زهره رحیمی، مسئول کمیته آموزش و توانمندسازی حزب اراده ملت ایران
نکته کلیدی آموزشی در این شماره از نشریه، به پیام آموزندهی این شعر اشاره دارد:
«عملت چیست که فردوس برین میخواهی؟»
معمولاً بیرون گود ایستادن و نظر دادن کار بسیار ساده و البته رایجی در میان ماست. مثل اینکه؛ روی کاناپه دراز بکشیم و در خصوص نواقص چیدمان اثاثیه منزل، یا سطح نظافت اتاق اظهارنظر کنیم، بدون اینکه کمترین مشارکتی در هیچکدام از این موارد داشتهباشیم. پای تلویزیون مشغول تماشای مسابقه فوتبال یا کُشتی باشیم و بدون تجربهای از بازی در زمین مسابقه یا مبارزه با حریف روی تشک، کدام از فنون نامناسب و تلاش نافرجام سوژههای موردنظر ایراداتی بگیریم. تکیهداده به صندلی پارک، رفتار دیگر والدین را با فرزندانشان هنگام سرگرمی به پرسش بگیریم، درحالیکه یک ساعت مراقبت از کودک نوپایی را در کارنامه زندگی نداریم.
آری، یکی از موارد رایجی که در تشکیلات مدنی، شاهد آن هستیم، حضور افرادیست که تنها در بیان و ابرازِ پیشنهادات و انتقادات _هرچند بدیع و جالب_ چیرهدست هستند. تعداد قابلتوجهِ افرادی، که بدون توجه به نقشِ خودشان در عملیاتیسازی پروژهها و خلقِ شرایط، کدام مجموعه را بهخاطر بسیاری از کارهای نکرده و یا کرده به پرسش میگیرند!
این افراد معمولاً تمایل دارند تا فعالیتهای انجامشدهی دیگران یا وضع موجود را نقد کنند یا عملکرد کلی و جزئی تشکیلات را زیر سؤال ببرند. مدعی هستند که میتوان مسیرها، سیاستها و اقدامات بهتر و موثرتری را به انجام رساند. اما همه اینها در زمین بیعملی خودشان رخ بدهد و به بار بنشیند.
برای آشنایی بهتر ذهنتان، در حوزه شغلی یا خانوادگی یا در محله و انجمن خود، حتماً میتوانید مثالهایی از این افراد را ذکر کنید. شاید هم خود شما یکی از همیندست آدمها باشید!
اینکه علت و ریشه این ماجرا به چه عواملی بازمیگردد، پاسخهای متفاوتی میتوان داد. ویژگیها و خصلتهای فردی، میزان توانایی و مهارت اشخاص، شناخت و درک آنها از پدیدههای جمعی، احساس بیگانگی با محیط و محفل و نهاد موردنظر، همه و همه میتوانند عواملی برای این مدعیانِ منفعل باشد.
این درحالیست که نهادهای مدنی بهویژه سیاسی، به نیروهایی نیازمندند که همزمان از خوشفکری و خلاقیت، همچنین عملگرایی و کوشایی برخوردار باشند. از شما چه پنهان غیر از بنبستها و گرههای دشوار مدنی، در بیشتر مواقع، ارائهی ایده یا پیشنهاد یا انتقاد نسبت به عملکرد و وضعیتِ مجموعه، کار چندان دشواری نیست. این محققکردن و به اجرا درآوردن ایدهها و برنامههاست که نیازمند عزم و اردهای پایدار و جدی دارد.
بسته به اینکه عامل چنین رفتاری چه باشد، برای رفع آن باید ترفندهایی اندیشید. از تقویت مهارتها و تواناییها، تا درک بیشتر مناسبات در عرصههای عملی و میدانی، تا رفع احساس بیگانگی و افزایش تعلقخاطر به مجموعه و نهاد مربوطه و افزایش چسبندگیِ من و ما. در دو مورد آخر، ما نباید بهعنوان یک شاهد از بیرون به مجموعه تشکیلاتی خود نگاه کنیم. بلکه با نگاهی درونی مسائل را ارزیابی کنیم. چنانچه این تعلق و تولیگری، بهدرستی صورت بپذیرد، خودمان را بیش و پیش از هر فاعلی دیگری، مسئول امور و وضعیت موجود خواهیم دانست. در عینحال از این مهم نیز نگذریم که اگر نهادهای مدنیِ ما، امکان هویتآفرینی و ایجاد «مای جمعی» را نداشتهباشند، با شیوع بیشتری از این خودبیگانگیِ تشکیلاتی، مواجه خواهیم شد.
جمله مشهور و قابلتاملی هست که میگوید: «نپرسیم کشور من برای من چه کرده است، نخست ببینیم که ما برای کشورمان چه کردهایم؟»
البته انصاف و صداقت در پاسخ به این پرسش، بخش زیادی از نتیجهگیری را رقم خواهد زد.