نگار نقیبی
حزب، جامعه و حکومت سیاسی
سه شنبه 7 بهمن 1399 - 10:52:09

امروزه وجود احزاب یکی از ضروریات جوامع بشری محسوب می‌شود به‌طوری‌که یکی از مؤثرترین نهادهای تأثیرگذار بر روندهای تصمیم‌گیری و اجرائی کشور بوده و به‌عنوان حلقه واسط بین مردم و حاکمیت سیاسی عمل می‌کند.

در جوامع مدرن و نظام‌های سیاسی مبتنی بر دموکراسی، هم‌اندیشی کاملی نسبت به ضرورت تحزب وجود دارد و از احزاب به‌عنوان چرخ‌دنده ماشین دموکراسی و رکن چهارم آن یاد می‌کنند. با پیروزی انقلاب مشروطه و با شروع کار مجلس اول، عملاً شیوه جدید حکومت در ایران آغاز گردید. در دوره اول تنها از انجمن‌ها به‌عنوان تشکیلات سیاسی ابتدایی در ایران می‌توان نام برد. اما در دوره دوم احزاب سیاسی در عرصه سیاست ایران شکل گرفتند. روی‌هم‌رفته احزاب از مجلس دوم آغاز به کار کرده و تا مجلس پنجم رشد نسبتاً ناچیزی داشتند، و بیشتر وقت خود را صرف کوبیدن و از میان برداشتن رقیب خود می‌کردند و به‌جای رقابت سیاسی دست به ستیز سیاسی می‌زدند. درحالی‌که مطابق تعاریف «واینر» و «لاپالومبارا»، ارگانیسم یک حزب متکی بر چهـار شـرط اصلی و اساسـی است: نخست آنکه، وجود حزب مستلزم وجود سازمان و تشکیلات پایداری است که حیات سیاسی آن از حیـات بنیان‌گذاری آن فراتر باشد. به این معنی که پیشینه و عقبه فکری آن پیش از بنیان نهادن حزب وجود داشته باشد.

دوم اینکه، تشکیلات حزبی دارای سازمان مـستقر در محـل، همـراه بـا زیـر مجموعه‌هایی باشد که در سطح ملی فعالیت داشته و با یکدیگر روابط منظم و متقابلی داشته باشـند.

سوم اینکه، اراده رهبران ملی و محلی سازمان برای کسب قدرت استوار باشد.

چهارم اینکه، حزب باید در پی کسب حمایت عمومی باشد و از پشتیبانی مردم برخوردار باشد.

به طور کل حزب سیاسی به سازمان‌ها و گروه‌های بنیان یافته، منظم و مرتبی که برای مبارزه در راه قدرت ساخته شده‌اند و منافع و هدف‌های نیروهای اجتماعی گوناگون را بیان می‌کنند و خود هم به‌درستی وسیله عمل سیاسی آنان هستند، گفته می‌شود. احزاب یکی از جایگاه‌های مهم اعمالِ تربیت سیاسی افراد در راستای نهادینه کردن مشارکت سیاسی در سطح جامعه هستند. مشارکت سیاسی یعنی فرایندی که شخص در خلال آن نقشی را در حیات سیاسی جامعه‌اش ایفاء کند و این فرصت را داشته باشد که در وضع و تبیین اهداف و ارزش‌های عمومی برای جامعه، سهیم و شریک باشد که این نیز از طریق فعالیت‌های سیاسی در جامعه امکان‌پذیر است. کار حزبی نیازمند روحیه اعتماد به دیگران، خردورزی، هدفمندی و پذیرش بروکراسی (رابطه سلسله مراتبی، قانونی و رسمی) است. کارویژه‌ها و کارکردهای احزاب واقعی، همواره موجب ثبات سیاسی و امنیت در هر نظـام سیاسـی است. یکی از کلان‌ترین و بهترین نگرش به کارکرد احزاب، نگرش سیـستماتیک سـاختاری - کـارکردی است.

در این راستا، احزاب در هر نظام سیاسی تلاش می‌کنند افراد خود را بر مبنای چهارچوب نظری و مطلوب علمی و عینی خویش شناسایی و پرورش دهند و به نخبگان سیاسی خویش دست یابند. در نظام‌های مدرن غربی و یا در سیستم‌های حکومتی مارکسیستی بنا بر الگوهای خاص افراد را پرورش و ارتقا داده و می‌دهند. در این بین تجربه موفق برخی کشورها و نظام‌های سیاسی قابل‌توجه است. این مفهوم عبارت است از یک برنامه و فرایند چندمرحله‌ای که طی آن افرادی شناسایی بر اساس سوابق، تجربیات، توانمندی‌ها، و شایستگی‌ها و استعدادهای مختلف در فضای فعالیت‌های سیاسی و تشکیلاتی پرورش می‌یابند و آموزش‌های لازم را طی می‌کنند، تا بتوانند در مقامات و مناصب مختلف اجرایی و سیاسی ایفای نقش نمایند. الگویی که در کشورهای مدرن و پیشرفته تجربه شده و توانسته شایسته‌سالاری را با این هدف نهادینه سازد.

