آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتشگَهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیاش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.
سیاوش کَسرائی (5 اسفند 1305 – 19 بهمن 1374) شاعر و از اعضای کانون نویسندگان ایران و از فعالان سیاسی چپگرای تاریخ معاصر ایران بود. کسرائی دانشآموخته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود. او سالیان دراز در حزب توده ایران فعالیت داشت.
سیاوش کسرائی، سُراینده منظومه آرش کمانگیر، نخستین منظومه حماسی نیمایی است. وی یکی از شاگردان نیما یوشیج بود که به سبک شعر او وفادار ماند. از جمله مجموعه شعرهای بهجای مانده از سیاوش کسرائی، میتوان به مجموعه شعر آوا، مهره سرخ، در هوای مرغ آمین، هدیه برای خاک، تراشههای تبر، خانگی، با دماوند خاموش و خون سیاوش اشاره کرد.
ده شاخه گل سرخ بچینید
در راه بمانید
یک یک شهدا را همه با نام بخوانید
تا زمزمه خلق به فریاد درآید
آن بغض فروخورده بترکد
خلقی بخروشد
وین تیره شب آخر به سرآید
***
ده شاخه گل سرخ بچینید
از جای برآیید
از خانه درآیید
پرپرشده گل را سر هر کوچه بپاشید
کان «قصه ناگفته» همه خلق بداند
تا خشم فروخفته دگر سربگشاید
وین تیره شب آخر به سرآید
***
ده شاخه گل سرخ بچینید
با یاد شهیدان
چون پرچم سرخی
در رهگذر باد بگیرید
تا باد مگر در گذر خویش
این قصه جانسوز به هر گوشه رساند
در گوش همه، فصلی از این قصه بخواند
تا خشم، خروشی شده، خورشید برآید
وین تیره شب آخر به سرآید
***
ده شاخه گل سرخ بچینید …