حسین زمان در 18 مرداد 1338 در تهران زاده شد. پس از اتمام تحصیلات متوسطه در تهران و اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان خوارزمی در سال 1356، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی اصفهان به تحصیل پرداخت. او که فعالیتهای سیاسی خود را از شانزدهسالگی در دبیرستان و با پخش اعلامیهها و نوشتن مقالات سیاسی آغاز کرده بود، پس از دو ترم تحصیل توسط ساواک دستگیر و از دانشگاه اخراج شد. پس از آن برای تحصیل به آمریکا رفت و تا آغاز جنگ ایران و عراق در آنجا بود. با آغاز جنگ، علیرغم اینکه تحصیلاتش نزدیک به پایان بود و برای چند ترم پیاپی شاگرد اول شده بود، به ایران بازگشت و درسش را نیمهکاره رها کرد. سپس راهی جبهه شد و در طول هشت سال جنگ، همزمان با ادامه تحصیل، در جبههها حضور داشت. وی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی مخابرات ادامه داد و برای مدتی نیز فرمانده معاونت مخابرات نیروی دریایی سپاه پاسداران بود.
حسین زمان در طی بیست سال، به تدریس در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و نیز پژوهش در زمینههای الکترونیک، مخابرات و رایانه مشغول بود. او معاون طرح و برنامه و نیز عضو هیئتعلمی دانشگاه صنعتی شریف و پردیس کیش بود که به دلیل مواضع سیاسی اجتماعیاش، در سال 1392 از دانشگاه و تدریس برای همیشه کنار گذاشته شد.
حسین زمان در زمینه موسیقی و خوانندگی از آموزشهای هنرمندانی نظیر بابک بیات و فریدون شهبازیان بهره برد و فعالیتهای هنری خود را از سال 1375 آغاز کرد.
او در انتخاب و ساخت آثارش بسیار وسواس داشت و همواره هنرمندی محتواگرا بود و محتوا را در خدمت هنر میخواست و نیز همواره همراه مردم بود و مواضعش را روشن و بیپروا بیان میکرد. او در سال 1381 در اعتراض به فشار بر روشنفکران و هنرمندان توسط صداوسیما، خواستار عدم پخش آثارش از این رسانه شد. پس از این اتفاق، دستور ممنوعیت فعالیت او صادر و نهتنها از حق برگزاری کنسرت محروم شد که پخش صدا و تصویرش از صداوسیما هم از سوی علی لاریجانی، رئیس وقت سازمان صداوسیما، طی یک دستور مکتوب به همه شبکههای رادیویی و تلویزیونی، ممنوع کرد.
او در مصاحبهای با روزنامه شهروند در سال 98 گفته بود: ” تن به هنر سفارشی و فرمایشی ندادم… زمان آقای احمدینژاد رفتم ارشاد ببینم چه میگویند که گفتند از بالا دستور داده شده به من مجوز ندهند. هر چه پرسیدم بالا یعنی کجا؛ توضیحی ندادند … من عاشق ایرانم و دلکندن از ایران همیشه برایم سخت و عذابآور بوده است. تلاش کردهام تا حقم را بگیرم و با حضور در وطنم به فعالیتهای هنریام بپردازم. خیلی سخت بوده و خیلی ضربه خوردهام. سالهای زیادی را از دست دادهام؛ ولی پشیمان نیستم؛ چرا که تن به هنر سفارشی و فرمایشی ندادم.” او در مصاحبهای انگیزه خود از پرداختن به موسیقی را این چنین بیان کرده بود: جنگ شاید بهتنهایی انگیزهای برای ورود من به عرصه هنر نبود، اما چون فکر میکردم هنر میتواند برای آگاهی و روشنگری در جامعه کمک کند و ازآنجاکه من نیز، خود را در قبال این روشنگری و آگاهیبخشی مسئول میدانستم، در نتیجه به هنر علاقهمند شدم و بر اساس این اعتقاد آن را دنبال کردم تا بتوانم از هنر برای آگاهیبخشی به جامعه استفاده کنم. او در جای دیگری در خصوص ضربههایی که دخالت در امور هنر و موسیقی به این حوزه، وارد کرده است، گفته بود: علت آنکه من گفتم که موسیقی قربانی شده، این است که موسیقی آلت دست قرار گرفته؛ موسیقی پاپ چون آلت دست قرار گرفت این بلا بر سرش آمده است و هیچکسی نیز به داد موسیقی پاپ نمیرسد. نه خانه موسیقی و نه وزارت ارشاد، پیگیر تغییر این وضعیت نیستند و خود را در این موضوع مسئول نمیدانند. امروز موسیقی پاپ رها شده است و هر کسی میآید و کاری با این موسیقی انجام میدهد.
حسین زمان سرانجام پس از 16 سال ممنوعیت، در مهر 1397 برای 3 قطعه از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کرد. در مرداد 1398 نیز به او اجازه دادند تا در برج میلاد تهران کنسرت بگذارد. او پس از 17 سال دوری اجباری از صحنه موسیقی رسمی ایران، روز پنجشنبه 3 مرداد 1398 در 2 نوبت، در مرکز همایشهای برج میلاد تهران به اجرای برنامه پرداخت. در اجرای این کنسرت که با عنوان «به تو میرسم دوباره» برگزار شد، بیش از 30 نوازنده به رهبری ارکستر صابر جعفری، حسین زمان را همراهی کردند.
او که خود را برای هر هزینهای در راه اعتقاداتش آماده کرده بود در جایی گفت: درآمد من بیشتر از راه تدریس و آموزش بود که جلوی آن را هم گرفتند و به لحاظ معیشتی تا جایی که میتوانستند به من ضربه زدند، الان دیگر میخواهند چهکار کنند؟ من الان از چه بترسم یا نگران چه چیزی باشم؟ نهایت این است که از هستی ساقط میشوم و جان آدم را میگیرند. من برای آنهم آمادهام و خیلی مشکلی ندارم.
حامد نامجو