احزاب و تشکل‌های سیاسی به واسطه نوع حضور و فعالیت‌هایی که در سطح اجتماع می‌پذیرند، می‌توانند افرادی را که تمایل و فعالیت سیاسی دارند شناسایی و آنها را تحت آموزشهای سیاسی لازم قرار دهند. اما متأسفانه در کشور ما به معنی واقعی احزاب شکل نگرفته است و به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران در وضعیت چندان مطلوبی نیستیم.

باتوجه‌به اینکه احزاب محملی برای مشارکت سیاسی افراد و تربیت سیاسی آنان است، می‌توان - به‌درستی - به عملکرد صحیح و نقش مهم و کلیدی احزاب در این امور به‌منظور جلوگیری از حضور اپورتونیست‌ها (افراد فرصت‌طلب) در درون تشکیلات و متعاقب آن حضور در ساختارهای سیاسی کشور اشاره کرد که عدم توجه به آن منجر به بروز مشکلات درونی در احزاب و به‌تبع آن دامن‌زدن به ناکارآمدی در احزاب خواهد شد.

زیراکه این قبیل افراد با حضور خود در فعالیت‌های سیاسی، همواره امکان تکیه بر اریکه قدرت را پیدا می‌کنند و در صورت فقدان شایستگی و عدم برخورداری از توانایی فکری و مدیریتی لازم، باعث ایجاد بدبینی و بی‌اعتمادی نخبگان و مردم به احزاب می‌شود. جلوگیری از این امر مستلزم پیشگیری است، به اعتقاد هارولد لاسول، در سیاست هم همانند علم طب می‌توان وضعیت پیشگیری برقرار نمود و از صعود افراد بیمار، دیکتاتور، شرور و.... به قدرت جلوگیری کرد، و این پیشگیری را از طریق آموزش سیاسی صحیح امکان‌پذیر می‌داند. بدین‌وسیله می‌توان عرصه سیاست را با آموزش سیاست به افراد قبل از کسب قدرت مدیریت کرد. لاسول بر مبنای مطالعات خود، در پرونده‌های بالینی بعضی فعالان سیاسی چنین نتیجه گرفت که رهبران سیاسی کشمکش‌های پنهان درونی خود را در قالب نمادها و اهداف عمومی و به‌عنوان منافع مردم و به‌صورت منطقی جلوه می‌دهند!

 مطابق نظریه لاسول در بحث سیاست پیشگیری، می‌توان از ظهور شخصیت‌های بیمارگونه در مصدر قدرت جلوگیری کرد و افراد علاوه بر اینکه سایر آموزش‌های لازم را می‌بینند و سلسله‌مراتب را طی می‌کنند و در این پروسه شایستگی‌های ایشان محک می‌خورد، از جنبه‌های بالینی و روان‌شناسی نیز مورد بررسی قرار می‌گیرند.

به‌طورکلی حرکت جامعه در وضعیت وجود ساختارها و نهادهای رسـمی ماننـد احـزاب سیاسی مستقل، همواره به‌سوی نهادینگی و توسعه‌یافتگی است، درحالی‌که در صـورت عدم رشد و ناکارآمدی احزاب و حاکم بودن ساختارها و گروه‌های غیررسمی، جامعـه بـه سمت توسعه‌نیافتگی سیاسی و اقتدارگرایی پیش خواهد رفت.

در این میان دلایلی از جمله نبود آموزش کافی در حـزب، عدم وجود کادر سیاسی مناسب، بی‌توجهی به گردش نخبگـان و نیـروهـای جدیـد در داخـل حـزب موجب می‌شود تا احزاب نتوانند حتی به هنگام تأسیس، نقش مؤثری ایفا کنند.

این موارد از مهم‌ترین ضعف‌های احزاب به‌عنوان نهادهای تأثیرگذار در سطح جامعه مطرح است، ضعف‌هایی که باعث می‌گردد تا مردم نـسبت بـه احزاب ذهنیت منفی پیدا کنند. امری که در سپهر سیاسی ایران اتفاق افتاده و احزاب پویا و قدرتمند ایرانی وظیفه خطیرِ اصلاح و رفع آن را بر دوش خواهند کشید!

منابع:

زیباکلام. ص. (1393). «احزاب سیاسی و نقش آن در توسعه سیاسی ایران: مطالعه موردی انتخابات». فصلنامه تخصصی علوم سیاسی. شماره 29. صص: 287.

اشرفی، ا. (1395). «مطالعه علل توقف فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی از منظر جامعه‌شناسی احزاب سیاسی». دوفصلنامه علمی‌پژوهشی جامعه‌شناسی سیاسی جهان اسلام. شماره 1. صص: 8565.

عبدالملکی، س. (1396). «روانشناسی سیاسی». انتشارات پیام نور. صص: 2941.


http://eradehmellat.ir/fa/News/236/حزب،-جامعه-و-حکومت-سیاسی
بستن   چاپ