25 تیرماه خبرگزاری ایلنا مصاحبه‌ای با احمد حکیمی‌پور دبیرکل حزب اراده ملت ایران انجام داد که بنا به اهمیت آن، در این شماره نشریه آن را بازنشر می‌نماییم. این مصاحبه در دو قسمت تنظیم شده‌است که در این شماره قسمت اول آن تقدیم شما عزیزان می‌گردد.
اعتقادی به کاندیدای پنهان و چراغ خاموش ندارم
چهارشنبه 28 تير 1402 - 16:27:23

ایلنا: با توجه به تغییرات صورت گرفته در جبهه اصلاحات، به نظر شما قرار است شکل جدیدی از فعالیت و ساماندهی را در این جبهه شاهد باشیم؟
حکیمی‌پور: همان‌طور که اطلاع دارید ما در حال حاضر، در جلسات جبهه اصلاحات نماینده‌ای نداریم و سه سالی است که حزب ما از این جبهه بیرون آمده و اخبار آن را هم در رسانه‌ها دیدیم که هیئت‌رئیسه جدید انتخاب شده‌است. با توجه به سازوکاری که وجود دارد، هیأت‌رئیسه جبهه تغییر می‌کند و این بار هم انتخابات برگزار شد و نفرات جدیدی حضور دارند. امیدواریم این افراد بتوانند مفید باشند و در دوره جدید، فعالیت بهتری انجام دهند. چون بنده در جبهه حضور ندارم، نمی‌توانم خیلی اظهارنظری داشته باشم، باید منتظر باشیم و ببینیم جبهه اصلاحات در شرایط کنونی چه میزان می‌تواند مفید و اثرگذار باشد. 

ایلنا: آیا حزب شما برنامه‌ای برای پیوستن به جبهه اصلاحات دارد؟
حکیمی‌پور: مشکلی در پیوستن ما به آنجا نیست. ما خودمان از آنجا دور شدیم. چون تقریباً در حد خودمان، حدود 20 سالی در جبهه وقت گذاشتیم، در جلسات کمیته‌ها و کمیسیون‌ها حاضر بودیم و در مجموع یکی از احزابی بودیم که در ساختار جبهه اصلاحات با جدیت فعالیت کرده و کارها را دنبال می‌کردیم. اما در نهایت بنا به دلایلی که در حزب داشتیم، خیلی محترمانه به جبهه اصلاحات اعلام کردیم که می‌خواهیم از جبهه بیرون بیاییم و بر کار حزبی خودمان متمرکز شویم و با توجه به اینکه این خروج اختیاری و تصمیم حزب بود، آن را عملی کردیم. ما کماکان یک حزب اصلاح‌طلب هستیم و اگر سر هر موضوعی نیاز باشد، با دیگر احزاب کنش مشترک انجام می‌دهیم و آن را دنبال می‌کنیم.

