در شماره های گذشته ی نشریه در مورد مسائل مختلفی در حوزهی موسیقی صحبت کردیم و اندیشه ها و رویکردهای برخی از نویسندگان را نیز از نظر گذراندیم، چنانچه تاکید کردهایم قصد ما همواره بر ارائهی مطالبی قابل ادراک برای مخاطب عام بوده که ایشان بتوانند به سادگی مفاهیم مطروحه را دریابند، لذا خالی از لطف نخواهد بود که علاوه بر مطالعهی روشهای گوناگون آموزش موسیقی، به گذشته این هنر ارزشمند نیز نگاهی اجمالی داشته باشیم. از آنجا که تکامل دانش موسیقی در مکتوب شدن آثار و اصول تئوری موسیقی از غرب شروع میشود، میتوانیم بررسی تاریخ موسیقی را از سده های میانه در اروپا آغاز نماییم.
موسیقی درباری سدههای میانه ترکیبی از مهارت در خواندن نواختن و آهنگ ساختن بود که شکل دیگرش فقط در کلیسا شنیده میشد و مضامینش گاه در مواردی که تا حدی رسمی میشد به موضوعاتی غیر آسمانی مانند عشق، زیباییهای طبیعت و شاهکارهای جنگی نیز ارتباط پیدا میکرد. به نظر میرسید که موسیقی آهنگی بیپایان است که فرمش از بندهای شعر و کلام پیروی کرده، با حرکات تزیین صدا آراسته میشود و آهنگهای مردمی را به کار میگیرد. در اواخر سدههای میانه با آنکه شعر و موسیقی از پیشههای خاص درباریان بود، روز به روز بر تعداد هنرمندان ماهری که برای تصنیف موسیقی درباری اجیر میشدند افزوده میشد. شهرها که مراکز دادوستد بودند حکم کانونهایی را داشتند که در آنها انواع بسیار متفاوت موسیقی در کنار هم قرار میگرفتند و بر قدرت و کیفیت یکدیگر میافزودند، در شهر موسیقی استادانهای که آهنگسازان کلیسا میساختند به گوش میرسد . در میان صنعتگران و طبقه متوسط شهرها هنرموسیقی همچنان رشد میکرد و این در حالی بود که نظریه پردازان و موسیقی شناسان کلیسا با آن به مخالفت برخاسته بودند.
یکی از سرچشمههای غنی موسیقی دانشجویان سرگردان بودند که موسیقی و شعری سرشار از لذت زندگی، عشق و سفر در جاده ها میآفریدند. از این مهمتر در شکل گیری موسیقی غیر کلیسایی هنر دلقکهای سیار، خنیاگران یا شعبده بازان دورهگرد، مطربان، بازیگران و حکیمان سیار بود که از شهری به شهری سفر می کردند؛ و به دلیل هنری که در سرگرم سازی مخاطبان خویش داشتند در روستا، شهر و دربار به یک اندازه از آنان استقبال میشد.
به این خنیاگران دورهگرد هم کلیسا حمله میکرد و هم مقامات دولتی. اتهام کلی ایشان هم این بود که اشخاصی ضد اخلاقی و کارگزاران شیطاناند ولی انگیزه واقعی مخالفان مانند همه موارد مشابه در سانسور اخلاقی هنر مردم، مسائل سیاسی بود.
در سال 1402 میلادی مجلس عوام انگلستان دستور داد که هیچ خنیاگر سیار و یا شاعرکی در شهر ویلز باقی نماند و برای مردم عادی نمایشنامه و موسیقی اجرا نکند. زیرا همینان هستند که با غیب گوییها، دروغ ها و اندرزهایشان تا حدودی باعث طغیان و شورش کنونی مردم در ویلز شدهاند. در شهرها، چاپ آثار موسیقی در میان صنفهای چاپخانهدار ها آغاز شده بود و به این ترتیب وسیلهای برای انتشار و مطالعه آهنگها و اجرای موسیقی به شیوهای که قبل از این ممکن نبود فراهم آمده بود.
نخستین قطعه موسیقی چاپ شده در سال 1500 میلادی در شهر ونیز ایتالیا به بازار آمد، لیکن تا اواخر سده هجدهم آهنگسازان نمیتوانستند بخش عمدهای از مخارج زندگیشان را از راه چاپ و فروش آثار موسیقی خود به دست آورند. یکی از کمکهای شهرها به موسیقی که بعدها معلوم شد بزرگترین اهمیت را در تحولات آینده موسیقی داشته است تدوین و تکمیل موسیقی مبتنی بر آن چیزی بود که امروزه گامهای ماژور و مینور نامیده میشوند. این روش وسیلهای بود برای آسان کردن نوشتار و اندیشه موسیقایی که هنر موسیقی را از پیچیدگیها و قواعد دینمدارانه مدهای کلیسایی رهانید و گنجینه تازهای از هیجان برای موسیقی فراهم آورد.
محمد هادی خوشکلام