حرکت و جنبش، یکی از نشانههای زیستن هر جانداری است؛ از آوندهای گیاهان که بستری برای حرکت و جوشش شیره آنهاست، تا سلولهایی که در بدویترین نرمتنان و پیچیدهترین قسمتهای مغز یک میمون هستند و جملگی موجودیت آنها را نشان میدهد. در واقع میتوان گفت موجودیت هر جانداری بسته و وابسته به “حرکت” است. حرکتی که در جانداران بدون مغز بهصورت غریزی و در جاندارانی نظیر انسان بهصورت ارادی و آگاهانه انجام میپذیرد. اهمیت مؤلفه حرکت، چنان است که در جایجای تاریخ شاهد مبارزاتی برای کسب آزادی “حرکت” تحت عناوین مختلف هستیم. در برههای این حرکت برای کسب حق رأی توسط زنان بوده و در دوره دیگر به منظور اخذ حقوق برابر توسط آنها؛ اما ماهیت چنین اقداماتی، “حرکت” است. شکلهای مختلف “حرکت” در تمامی اقشار و طبقات زنان از دیرباز وجود داشته است. از حرکتی که زن ایلیاتی برای سامان دادن به چادر و کاشانهاش داشته تا آب آوردن دختران ده از چشمه و یا نانوایی رفتن زن شهری. لازمه و پیش نیاز این حرکت، آزادی است. عنصری نامتناهی که دریافت هر جزئی از آن، زمینهساز افق بالاتری از آزادی است. با گذری در تاریخ غرب متوجه میشویم که زنان برای این آزادی در حرکت به تدریج اما مستمر لباسهای دست و پاگیر را تغییر داده و از کالسکه به اسب و سپس دوچرخه رسیدند و این روزها خودروی شخصی را برای حرکتشان انتخاب میکنند. این سیر تاریخی، تلاش برای حرکت و پایانناپذیر بودن این مهم را نشان میدهد. یکی از اشکال حرکت “رقص” است؛ هنری دیرینه در مرز و بوم ما که در دربار پادشاهان هخامنشی همپای سازوآواز زینت بخش مجالس بوده است. به مرور این هنر به میان مردم عامه راه پیدا کرده و علاقهمندان خاص خودش را پیدا کرده است. اما این شکل ریتمیک حرکت با انقلاب 57 برای نیمی از جامعه ممنوع شد و هم اکنون نیز در صورت مشاهده برگزاری کلاس رقص با پلمب مجموعه و اقدامات قضایی مواجهه میشود.
رقاص یا رقصنده؟!
خانم الف معلم رقص عربی در یکی از استانهای غربی کشور است. معلمی که عاشق کارش بوده و آن را درمانی برای افسردگیهای عمیق میداند. زیرا باعث ترشح سروتونین و نوراپینفرین میشود. وی با نگاهی تخصصی رقص را اینگونه تعریف میکند:
رقص از ابتداییترین هنرهای بشری است که توانایی نشان دادن احساسات مختلف اعم از شادی، ناراحتی و درخواست نیاز را دارد. با این تعریف باید بگویم که: رقصنده را هنرمندی با مهارت میدانیم که با فراگیری تکنیک و اصول خاص با هر موسیقی (نه صرفاً موسیقی شاد) طراحی رقص کرده و آن را با حرکت بدنش نشان میدهد؛ نظیر رقصهای سماع و انواع رقصهای اعتراضی. در این شکل رقصیدن ما شاهد هدف و معنا برای جزئیترین حرکات هستیم.
رقاص نیز به فردی گفته میشود که صرفاً برای سرگرمی و بدون فراگیری تکنیک خاص با آهنگهای شاد میرقصد و هدف مشخصی در ورای حرکاتش دیده نمیشود.
رقص؛ از سالن رودکی به سالن ورزشی
این مربی به سیر تاریخی رقص در ایران اشاره کرده و میگوید:
از زمان ساسانیان ما کمابیش شاهد حضور رقص در میان دربار و مردم بودهایم. پس از ورود اعراب به ایران بهتدریج این هنر از شکل اصلی خود خارج شده و در دوره صفویه به کل، حرام و ممنوع اعلام شد. در پهلوی اول نمایشهای روحوضی و باباکرم شکل نوینی از رقص بود که مخاطبان زیادی داشت و در دوره پهلوی دوم و با تأسیس سازمان ملی باله ایران، این هنر شاهد شکوفایی و اوجی چشمگیر بود. بهگونهای که ایران بهواسطه رقصهای بومی و محلی متنوعش، توسط این سازمان در مجامع بینالمللی حضور مؤثر و چشمگیر داشت. پس از انقلاب 57 این هنر که برای دستاندرکارانش بدل به شغل شده بود، نظیر مشاغل دیگری که با طرب و شادی عمومی همراه بودند، ممنوع اعلام شد. بهتدریج در دهه 80 و 90 کلاسهای ایروبیک و زوم با رگههایی از رقص به سالنهای ورزشی راه باز کرد و هم اکنون نیز با تغییر نام رقص به نامهای ورزشی، بهصورت مخفیانه به زیست خودش در بین مردم ادامه میدهد.
رقص منهای زنان
این رقصنده در پاسخ به اینکه “رقص ممنوع است یا رقص زنان” پاسخ میدهد:
در اقصی نقاط ایران ما شاهد رقصهای محلی و دسته جمعی مردان و زنان هستیم. رقصهایی معنادار و هدفمند که نمایی ریتمیک از اقلیم و زیست هر قومی را نشان میدهد. رقصی که همواره با حضور اجتماعی از مردم و برای منظوری خاص انجام میشد؛ اما متأسفانه در حال حاضر جریان رسمی حاکمیت، رقص را حرکتی ناپسند میداند که اگر توسط مرد انجام شود، با اکراه اما پذیرفته میشود، اما برای زن ممنوع است. نظیر رأی دادن، سوادآموزی، رانندگی، موتور سواری، دوچرخه سواری و هر اقدامی که سبب “حرکت” و “آزادی” زن شود. اموری که برای زنان در ابتدا ممنوع و قبیح بوده و به تدریج و با تلاشهای چندصدساله فعالان به شکل مرسوم امروزی درآمده است.
حربه انقیاد
این مربی جوان رقص، به شاکله اصلی رقص اشاره میکند و معتقد است:
رقص، نمایش ریتمیک و هنرمندانه آزادی است. آزادیِ دست و پا و بدن؛ در واقع رقص، بیمرزی بدن را نشان میدهد و از تقدسگرایی بدن میکاهد. چرا که در روند استثمار و انقیاد افراد، ما شاهدیم که با حربه تقدسگرایی به اندام و جسم اون، روح و شخصیتش را سرکوب و منکوب میکنند، لذا رقص دقیقاً نقطه مقابل این نگاه است.