ایلنا: چرا تصمیم گرفتید از این جبهه خارج شوید؟
حکیمی‌پور: این بحثی نبود که فی‌البداهه اتفاق بیفتد. موضوعی بود که ما هر گاه در داخل و در بیرون جبهه فرصتی پیش می‌آمد نقدهایمان را مطرح می‌کردیم در داخل حزب هم، دو سال قبل از خارج شدن از جبهه، این بحث شروع شد و در نهایت تصمیم اکثریت این شد که بهتر است حزب اراده ملت، کنش جداگانه خود را داشته‌باشد. دلایل اصلی که به‌طور مختصر به آن اشاره کنم این بود که فعالیت جبهه‌ای مستمر و دائمی را به ضرر احزاب و در جهت تضعیف آن می‌دانستیم. چون وقتی احزاب به‌شکل دائمی در قالب جبهه درمی‌آیند تنبل شده و کار حزبی آن‌ها عملاً زیر سایه کار جبهه‌ای قرار می‌گیرد. اعلام موضع و صادر شدن بیانیه را به فعالیت جبهه بسنده می‌کنند که حالا این موضوع به اینکه چقدر جبهه فعال است و چقدر فعال نیست، بستگی دارد.
حزب در خواب جریان جبهه‌ای فرو می‌رود و کنش حزبی تحت‌الشعاع کنش جبهه‌ای قرار می‌گیرد در حالی که این روند درست نیست. عرصه سیاست محل کنش احزاب است و جبهه‌ها از نظر ما امر موقتی بوده و دائمی نیستند. در فعالیت جبهه‌ای باید کنش مشترک در حداقل‌ها تعریف شود و زمانی که به تفاهم رسیدند آن را انجام دهند مانند انتخابات. یا اتفاق مهمی در کشور و جامعه رخ می‌دهد که احزاب می‌خواهند درباره موضوعات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اعلام موضع داشته‌باشند. بنابراین اینکه فعالیت جبهه دائمی باشد به ضرر احزاب بوده و آن‌ها را تضعیف می‌کند. 
یکی دیگر از دلایل ما این بود که با وجود اینکه در جبهه احزاب حضور دارند، اما جبهه اصلاحات، حزب‌محور نبود و اشخاص تعیین‌کننده بودند. بنابراین ما می‌دیدیم که عملاً جبهه اصلاحات به محل کولبری احزاب سیاسی تبدیل شده‌است که تأثیری در سیاست‌گذاری‌ها ندارند. یعنی تصمیمات کاملاً در جایی دیگر گرفته شده و آماده می‌شود و یک مشروعیتی برای جبهه اصلاحات پیدا می‌کند. به همین دلیل ما حضور اشخاص حقیقی را درست نمی‌دانستیم.
اولین‌بار در دفتر آقای عارف در شورای سیاست‌گذاری، یک تعداد اشخاص حقیقی اضافه شدند و من اولین نفر بودم که به این روند اعتراض کردم که گفتم آن 16 نفر اشخاص حقیقی که اضافه کردید، 14 نفر عضو حزب هستند و به این شکل مسأله عملاً لوث می‌شود. وقتی یک نفر عضو حزب است و در قالب یک تشکل مشخص کنشگری انجام می‌دهد، اگر بخواهد به‌عنوان شخص حقیقی وارد شود، چه معنایی دارد؟ بنابراین می‌توان گفت بحث اضافه شدن شخصیت حقیقی، تضعیف احزاب است. یک نفر در یک حزبی یک رأی دارد و آن نفر هم به‌عنوان شخص حقیقی یک رأی دارد، تازه شخص حقیقی متعلق به یک حزب است. یعنی یک تشکیلات به‌تنهایی در جبهه 15-16 رأی دارد به‌علاوه آنکه یکسری احزاب هم زائیده خودشان است که تشکیل‌شده‌اند. به‌طور مثال شاخه معلمان را به‌عنوان تشکل معلمان، شاخه زنان را به‌عنوان تشکل زنان گرد هم آورده‌است. دیگر کنش ائتلافی و حزبی معنا نمی‌دهد.
در شورای سیاست‌گذاری گفتیم شفاف عمل کنید تا به‌طور مثال اگر یک حزبی فکر می‌کند وزنش بالا است، رأی او باید چند تا حساب شود؟ برای این موضوع معیار و شاخص‌بندی تعریف کنید تا همه به توافق برسند. من هم قبول دارم که در کشور ما وزن احزاب یکی نیست. اما این باید شفاف باشد و همه بپذیرند. اینطور دور زدن و احزاب را تضعیف کردن درست نیست. این بحث‌ها مطرح بود و در نهایت دیدیم هر نقدی هم مطرح می‌شود یا هر آسیب‌شناسی که انجام می‌گیرد، بلافاصله می‌گویند شما دارید آقای خاتمی را تضعیف می‌کنید. یعنی یک عده‌ای به هر دلیلی، تا یک نقدی می‌شد که پاسخی برای آن نقدها نداشتند بلافاصله آقای خاتمی را جلو می‌آوردند و می‌گفتند می‌خواهید ایشان را تضعیف کنید. ما امیدمان این بود که اشتباهات و اشکالاتی که در سال 84 باعث ضربه کاری به اصلاحات شد، گروه‌های تشکیلاتی، منم منم گفتن‌ها و حزب خود را محور دانستن‌ها و بقیه را پیرامون دانستن حل شود. ما فکر کردیم از سال 92 به‌بعد دوستان تقریباً از این مسائل درس گرفتند؛ اما دیدیم نه‌تنها این رفتارها تکرار می‌شود، بلکه بدتر و پیچیده‌تر تکرار می‌شود. در نتیجه گفتیم این کارها درست نیست و ما یک حزب اصلاح‌طلب کنشگر هستیم و کار خودمان را می‌کنیم و فکر می‌کنیم اگر احزابی که می‌توانیم با آنها همکاری کنیم را انتخاب کنیم بهتر بشود با آنها کار کرد.
به‌طور مثال انتخابات ترکیه برگزار شد، در ائتلاف جبهه اردوغان حزب حرکت ملی ترکیه، حزب راست که هیچ سنخیتی با حزب اسلام‌گرای عدالت و توسعه ندارد، به انتخابات آمد، هدف‌های مشخصی را تعیین و برنده هم شدند، اگر آنها نبودند اردوغان اکثریت مجلس را نداشت. در نقطه مقابل اردوغان، ائتلافی که تشکیل شد شامل کردها، ملی‌گراها، فمنیست‌ها، سبزها و تیپ‌های مختلف بودند و هدف ائتلاف این بود که می‌خواهیم اردوغان را پایین بیاوریم، چون بیش از حد بالا مانده، کشور قائم به شخص شده و خطرناک است. هدف تعریف کردند و گفتند مابقی مسائل اختلافی را بعداً حل می‌کنیم. این معنی ائتلاف در جبهه موضعی مشخص است. اینکه احزاب دائم با هم کار کنند اصلاً معنا ندارد، چون در خیلی از مواضع با هم اختلاف دارند.
 
