اراده ملت، فائزه صدر: تحزب در ایران پیشینهای بیش از یک سده دارد، اما احزاب در کشور ما هرگز به معنای حقیقی کلمه شکل نگرفتند. در دهههای اخیر تصور عمومی جامعه از حزب گروههایی سیاسی بود که تنها در ایام انتخابات فعالیت میکنند و بعد از گذر این دوره نمیتوان سراغی از آن حزب، گروه و اعضایش گرفت. زیرا فعالیتشان موقتی بود و برای روزهای بعد از انتخابات رابطهای تعریف شده میان آنها، مردم، و نامزد برگزیده وجود نداشت. باتوجهبه تصویر ذهنی جامعه از کلاهبردارانی که یکشبه دفترودستک خود را جمع میکنند، این شکل از فعالیت حزبی که شب انتخابات به یکباره از منظره شهرها پاک میشود، کم شبیه به رفتاری مغشوش و پرسشبرانگیز نیست. ازاینرو جامعه دلخوشی از تحزب ندارند و سعی میکند از احزاب سیاسی فاصله بگیرد. بهویژه که در دورههایی فعالیت حزبی برای افراد مختلف پر هزینه بود و موارد فراوانی از احضار و بازداشت چهرههای حزبی شناخته شده وجود دارد. اما در این میان چه کسی مقصر است؟ مردمی که تصویر ذهنی خوبی از احزاب ندارند؟ احزابی که هرگز به سطح کارکرد واقعی خود نرسیدند؟ یا حاکمیتی که در برابر فعالیتهای حزبی سرسختی و مقاومت نشان میدهد؟ اراده ملت در گفتوگویی مهدی ذاکریان استاد علوم سیاسی به جستوجوی این پاسخها برآمده که در ادامه میخوانید:باتوجهبه اصول و قواعد حکمرانی خوب، آیا حاکمیت در ایران میتواند از پس بیش از چهل سال تجربه کشورداری امروز نمره خوبی بگیرد؟حکمرانی خوب یعنی شفافیت، یعنی پاسخگویی مداوم، یعنی مشارکتدادن جامعه، یعنی حاکمیت مطلق قانون، یعنی اجرای عدالت در تمام سطوح. این موارد و موارد دیگری که از شاخصهای حکمرانی خوب هستند، کارنامه حکمرانان را مشخص میکند.اگر از حکمرانی خودمان رضایت داریم، باید در این شاخصها حرفی برای گفتن داشته باشیم در غیر این صورت عملکرد ما در حوزه حکمرانی خوب تعریف نمیشود.منبع اصلی مشروعیت قدرت در هر کشوری مردم هستند. مردم منجر به قدرتمند شدن حاکمیت میشوند. کشورهایی که مردمشان دوشادوش حکمرانان حرکت کردهاند، جزو کشورهای قدرتمند دنیا هستند.توجه به مردم، خواستههای آنان و توجه به حقوق مردم مهمترین تکلیف دولتها است. به همان میزانی که از مردم نظر گرفته شود و مردم مشارکت داده شوند، قدرت کشور افزایش پیدا میکند.نسبت فعالیت احزاب با حکمرانی خوب چیست؟ آیا میتوان گفت حکمرانی خوب بدون استقرار یک نظام حزبی ناممکن است؟یکی از کارکردهای احزاب این است که به گرایشهای سیاسی جامعه شناسنامه میدهند و عامل تجمیع نیروهای اجتماعی و سیاسی هستند. مطالبات خرد و تفکرات پراکنده در حزب بهصورت یک کلیت هدفمند درمیآید و به کار گرفته میشود.امروز هم جامعه به این تلفیق نیاز دارد و باید بتواند صدای مطالبات پراکنده و خرد خود را از یک بلندگوی رسمی به گوش حاکمیت برساند. منطق حزب مسیری را به مردم نشان میدهد که میتوانند مشکلات، اعتراضات و انتقادات خود را با کمترین هزینهای به گوش دولت برسانند.در سطحی از اعتراضات و مطالبهگری، هدف مردم دیده و شنیدهشدن است. حزب بهعنوان منعکسکننده، خواستههای جامعه این فرصت را برای مردم فراهم میکند که حرفهایشان به سطوح عالی حاکمیت برسد.هر حزب مرامنامه دارد و طبق چهارچوب فعالیت میکند. احزاب قدرت را با ادبیاتی مدنی مطالبه میکنند نه با خشونت. ضمن اینکه حزب رسانه دارد و مردم انعکاسپیداکردن مطالبات خود را میبینند و حس میکنند بهاینترتیب حس شنیده نشدن، دیده نشدن و ناکام بودن از بین میرود و از گسترش تنش و یا سرایت خشونت در اعتراضات خیابانی جلوگیری میشود.در کشور ما قوانین مربوط به آزادی فعالیت احزاب وجود دارد و احزاب رسمی و دارای مجوز داریم آیا می توانیم بگوییم در مسیر استقرار نظام حزبی، نیمی از راه را آمده ایم؟وقتی از آزادی فعالیت احزاب حرف میزنیم به این معنی است که احزاب باید این اختیار را داشته باشند که از مسیر قانونی بتوانند حداقل یک مجوز تجمع و راهپیمایی مسالمتآمیز بگیرند و گرنه صرف ثبت یک حزب که نشد آزادی فعالیتهای حزبی!کارکرد واقعی حزب منجر به ایجاد فضای ثبات سیاسی و امنیت در نظام سیاسی میشود. اگر هنوز مردم نمیتوانند حرفشان را پشت تریبون یک حزب و زیر پرچم یک حزب بزنند یا بعد از بیان نظر خود از امنیت برخوردار نیستند، چنین فضایی که در قواعد حکمرانی خوب تعریف نمیشود.دولت باید به مردم اجازه تجمع و تظاهرات بدهد و مردم بتوانند بعد از اینکه مشکل خود را مطرح کردند و مطالبه خود را به گوش مسئولین رساندند، در کمال امنیت به خانههایشان برگردند و نگران تبعات این مطالبه گری نباشند.اگر هدف حاکمیت این باشد که از شورش یا بروز شکل خشونت آمیز و پر تنش اعتراضات خیابانی جلوگیری کند، باید فضایی برای تشکیل و فعالیت احزاب مدنی فراهم کند.در یک نظام دموکراتیک مردم باید حق مطالبه و حق اعتراض داشته باشند و سپس پاسخ مناسب را دریافت کنند. اگر بهانه سلب حق مشروع اعتراض و انتقاد مردم، پاسداری از امنیت ملی باشد. باید بگویم در هر جایی که مشارکت مردمی وجود داشته باشد و مردم با حاکمیت همراه باشند، امنیت ملی در حد اعلا برقرار میشود. پس هر آنچه که منجر به ایجاد فاصله بین جامعه و حاکمیت شود در جهت تضعیف امنیت ملی عمل میکند