در نزد ما ترکها از قدیم دعایی معمول بوده است که در آن هر پا به سن گذاشتهای، در برخورد با جوانان بیان میداشت که: «الله سَنه بو دونیا او دونیا خوار و ذلیل اُلمسن» (خدا تو را در این دنیا و آن دنیا خوار و ذلیل نکند). من در دوران کودکی و جوانی زمانی که با این دعا از زبان پیرهای خانواده، کوچه، محله و یا حتی شهر روبرو میشدم با خودم میگفتم خواری یعنی چه؟ و چگونه میشود که آدمیخوار و ذلیل آنهم از جانب خداوند بشود؟ تا این یکی دو دهه اخیر نتوانسته بودم مصادیقی عینی برای دادن پاسخ به سؤال مورد اشاره پیدا کنم؛ اما در این یکی دو دهه اخیر کمکم متوجه شدهام که ذلیل و خوار شدن را میتوان در صحن جامعه و در مصادیقی روشن پیدا کرد.
برای نمونه در مملکتی زندگی کنی که درآمد دولت در آن، از فروش کانیها تأمین گردد و دولتی که توسط مردم انتخاب شده است وظیفه تقسیم درآمد را در بین همه مردم برعهده داشته باشد و آنگاه همین دولت منتخب در بین مردم خط بکشد و آنان را در طبقات دهگانه تقسیم کند و هر زمان که دلش خواست دهکی را از گرفتن سهم خود از منابع عمومی محروم دارد.
در مملکتی زندگی کنی که در آن با پول مردم امکانات بهرهبرداری از اینترنت خریداری و برقرار شده باشد و دولت موظف باشد که آن را با استانداردهای بهروز جهانی در اختیار مردم بگذارد اما دولت هر روز به بهانهای از سرعت و دامنه آن بکاهد.
در مملکتی زندگی بکنی که در آن دولت به جای آنکه با استفاده از روشهای موجود و ایجاد اماکن خاص دنبال خلق و توزیع شادمانی در میان مردم باشد، هر نوعی از شادی را حرمتشکنی تلقی کند و با شادیکنندگان برخورد بکند.
در مملکتی زندگی بکنی که در آن مهمترین محور دین مردمانش، انتخاب آزادانه دین باشد ولی دولت بهجای آنکه با کار فرهنگی به غنای آن بیفزاید، هر روز به بهانهای دین را در مقابل مردم قرار دهد.
در مملکتی زندگی کنی که در آن قرنها کسی نتوانسته باشد میان مردم متنوع و متکر و رنگارنگش تفرقه بیندازد و آنها را دستهدسته بکند و آنگاه دولتهایی سرکار بیایند که به هر بهانهای و به هر نامی، مردم را دستهبندی کنند و در مقابل هم قرار دهند.
در مملکتی زندگی کنی که از سرمایه عمومی مردم مبالغ هنگفتی برای ایجاد صداوسیما و یا روزنامههای رسمی استفاده شود و آنگاه رسانهها و نهادهایی ساخته شود که حتی خود کارمندان و گروههای هدفش، تعلقی به برنامههایش نداشته باشند و به پیامهایش وقعی ندهند.
و در مملکتی زندگی کنی که بالاترین رانتها و لابیها برای مسئولین فراهم باشد و از طریق آن خود را به مراتب و موقعیتهای خاص برسانند و از آن جایگاه چون به مردم نگاه میکنند، حتی مصرف بنزین و یا هر نوعی از کالاهای مصرفی را زیادهروی بدانند.
آیا همه اینها صُوری از خوار و ذلیل بودن نیست که دولتمردان در حق مردمان روا میدارند؟
حسن اسدی