ایلنا: یکی از انتقاداتی که نسبت به فعالیت جریان‌های سیاسی به‌ویژه اصلاح‌طلبان وجود دارد، این است که دائماً احزاب اصلاح‌طلب در بزنگاه‌های مهم مانند اعتراضات سال گذشته، صرفاً به بیانیه‌نویسی اکتفا می‌کنند. برای اینکه اصلاح‌طلبان بتوانند در سال‌های آینده فعالیت جدی‌تری داشته‌باشند نوع کنش‌گری آنان باید چگونه باشد؟
حکیمی‌پور: در جریان اصلاحات، پیوند با جامعه برقرار نیست. این جریان فقط در موسم‌های انتخاباتی و آن هم در دقیقه 90 به تکاپو می‌افتاد. به مناسبات پشت‌پرده می‌رفت و باعث می‌شد برخی از احزاب در حاشیه می‌ماندند و در داخل احزاب اختلاف به وجود می‌آمد. یک حزب سیاسی و جریان پویا باید دائم در پیوند با مسائل جامعه و مشکلات مردم باشد و این روند فقط با بیانیه‌نویسی اتفاق نمی‌افتد. باید ارتباطات روزمره با مشکلات حاد مردم و صنوف داشته‌باشند، با اقشار مختلف ارتباط داشته‌باشند. دائماً مسائل را رصد کرده و یک رفت و برگشت مرتب بین جامعه و حزب برقرار باشد تا بتواند درست موضع‌گیری کند. این در قالب کار جبهه‌ای اصلاً امکان‌پذیر نیست چون در جبهه روی خواسته‌های مشخص حداقلی دور هم جمع می‌شوند و زمان مشخصی دارد.
یکی از اشکالات جریان اصلاحات این است که از تحولاتی که در جامعه روی می‌دهد فاصله دارد. تحلیل و تدبیر یک جریان سیاسی پویا باید با رویدادهایی که در جامعه اتفاق می‌افتد تناسب و پیوند داشته‌باشد، اگر در این تحلیل و تدبیرها با رویدادها فاصله زیادی بیافتد خروجی آن مسأله غیرواقعی و غیرعملی می‌شود. تشکل‌ها و جبهه باید گام به گام با تحولات حرکت کند. الان می‌بینیم که سرعت تحولات زیاد شده‌است. اگر حزب باشد چون چابک‌تر و منسجم‌تر کار می‌کند، می‌تواند با تحولات جلو بیاید، اما اینکه جبهه با تحولات جلو بیاید خیلی سخت است، چون در کار جبهه‌ای تصمیم‌ها طولانی است و تا بخواهید یک موضع مشترک گرفته و به خروجی مشخصی برسید، حداقل یک ماه طول می‌کشد و آن موقع تحول اتفاق‌افتاده، زمان سپری شده و در نتیجه کار کند شده و باعث می‌شود دائماً از تحولات چند گام عقب بیافتید. در حال حاضر وقتی احزاب در رابطه با موضوعی به جبهه می‌آیند می‌پرسند به‌طور مثال در مورد تورم چه کردید؟ می‌گویند در جبهه تصمیم خواهیم گرفت و فعلاً جلسه جبهه تشکیل نشده یا موضوعی پیش آمده که اصلاً به آن مسأله نرسیدند. خلاصه موضوع لوث می‌شود، لذا نمی‌توان آن کنشگری مستمر، دائمی، پویا و معطوف به نتیجه را در جبهه داشته‌باشند.

