حدود 120 سال پیش اولین میدانهای نفتی ایران در غرب و جنوب کشور اکتشاف گردید و ویلیام ناکس دارسی به واسطه قرارداد با دولت قاجار امتیاز انحصاری اکتشاف و استخراج نفت قیر و اوزوگریت را به مدت 60 سال دست آورد. شرکت نفت دارسی، پس از هفت سال سرانجام در 26 مه 1908 میلادی در منطقه مسجد سلیمان به نفت رسید. از همان روزهای ابتدایی کشف نفت در مسجد سلیمان وبا خرید 51 درصد از سهام شرکت دارسی توسط دولت انگلستان، بر دولت و محافل داخلی کشور آشکار شد که قرارداد دارسی نمیتواند حقوق اقتصادی دولت ایران را تأمین نماید.
با کشف نفت در ایران، صنعت نفت بزرگترین مراکز صنعتی را در شهرهای نفت خیز جنوب پدید آورد که حجم عظیمی از کارگران را به خدمت گرفته بود. آبادان بهمثابه شهری سهگانه بر مبنای دقیق سلسلهمراتبی قومی - اداری - استعماری از سوی شرکت نفت ایران و انگلیس سامانیافته بود. شهر میان اروپاییها در قسمت بالا، کارگران نیمه ماهر هندی در میان و کارگران غیرماهر بومی ایرانی در پایین تقسیم شده بود که در آغاز در خانههای خشت و گلی و کپرهای موقت زندگی میکردند.
کارگران هندی پیشگامان اعتراضات کارگری در آبادان بودند که دو اعتصاب بزرگ در سالهای 1299 و 1301 در راستای مطالبات کارگری به راه انداختند و کارگران ایرانی نیز پس از چند روز به آنها پیوستند. با ورود یک جنبش کارگری به حوزه عمومی و درگیری کارگران در فعالیتهای صنفی خطوط گریزی، فراهم آمد که تغییر نگرش آنها را نسبت به قبل نشان میداد. آنها نه تنها خواستار بهترشدن شرایط کار و زندگی بوندند، بلکه به عنوان شهروندان کشور و نه رعیت، خواهان به رسمیت شناخته شدن پایگاه مستقلی برای خوابیدند. در اعتصاب سال 1308 این مطالبات مطرح شد ولی نمونه آشکار غلبه بر احساسات ملیگرایانه مبنی بر برابری کامل کارگران ایرانی و هندی بود. در تهران مطبوعات به پشتیبانی اعتصاب پرداخته، شرکت نفت را به اعمال تبعیض نژادی متهم کردند.
شبنامهای در این دوره با خطاب ((پدر تاجدار ما، رؤسای دولت و دربار)) پخش شد که در آن کارگران ایرانی ((فرزندان باشکوه و برجسته داریوش)) خوانده شدند که تحتتأثیر قیومیت بریتانیا و به ویژه کارکنان اداری و افراد میانپایه هندی قرار گرفته و در عذاباند و این که ((همه چیز قربانی منافع شرکت نفت ایران و انگلیس میشود)). در این راستا با انعقاد قرارداد 1933 میان دولت و شرکت نفت ایران و انگلیس، امتیاز دارسی لغو و بر ایرانی سازی نیروی انسانی در شرکت تأکید شد.
پس از شهریور 1320، با ایجاد کمیتههای ایالتی حزب توده و شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران، شرایطی فراهم شد تا جریانهای قلمروزدایی شده در پیوند با یکدیگر نظام استثماری حاکم بر کارخانهها را به چالش بکشند.
خط گریز و تغییر نگرش از اجیر به شهروند دارای منزلت اجتماعی، مبتنی بود بر مطالبه مناسبات عادلانه در نظم کارخانهای. این خواسته در بهار 1323 با پیروزی کارگران در یک اعتصاب سراسری در اصفهان طی تلگرافی به مجلس این گونه مطرح شد: (نبودن قانون کار روزبهروز بر مشکلات کارگر و بر تیرگی روابط کارگر و کارفرما میافزاید و انجاموظیفه مأمورین دولتی را نیز مشکل میسازد. این است که اتحادیه کارگران اصفهان امروز بیش از همیشه خواهان تصویب قانون کار و تعیین حدود اختیارات کارفرما و کارگر است. از طرف دیگر آن قانون کار بایستی چنان مترقی و به نفع کارگر باشد که دنیای قرن بیستم، ایران را به عقبماندگی متهم نسازد.
