وضعیت کلی فعالیت احزاب در شرایط فعلی چگونه است و بطور خاص شرایط حزب اراده ملت چگونه میباشد؟به عنوان مقدمه نکتهای را اشاره میکنم و آن اینکه فعالیت احزاب در ذیل حکمرانی حزبی قابلتحقق است. در واقع تا زمانی که ارتباط تعریف شدهای بین قانون احزاب و قانون انتخابات برقرار نشود، احزاب به معنای واقعی کلمه نخواهیم داشت.باتوجه به مقدمهای که عرض کردم و در جای خود به تفصیل نیاز دارد و در این مجال نمیگنجد، ضروری است حکمرانی حزبی به عنوان مطالبه جدی، به ویژه از سوی احزاب مطرح، در دستورکار قرار گیرد و ابتدا جامعه متوجه اهمیت این موضوع شود و سپس حاکمیت مجبور به تن دادن به این مطالبه گردد و در این راستا از همه پتانسیلهای موجود استفاده شود.جامعه حزبگریز است هم به خاطر فشار از سوی حاکمیت که نمونه آن را در هنگام گزینشها میبینیم و هم بخاطر کارنامه غیرقابل دفاع احزاب پیش و پس از انقلاب. چطور میتوان جامعه را در این خصوص توجیه کرد، آن هم باتوجه به جنبش زن زندگی آزادی که به نظر بدون رهبر و بدون تشکل و سازمانی شکل گرفت.دقیقا، تا زمانی که فعالیت احزاب برای جامعه از منظر تأثیرات ملموس عینیت نداشته باشد و از طرفی حاکمیت نیز اقدام مثبتی در زمینه پوششدادن خلاهای قانونی انجام ندهد، بعید میدانم که این بدبینی تاریخی برطرف شود. به نظر من در این مورد خاص نیز شاهد انفعال احزاب بودیم و اگر هم موضعی گرفته شد دیرهنگام و غیرشفاف بود.البته حاما بیانیههای خوبی داد ولی فضای انفعال حاکم اجازه نداد، تأثیرگذاری لازم را داشته باشد. روشنشدن ماهیت این جنبش و ابعاد آن هنوز جای تحلیل دارد. معدود نخبگانی هم در این جهت تلاش کردند، اما کافی نیست.تا جایی که در خاطرم هست در جلسات حوزهای حاما زیاد به مسئله حکمرانی حزبی پرداخته شد خروجی آن چه بود؟همانطور که اشاره فرمودید حاما فعالیتهای خود را در همین راستا سامان داده و در کنگره اخیر نیز به پیگیری همه جانبه تحقق حکمرانی حزبی تاکید گردید. احیا و برقراری جلسات حوزهها فی نفسه اتفاق مطلوبی است که از طریق پیش بینی و تصویب هیأت دبیران حوزهها در ساختار حزب در حال گسترش کمی و کیفی است.آنچه مبرهن است حاکمیت تمایلی به حضور پررنگ احزاب سیاسی جز در موقع انتخابات ندارد. با اینحال برای انتخابات امسال که افکارسنجیها نشان از حضور 9 درصدی آحاد جامعه دارد و به تبع آن حاکمیت برای مشروعیت خود دست نیاز به سوی احزاب دراز خواهد کرد حاما چه برنامهای دارد؟ آیا حاما اول به دنبال به رسمیتشناختن خود و دیگر احزاب در ایران در تمامی موقعیتها خواهد بود یا همانند احزاب اپورتونیست به دنبال سهمخواهی.در فقدان حکمرانی حزبی از یک سو و کاهش توان حاکمیت در بسیج تودهها از سوی دیگر، نباید انتظار حضور و مشارکت حداکثری مردم را در انتخابات داشت. حاما قطعا از افتادن در ورطه پوپولیسم پرهیز خواهد کرد و همانطور که در اندیشههای منتشر شدهیِ موسسین حزب هم منعکس است بیشتر به دنبال نهادینهکردن فرهنگ کار جمعی بوده و هست، پس از این منظر میشود گفت که احراز حزبیت یک حزب برای حاما مطرح بوده و از اهمیت به سزایی برخوردار است.حزب در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفته و این جاست که عیار آن مشخص میشود. اینکه تا چه حد میتواند مبتنی بر واقعیت و دانایی باشد و اینکه بتواند پروسه انتخابات را برای تشکیلات به گونهای سامان دهد تا در مسیری قرار گیرد که همانند حاکمیت، مشروعیت و جایگاه خود را در جامعه از دست ندهد. آنچه مسلم است هر حرکت اشتباهی از سوی حزب، تبعات جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت. به همین جهت در حزب پیشبینی شده تا همه اعضا از طریق پتانسیل حوزهها در این بحث مشارکت کنند و به اجماع برسند و حزب هم به موضع واقعبینانهتری برسد و با شناختی که از اعضای حزب دارم به نظرم خروجی این فرایند تبدیل به بهترین موضع برای حزب خواهد شد و اعضا با باورمندی و تعهد، در راستای تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد.با توجه به اتفاقات رخ داده در سال گذشته، رویکرد مردم به احزاب و تشکلهای سیاسی را چگونه تحلیل میفرمایید؟واقعا شرایط جامعه شرایط مناسبی برای فعالیت نیست. خواسته و ناخواسته، جنبش سال گذشته باعث ازدیاد بدبینی به احزاب شد، جامعه با قالبهای رایج همراهی نمیکرد و اگر اقداماتی که در این چند دهه، احزاب از طرق مختلف پیش بردند نتیجه میداد، وضعیت این نمیشد که میبینیم و این به نوبه خود و به تعبیری، بیانگر عدم کارایی احزاب بوده است. به قول حضرت حافظ باید طرحی نو در اندازیم و بیاییم درست فکر کنیم و درست راهکار بدهیم نه اینکه از راهکارهای منسوخ شده استفاده کنیم. در این میان نگرانی جدی این است که یک عده آدم فرصتطلب، درون یا بیرون احزاب، مجددا سوار بر موج تحولات شوند و صرفا منافع خود را دنبال کنند و این اتفاق قطعا برای جامعه هیچ عایدی مثبتی نخواهند داشت.