ایلنا: آیا به نقدهای شما پاسخی داده‌شده‌است؟
حکیمی‌پور: این بحث‌ها را در داخل جبهه انجام دادیم و زمانی هم که ما از جبهه خارج شدیم، جبهه اصلاحات در حال نقد خودش بود و نقدها شروع شده بود. یک عده هم از بیرون جبهه می‌آوردند تا نقدها را بگویند؛ اتفاقاً ریاست آن هم با خود ما بود. ما همان زمان، نامه دادیم و گفتیم زمانی که خودمان ریاست دوره‌ای را برعهده گرفتیم، متن را می‌دهیم و این متن ما است. اگر مایل هستید این موضوعات را به بحث بگذاریم، بیایید صحبت کنیم که متأسفانه این اتفاق نیفتاد. دلایلی که داشتیم را به دبیر جبهه و تک‌تک دبیرکل‌ها هم فرستادیم. فقط گفتند چرا بیرون رفتید و بیایید بنشینید. ما هم گفتیم خارج شدن از جبهه تصمیم یک نفر نیست و تصمیم حزب است اما درباره صحبت‌کردن، هر زمان که بخواهید ما این کار را انجام خواهیم داد. ما از اصلاح‌طلبی خارج نشدیم و این در مانیفست ما هم آمده است. جبهه هم یک مجموعه از اصلاح‌طلبان است و خوب است که همه با هم باشند، اما اینطور نیست که همه خودشان را آنجا حذف کنند. اما ما واکنشی ندیدیم که بخواهند و بگویند مثلاً حزبی که از 20 سال گذشته در جبهه وقت گذاشته و این حرف‌ها را می‌زند، بنشینیم و ببینیم بحث‌ها چیست و استدلال‌هایش را بشنویم.
 
ایلنا: آیا در انتخابات پیش‌رو به‌صورت حزبی ورود می‌کنید یا همراه با جبهه اصلاحات؟
حکیمی‌پور: معتقد هستیم که انتخابات دو روش دارد؛ یک اینکه حزب تصمیم بگیرد و دیگر آنکه ائتلافی از احزاب باشد و سازوکار مشترک را تنظیم کنند که این بحث جدا است. بنابراین ما درباره مقوله انتخابات طرح داریم که اگر بخواهیم حزبی عمل کنیم، چه کاری باید انجام دهیم و اگر بخواهیم در قالب ائتلاف کاری کنیم، به چه شیوه‌ای عمل کنیم. زیرا همیشه جریان اصلاحات در انتخابات بین دوگانه شرکت یا عدم شرکت یعنی صفر و صد قرار می‌گیرد.

ایلنا: اما برخی در جریان اصلاحات می‌گویند شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را اصلاح‌طلبان تعیین نمی‌کنند بلکه رفتار حاکمیت تعیین می‌کند.
حکیمی‌پور: اگر بخواهیم براساس رفتار حاکمیت عمل کنیم، این رفتار واکنشی خواهد بود. یک جریان سیاسی نباید واکنشی عمل کند و باید خودش برنامه داشته‌باشد. در سیاست، کنشگر موفق است، اما جریان واکنشی یک گام، دو گام عقب است چون رفتارش را با سیاست تنظیم می‌کند اما به او دیکته می‌شود در حالی که من این موضوع را قبول ندارم، حاکمیت هر کاری می‌خواهد بکند. یک جریان سیاسی باید برنامه خود را داشته‌باشد و با آن به میدان بیاید. اینکه می‌گویند حاکمیت نمی‌گذارد یعنی از نظر سیاسی همه‌چیز را با رفتار حاکمیت تنظیم کنیم که یک عمل منفعلانه سیاسی و واکنشی است نه یک عمل کنشی.