اتحادیه کارگران خوزستان نیز در روز کارگر سال 1325 راهپیمایی باشکوهی ترتیب داد. سخنگویان این مراسم خواستار دستمزدهای بیشتر، مسکن مناسب، پرداخت دستمزد برای روزهای جمعه، هست ساعت کار روزانه و قانون کار جامع شدند. یک سخنران زن، نفت را طلای ایران توصیف کرد و مسئولان انگلیسی شرکت نفت ایران و انگلیس را متهم ساخت که برای غذای سگها بیشتر از دستمزد کارگران خرج میکنند و خواستار خلعید از شرکت نفت انگلیس شد. شاید این نخستین بار بود که در یک سخنرانی عمومی در آبادان، فریاد ملی کردن نفت شنیده میشد.
جنبش قلمروزدایی توسط اتحادیههای کارگری در نیمه اول دهه 1320 منجر به سازماندهی یکصد و سی اعتصاب بزرگ صنعتی در سراسر ایران گردید. مبارزات آزادیخواهانه در چارچوب همین جنبش، دولت قوام را واداشت تا در اردیبهشت 1325 پیشرفتهترین قانون کار خاورمیانه را به تصویب هیئت وزیران برساند.
در فروردینماه 1330 کاهش حق فوقالعاده مسکن توسط شرکت نفت به اعتراضاتی در بندر معشور (ماهشهر) انجامید که همسران کارگران بندرگاه پیشگام آن بودند. با گسترش اعتصاب به سایر مناطق نفتی در راهپیماییها علاوه بر دستمزد بیشتر و شرایط زندگی بهتر، موضوع ملی شدن نفت نیز مطرح شد. این اعتصاب خونین تا زمانی که مصدق قانون خلع ید از شرکت نفت را به مجلس بُرد، ادامه یافت. اعتصاب سراسری در خوزستان راه ملی شدن نفت و به قدرت رسیدن دولت مصدق را هموار نمود. در چنین فضایی در خرداد ماه 1330 طی مراسمی نمادین با حضور 30 هزار تَن از مردمی که با شور و هیجان گرد آمده بودند، پرچم ملی بر فراز پالایشگاه نفت آبادان بالا رفت و نشانههای شرکت پایین کشیده شد. با تشکیل مجلس هفدهم در اردیبهشتماه 1331 کشمکش پارلمانی میان جبهه ملی و طرفداران دربار ادامه یافت. هنگامیکه مصدق به دلیل مخالفت شاه با حق قانونی نخستوزیر در تعیین وزیر جنگ استعفا داد، کشمکش را به یک بحران ملی تبدیل نمود. قیام 30 تیر با پیوند نیروهای چپ، ملی و مذهبی بزرگترین جنبش قلمروزدایی موسوم به نهضت ملی، را در این دوره تاریخی رقم میزند و به پشتوانه آن مصدق به قدرت باز میگردد. از این رو دوره دوم زمامداری مصدق را میتوان دولت ملی نام نهاد؛ چرا که با قدرت مردم بر سر کار آمد، نه پیشنهاد مجلس یا به انتخاب شاه. با آغاز دهه 30 مطالبات ملی و محلی درهم تنیده شد. در چنین بستری نهضت ملی، در ائتلاف نیروهای برابری خواه با اصلاح طلبان به شکلی ملیگرایانه علیه رابطه استثماری شرکت نفت و به شکلی سلبی علیه اقتدارگرایانی که مطالبات رهایی بخش آنان را در نیمه دوم دهه 20 سرکوب کرده بودند، پدید آمد. بدینسان نیروی قلمروزدایی جان تازهای گرفت و میزان اعتصابات کارگری از 10 اعتصاب در نیمه دوم دهه 20 به 72 اعتصاب تا پیش از کودتا افزایش یافت.
یکی از این اعتصابها بدین شرح است: در شهریور 1331 با اعتصاب کارخانه چیتسازی ری ساعت کار از 10 ساعت به 8 ساعت کاهش یافت. پس از چندی با تلاشهای مهری گیل کپور سرپرست آزمایشگاه و مریم خانم کارگر بافنده، محلی برای شیردادن مادران دارای نوزاد شیرخوارگاه به نام و مهدکودک اختصاص داده شد. این دستاورد که برای اولینبار در ایران توسط یک نماینده کارگر زن حاصل شد؛ در محل این کارخانه تأسیس و تا قبل از کودتای سال 1332 برقرار بود. پانزده سال بعد، دوباره این شیرخوارگاه و مهدکودکها با مبارزات کارگران احیا و در تمامی ادارات و حتی ارتش نیز ایجاد شد.
محمد بنی اسدی
http://eradehmellat.ir/fa/News/2084/مروری-گذرا-بر-تاریخچه-جنبش-های-کارگری-در-نهضت-ملی-شدن-نفت