دموکراسی و رای جمعی، شاهبیت سخن در محافل مدنی، زینتبخش کلام مصلحان اجتماعی و لقلقه زبان میلیاردها نفر از مردم جهان شده است. علاوه بر اینکه امروزه آموزهها و اصول مدیریتی، سیستمها و روشهای مدیریت دموکراتیک را توصیه میکنند، در جایجای جهان، مردم در پی استقرار و حفظ و ارتقای دموکراسی هستند. اما چرا دستکم برخی جوامع مدنی ما مثل آنچه که در جامعه ایران جاریست، اینقدر از مناسبات دموکراتیک فاصله دارند و مطالبهگران آن، خود به موانعی جدی بر سر راه تحققاش بدل میشوند؟
زیرا این مفهوم برخلاف برداشت بسیاری از ما، به مثابه دارویی است تلخ و البته گران، که به فراوری و مراقبت مداوم نیاز دارد.
شما شاید باهوشترید اما باید مسائل را همراه با افرادی کمهوشتر از خود، بررسی و تحلیل کنید.
شما شاید سریعتر و زبلترید، اما لازمست که در بسیاری از مواقع، سرعت خود را کُندتر کنید.
شما شاید در انجام کارها تواناترید، اما باید مشارکتِ کمتوانترها را جلب کنید.
شما بر موضوعاتی، بیشتر آگاهید و تجربه طولانیتری دارید اما مقرر است که تصمیمات، از دل جمعی با دانش و تجارب نابرابر بیرون آید.
شما بلد هستید که کمهزینهتر پیش بروید اما مشارکتطلبی و کنش جمعی تا مدتی، هزینهها را برای شما بالا میبرد.
اینها دقیقا اشاراتی از تلخی و نچسبی و ناخواستنی بودن تحقق دموکراسی واقعی است که گریز و میانبری ندارد و باید به عنوان عضو یک تشکیلات، تماموکمال به جان بخرید. در یک تشکیلات مدنی، واقعیت مسلم دیگری هم جریان دارد که به برخی ذائقهها خوش نمیآید. واقعیت از این قرار است که شما به عنوان پیشتازانی دغدغهمند، با رویای تغییر و اصلاح، در دورانی که بسیاری از افراد، ناامیدی و انزوا و گریز را در ساحت مدنی پیش گرفته بودند، تشکیلاتی را به دشواری برای انگیزهای مدنی برپا نگه میدارید. روزهای سخت و طاقتفرسایش را با معدود بازماندگان سپری میکنید. با خستگیها و ناکامیهایش میسازید. سرزنش و موعظه کسان را به جان میخرید. اما به محض اینکه اندکی گشایش رخ میدهد یا زمان میگذرد و برخی از موانع و دشواریهای کار رفع میگردد، امور روی ریل خودش قرار میگیرد و ثمره کار اندکی به بار مینشیند، متقاضیانی جدید و علاقمندانی تازهنفس از راه میرسند. نیروهایی که قرار است بر شانههای شما پای بگذارند و مسیر را ادامه دهند. آنوقت یک به یک، موقعیتها و الزاماتی پیش میآید که شما را وادار میکند تا دست به تفویض و انتقال و تحویل امور و مسئولیتها بزنید. وقت آن میشود که همهچیز، از منابع و جایگاهها گرفته تا فرصتها و امتیازات و نتایج و دستاوردها را با دیگران تقسیم کنید و به اشتراک بگذارید. حتی کسانی که نقشی تا رسیدن مجموعه شما به این مرحله نداشتهاند. و چنین توزیع سهم و قدرتی، برای نسل اولیها در نهادهای مدنی، که تمام دشواریها را به تنهایی از سر گذراندهاند، البته، آسان و کمهزینه نیست. غیر از تمنای حفظ قدرت، وسواس در سپردن سکان رهبری به افراد تازهوارد و دادن مسئولیتهای سنگین به نسل بعدیها و به جانخریدن چالشهای نسل نو، همگی به آمادگی و خودپرورشی نیاز دارد.
دقیقا به واسطه همین تمرینات و بالندگیهاست که تشکلهای مدنی، ارزش و جایگاهی ویژه در پازل جامعه مدنی دارند.
زهره رحیمی
مسئول کمیته آموزش و توانمندسازی حزب اراده ملت ایران