ایلنا: یک جریان سیاسی برای حضور در انتخابات کاندیدا معرفی می‌کند اما زمانی‌که نماینده‌هایش از طرف قدرت اجازه حضور نمی‌یابند چه کنشی می‌تواند داشته‌باشد؟
حکیمی‌پور: ما به این شکل به مسأله نگاه نمی‌کنیم. ما می‌گوییم حزب هستیم و این دیدگاه‌های حزب است، تعدادی افراد داریم که نماد حزب هستند یعنی می‌دانیم اگر این فرد به صحنه بیاید حزب را نمایندگی می‌کنند. اینها نفرات ما هستند. نه آنکه نامزد پنهان، کاندیدای چراغ خاموش یا فراخوان کاندیدا صادر کنیم که داستانی پیش بیاید و هزاران نفر بیایند ثبت‌نام کنند و کسی بگوید حالا که نامزد تو را رد کردند، من هستم؛ خب تو هستی، چه کسی تو را می‌شناسد؟ چقدر کار سیاسی انجام دادی؟ برای آنکه همه بخواهند پشت تو بایستند، چقدر نماد حزب هستی؟ چقدر در حزب فعال بودی و می‌شود تو را به‌عنوان نماد آن حزب معرفی کرد؟ ما معتقد هستیم حزب خیلی جلوتر از انتخابات این کارها را انجام داده و خود را معرفی کرده و می‌گوید این افراد، نفرات و سمبل حزب ما هستند و استعلامات آن‌ها هم در کنگره‌شان مثبت آمده است. وقتی نماد حزب نمی‌تواند کاندیدا شود، یعنی آن حزب کاندیدا ندارد. ما می‌گوییم کاندیدا نداریم نه اینکه آنها به ما بگویند. به‌طور مثال ما می‌گوییم این افراد نماد تشکل ما هستند و آن‌ها را کاندیدا می‌کنیم اگر تأیید شدند، به‌دلیل آنکه می‌خواهیم کار حزبی انجام دهیم، کار خودمان را می‌کنیم اما اگر تأیید صلاحیت نشدند، یعنی آن حزب کاندیدا ندارد.
ایلنا: در گام بعدی چه می‌کنید؟
حکیمی‌پور: کاندیدا نداریم دیگر.

ایلنا: در انتخابات چه می‌کنید؟
حکیمی‌پور: دیگر آن برعهده خود اعضا است. حزب کاندیدا ندارد؛ اما عضو حزب می‌تواند در بین احزاب دیگر کاندیداهای دیگر را شناسایی کند و ببیند می‌تواند حمایت کند یا خیر. وقتی حزب ما دیگر کاندیدا ندارد، یعنی ما کنش حزبی نداریم. اما جلوی کنش عضو به‌عنوان یک شهروند با حقوق شهروندی را نمی‌توانیم بگیریم. اما اینکه حزب آدم معرفی کند، پوستر بدهد و هزینه کند، نه این کار را نمی‌کنیم. ما این کنش را داریم تعریف می‌کنیم. نایستادیم که به ما اجازه بدهند بیایید یا نیایید.

ایلنا: به هر حال، شورای نگهبان و نهادهای نظارتی انتخابات تصمیم می‌گیرند از طرف حزب شما چه کسی می‌تواند در انتخابات حضور داشته‌باشد؟
حکیمی‌پور: بله ما هم تصمیم می‌گیریم که چه کسی کاندیدای حزب ما باشد و چه کسی نباشد.

ایلنا: بله در مرحله اول شما تصمیم می‌گیرید اما مرحله بعد که مربوط به حضور نامزد شما در عرصه رقابت‌های انتخاباتی است، دیگر دست شما نیست.
حکیمی‌پور: اشکالی ندارد، او اختیار دارد و به اختیارش عمل می‌کند و ما هم به همین شکل عمل می‌کنیم.