پیش بینی شما در مورد بحث حجاب و پوشش در ماههای آتی چگونه است. در این مورد تحلیل شما از لایحه حجاب و عفاف چیست؟استنباط شخصی من باتوجه به نقطه نظراتی که از سوی صاحبنظران نیز مطرح شده، این است که علاوه بر اینکه در تدوین لایحه اصول اولیه قانونگذاری رعایت نشده و همچنین یک سری مفاهیم تعریف نگردیده، برای نمونه به طور مشخص بیان نگردیده منظور از حجاب، حجاب شرعی است یا عرفی؛ از قضا به دلیل در نظر نگرفتن شرایط حاکم بر جامعه قابلیت اجرا هم ندارد، به همین جهت هم مورد توجه جامعه قرار نگرفته و هم خود حاکمیت نیز انتقادات جدی به آن دارند. با اینکه این لایحه هنوز مصوب نشده ولی بخشی از آن به استناد قوانین قبلی درحال اجراست همانند توقیف خودروها و رستورانها و ... به علت عدم رعایت حجاب در آنها، بی شک اگر تاکنون جواب میداد نیاز به تکرار دوباره در این لایحه نبود، بنابراین چنین اقدامات نسجیدهای از وجود ناکارامدی عمیق در بخش اعظمی از بدنه حکومت حکایت میکند. ناگفه نماند که حاما قبلا موضع خود را به صورت شفاف در مخالفت با حجاب اجباری بیان کرده است.حق انتخاب پوشش از آزادیهای بنیادین است و مخاطب این حقوق دولتها هستند. این دسته از حقوق و آزادیها نه تنها فراقانونی هستند حتی در قانوناساسی به کسی اعطا نمیشود، بلکه اعمال میشود و این دولتها هستند که اعمال آن را برای مردم تضمین میکنند. در جمهوری اسلامی هم علاوه بر اینکه، فصل 3 قانون اساسی، حقوق آزادی بنیادین را به رسمیت شناخته است، به میثاق بینالمللی حقوق مدنی سیاسی نیز پیوسته است و جزئی از قانون داخلی ایران میباشد. در نتیجه، این لایحه از اساس مشکل دارد و فقط همانند سال قبل این لایحه با خود تبعات زیادی در جامعه به همراه خواهد داشت به نظر شما چه کسی یا گروهی باید پاسخگوی این تبعات باشند؟وقتی از فقدان قابلیت اجرا برای این لایحه سخن میگوییم، معنایش این است که اجرا یا عدم اجرای آن هر دو میتواند تبعات سیاسی و اجتماعی خاص خود را داشته باشد. در جامعهای که از یک طرف انفعال حاکمیت را در برابر وضعیت اسفناک معیشت و اقتصاد خود، مشاهده میکند و از طرفی جدیت و حساسیت در قانونگذاری پیرامون وضعیت حجاب که به قول شما همانند حق حیات جزو حقوق بنیادین انسان محسوب میشود. تجربه زیسته ما نشان میدهد هر نحوه ورود در این قبیل عرصهها، نه تنها به صلاح جامعه نیست بلکه مخرب و آسیبرسان هم خواهد بود. بررسی سیر تحول مقوله حجاب عرفی حداقل در یکصد سال اخیر هم نشان میدهد که وقتی معیارهای عرف جامعه با آنچه که قانونگذار به دنبال تحمیل آن در جامعه است متناسب نباشد، انباشت این تناقضات میشود همان التهاب سال گذشته که بیش از پیش بروز کرد و چه هزینههایی که روی دست جامعه نگذاشت. از این رو ارکان حاکمیت که بر تصویب و اجرای این لایحه اصرار دارند باید مسئولیت این تبعات را بپذیرند. در نهایت باید گفت که جامعه متحول شده است ولی حاکمان هنوز متحول نشدهاند. حاکمیت باید همپای جامعه پیش برود نه اینکه عدهای معدود را جامعه محسوب کند و برای آنان و باب میل آنها قانونگذاری کند و بقیه جامعه را ملزم به اجرا و رعایت آن قوانین کند. البته برای تحلیل چنین موضوعی باید به سراغ متخصصین حقوقی صاحب نظر و دغدغه مند رفت تا به تمامی ابعاد و جوانب آن پرداخته شود.حاکمیت ایران از سیاست ارتباط همه جانبه با دنیا در قالب توافقنامههای بین المللی نظیر برجام فاصله گرفته است، و ظاهرا به سمت توافقهای دوجانبه مثلا با عربستان یا آمریکا پیش میرود. تحلیل شما در این مورد چیست؟به نظر این اقدام، به خودی خود، اقدام مبارکی است ولی نیتی که پشت این اتفاق است حداقل برای بنده هنوز مکشوف نیست بلکه مشکوک هم هستم. دولتی که تا دیروز برای حکومت ایران و خیلی از مردم منفورترین دولت بود چطور میشود که در این سطح روابط حسنه با آن برقرار میشود. اگر بخواهم ارزیابی داشته باشم در خوشبینانهترین حالت میتواند از سر استیصال باشد، نه از سر عزت و حکمت و مصلحت، البته برای اظهارنظر نهایی و موضعگیری، نیاز به تدقیق و دقت زیادی است تا همه ابعاد موضوع، با فرض در دسترسبودن و کافیبودن دادهها، دردفتر سیاسی حزب بررسی شود.