در یک خوکدانی مخفی شدهاست جالب است که بدانیم آقای فوگارد خود نویسنده اهل آفریقای جنوبی میباشد، اینکه چطور سر از روسیه درآورده خود جای بسی سؤال و تأمل دارد!!! به هر حال ایشان با قلمی جادویی و دراماتیک اثری روسیتر از خود روسها آفریده. داستان از آنجا آغاز میشود که جناب آقای پاول میخواهد بعد از 10 سال مخفی شدن در خوکدانی در سالگرد جشن پیروزی در جنگ خود را بهعنوان سرباز فراری معرفی کند و از آن مکنت و بیماری که در همنشینی با خوکها دچار شدهاست رها گردد اما یک نوع ترس که در اصل شاکله شخصیت پاول و کل نمایشنامه میباشد مانع از چنین کاری میشود سراسر نمایشنامه دوراهی بین مرگ و یا قبول وضعیت اسفناک فعلی میباشد
پاول نمیتواند خود را از تعلقخاطر به خوکها و آن کثافت که در آن گیر افتاده است برهاند هر روز که میگذرد انگار این کثافت بیشتر در ذهن و جان او رسوخ میکند طوری که کم کم او را در ورطه جنون میکشاند تا اینکه یک شب در همان حال پریشانی خود تصمیم میگیرد به صدایی که در درون او میپیچد گوش فرا دهد و جملگی دسته خوکان که تنها دارایی او و همسرش میباشد را یکجا برهاند و در اصل او با انجام این کار خود را میرهاند او علی رغم خطرات عدیدهای که آن بیرون جانش را تهدید میکند بالاخره خود را از ان آغلی که در آن اسیر گشته میرهاند