ایلنا: اما در دنیا، احزاب تصمیم می‌گیرند چه کسانی از طرف حزبشان در انتخابات حاضر باشند. 
حکیمی‌پور: آنچه می‌بینید، دیگر نمی‌گذارند. ما آنقدر گفتیم که زبان‌مان مو درآورده‌است. اگر ما کمی در حاکمیت حزبی عمل می‌کردیم دیگر این مشکلات نبود. تمام درد ما این است که چرا کشور را آنقدر گران اداره می‌کنید؟ چرا انتخابات را چند مرحله‌ای کرده و شورای نگهبان قیم مردم شده‌است؟ در تمام دنیا یک حزبی می‌آید نامزد معرفی می‌کند؛ به‌طور مثال من در حزبم فکر می‌کنم آقای فلان می‌تواند به مجلس برود. ما قابلیت و صلاحیت او را تشخیص دادیم، پای او هم ایستادیم، هزینه‌اش را هم می‌دهیم. اگر به مجلس برود، کار دیگری انجام دهد، مقهور شود، خطایی انجام دهد، هرچه اتفاق بیفتد دیگر نمی‌گذاریم بیاید، ما به کمیته ناظر نیاز نداریم خود حزب جلوتر از همه می‌گوید استعفای خود را بنویس و برو.
این روند خیلی در دنیا آزموده شده و بارها هم گفتیم که شما در جمهوری اسلامی بیایید ببینید، واقعاً با توجه به ساختار، فرهنگ، ارزش و قانون اساسی ما، یک قیف از آن‌ها درست کنید و ببینید آیا با این قیف که مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها است، کدام نظام تک‌حزبی، دو حزبی یا چند حزبی جواب می‌دهد؟ بعد به آن عمل کنید و تمام شود. معطل چه چیزی هستید؟ چرا کشور تا این حد گران اداره می‌شود؟ برای اینکه چرخه قدرت و مناسبات روی اصول نبوده و شفاف نیست. در سال 97 که کنگره حزب را برگزار کردیم، یکی از بندهای قطعنامه حزب این بود که باید حکمرانی حزبی در کشور جاری شده و بار را بردارد. اما شورای نگهبان به یک دستگاه عریض و طویل تبدیل شده‌است. ببینید در داخل محفل‌هایشان چه خبر است. بعضی‌وقت‌ها زمان انتخابات سرشان شلوغ می‌شود و یک عده‌ای را موقت استخدام می‌کنند. اما در طول سال دفاتر را دارند؛ این چه کاری است؟
ما موضع خودمان را از اول گفتیم اما چه کسی به این تن می‌دهد؟ حزب و پارلمان همزاد هم هستند. مگر می‌شود شما پارلمان داشته‌باشید اما حزب و کنشگری نباشد؟ شما می‌بینید ما در انتخابات چقدر مسأله داریم و چقدر هزینه‌های حاشیه‌ای به‌لحاظ امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، روانی و حتی مادی و اقتصادی به کشور تحمیل می‌شود. برای اینکه طبق اصول نیست. در ترکیه انتخابات تمام شد، احزاب موضع خودشان را مشخص کردند و گفتند کارگزاری ما کماکان ادامه دارد تا کارگزار بعدی انتخاب شود و این فرد هم باید به وعده‌هایش عمل کند و او را رصد می‌کنیم. اما در اینجا این اتفاقات وجود ندارد. به‌خاطر اینکه باندهای قدرت و ثروت به ضررشان است. فکر کردند بر سر احزاب می‌زنند، چه کسانی به سر احزاب می‌زنند؟ کدام می‌گویند مردم از احزاب ناراحت هستند یا خوش‌شان نمی‌آید. مگر اوایل دهه شصت چه خبر بود؟ هرکسی می‌خواست کنش سیاسی انجام دهد، در احزاب سازماندهی شده بود؛ از دانشجو بگیر تا کارگر و حتی بازاری. عضوگیری‌ها به رده دانش‌آموزی در دبیرستان و مدارس راهنمایی رسیده‌بود و داشتند کار می‌کردند. چطور شد؟ احزاب حتی روی آدم‌های دارای چند اسم که الواتی و از این تیپ‌ها بودند هم کار می‌کردند که آن‌ها را از خیابان جمع‌آوری کرده و به حزب خودشان ببرند، یعنی در اصل احزاب، شهروند پروری می‌کردند.



http://eradehmellat.ir/fa/News/3292/اعتقادی-به-کاندیدای-پنهان-و-چراغ-خاموش-ندارم
بستن   چاپ