پیش از انقلاب صنعتی به دلایل مختلف از جمله وابستگی کار در مزارع به فصلها و شرایط جوی و نیز نور خورشید ساعت کاری کم و محدود بود؛ اما با وقوع انقلاب صنعتی، کارگران با مهاجرت از روستاها به شهرها در کارخانههای تازهتأسیس آن زمان هر هفت روز هفته، بدون استراحت با روزهایی تا 16 ساعت کاری کار میکردند. طی این دوره به علت قیمت بالای ماشینآلات، بهرهوری پایینتر دستگاهها نسبت به امروز و کمبود نیروی کار و تقاضای بالای بازار، انگیزه مالی لازم از سوی کارخانهها وجود داشت تا با بهکارگیری کارگران در شیفتهای کاری طولانیمدت بعضاً تا 16 ساعت کاری، بازده ماشینآلات خود را افزایش دهند؛ اما بهتدریج و با بهبود بهرهوری، طرح مباحثی در خصوص بهداشت کاری و نیز جنبشهای کارگری و تصویب قوانین و مقررات حمایتی از کارگران شکل گرفت.
در حقیقت در طول انقلاب صنعتی، تولید در کارخانههای بزرگ، شرایط کار و زندگی سنتی را متحول و با تحمیل ساعات طولانی و بدون استراحت و با درآمد پایین، شرایط کاری نزدیک به بردهداری را به بیشتر مردم تحمیل کرد. شرایط کاری که علاوه بر مردان، شامل زنان و کودکان نیز میشد. طی این دوره تنها اقدام مؤثر بر کنترل ساعت کاری در بریتانیا را میتوان در مقررات مصوب سال 1496 یافت که طبق آن روز کاری حداکثر 15 ساعت، از 5 صبح تا 8 شب محدود شد.
با آغاز قرن نوزدهم میلادی بهتدریج اندیشه و ایدههای کاهش ساعت کاری شکل و گسترش یافت، در انگلستان چارلز فوریه و در فرانسه کلود هانری دورو و کنت سن سیمون و اتین کابت از پیشروان این ایده بودند؛ اما رابرت اوون، بازرگان و کارخانهدار سوسیالیست بریتانیایی بیشترین نقش را در گسترش این ایده داشت. او سال 1810، این ایده را مطرح کرد که کیفیت کار یک کارگر رابطه مستقیمی باکیفیت زندگی او دارد، بنابراین برای بهبود تولید کارگر؛ بهبود دستمزد، مسکن، بهداشت و آموزش ضروری است. او همچنین بر لزوم ممنوعیت کار کودک و تعیین حداکثر ساعت کار، ده ساعت و نیم در آن زمان تأکید داشت. رابرت اوون برای اولینبار در سال 1817 هدف هشت ساعت کاری در روز را بیان کرد و شعار “8 ساعت کار، 8 ساعت تفریح، 8 ساعت استراحت” را ابداع کرد.
طی سالهای بعد با گسترش ایده تشکیل سندیکاها و اتحادیههای کارگری مستقل، بهتدریج مقدمات برای جنبش چارتیسم در انگلستان فراهم شد و نخستین جرقه اعتراضات در سال 1832 و پس از انتشار قانون اصلاحات انتخاباتی 1832 مطرح شد، طی سالهای بعد انجمن کارگران لندن به رهبری ویلیام لاوت، پیشنویس منشور مردم را تهیه کرد که در آن حق رأی برای همه مردان بالای بیست و یک سال، رأی مخفی، انتخابات سالانه پارلمانی، لغو الزامات دارایی برای عضویت در پارلمان، تخصیص حقوق به نمایندگان مجلس و حوزههای عادلانه بر اساس جمعیت را خواستار شد. اگرچه این جنبش به همه خواستهها و اهداف خود نرسید؛ اما نقش مهمی در کاهش ساعت کاری و تنظیم مقررات عادلانه کار داشت.
نخستین قانون محدودکننده ساعت کار کودکان در انگلستان و در سال 1833 تصویب شد بر اساس این قانون، کار کودکان زیر 9 سال در صنایع نساجی ممنوع شد و زمان کار روزانه را بر اساس سن محدود شد (10 ساعت برای کودکان 9 تا 14 سال، 12 ساعت برای کودکان 14 تا 18ساله) البته تا سال 1853 طول کشید تا همه کارخانهها و صنایع مشمول این قانون و محدودیت بشوند.
سال 1847 پیشنهاد 10 ساعت کار برای کودکان و زنان در انگلستان تصویب شد و در فرانسه که آن روزها درگیر انقلاب و برچیدن سلطنت و تشکیل جمهوری فرانسه بود، قانون ده ساعت کاری در طول روز تصویب شد هر چند که چندان دوامی نیافت و دوباره ساعت کاری دوازدهساعته برقرار شد. در سال 1873 دیگر قدرت اروپایی آن روزگار یعنی اسپانیا نیز قوانین محدودکنندهای برای کار کودکان تنظیم کرد که البته چندان اجرایی نشد.
اوت 1866 انجمن بینالمللی کارگران در ژنو تشکیل شد و هشت ساعت کار روزانه را بهعنوان یک خواست اصلی تعریف نمود و اعلام کرد که محدودیت قانونی روز کاری پیششرطی است که بدون آن همه تلاشهای دیگر برای بهبود و رهایی شکست میخورد. همزمان در آمریکا و در کنگره عمومی کار در بالتیمور این خواسته بهعنوان اولین و مهمترین خواسته کارگران نیز تعیین شد.
تحتفشار اتحادیههای کارگری در سال 1868، رئیسجمهور اندرو جانسون (1865-1869) قانون اینگرسول را اعلام کرد که روز کاری را 8 ساعت تعیین میکرد، هرچند با بندهایی که اجازه میداد آن را به 14 و 18 ساعت افزایش دهد. اندکی پس از آن، نوزده ایالت قوانینی را وضع کردند که اجازه میداد حداکثر ساعات کار روزانه هشت تا ده ساعت باشد (اگرچه همیشه دارای بندهایی بود که به کارگران اجازه میداد بین چهارده تا هجده ساعت کار کنند).
بااینحال، در عمل این قانون اجرایی نشد و شرایط کار تغییری نکرد و شرایط زندگی همچنان غیر قابل تحمل بود. به دلیل عدم رعایت قانون اینگرسول، سازمانهای کارگری و اتحادیهها برای اجرای آن بسیج شدند. مطبوعات مرتجع این جنبش را «وحشیانه و بیاحترامی»، «توهم دیوانههای بیوطن» توصیف کردند و بیان کردند که این حرکت «مثل درخواست حقوق بدون اتمام ساعت کار» است. بااینوجود مبارزه برای کاهش ساعت کاری ادامه یافت تا اینکه چهارمین کنگره فدراسیون کار آمریکا در 17 اکتبر 1884 تشکیل و تصمیم گرفته شد که از اول ماه مه 1886 مدتزمان قانونی روزکار هشت ساعت باشد و چنانچه تا آن زمان، توافقی در این زمینه به دست نیامد دست به اعتصابات گسترده بزنند.
با عدم توافق میان اتحادیهها و کارفرماها در 1 می 1886، اعتصابات گسترده در آمریکا آغاز شد، اعتصاباتی که به خشونت کشیده شد و البته تا پایان ماه می زمینه توافق میان کارفرماها و اتحادیهها را فراهم کرد و علتی شد برای نامگذاری این روز به نام روز جهانی کارگر.
علی صابری