فرجام وزیر آموزش و پرورش، وزیر پر حاشیهی کابینهی دولت اقلیت هم فرارسید. گرچه استعفای وزیر بعد از افتضاحات مدیریتی پی در پی، از اجرای طرح رتبهبندی معلمان به طور ناقص گرفته، تا سوء استفاده از شبکهی “شاد” برای سرهم بندی وظایف آموزشی و تا مسمومیتهای زنجیرهای در مدارس دخترانه، نمیتوانست فرجامی جز این داشته باشد.
از همه نا کارآمدیها و افتضاحات، بسیار گفته و نوشته شده اما آنچه مغفول مانده که در خور تقدیر است، همانا تسلیم استعفای وزیر است. گرچه این استعفا، هم دیر هنگام بود و هم بی فایده، اما گریزی از آن نبود. پشت پردهی این استعفای دیر هنگام که متن آن نیز منتشر نشده، هر چه باشد، نَفسِ این عمل در خور تحسین است و شاید تنها نقطهی روشن کارنامهی دولت مردان بوده باشد.
قبول اشتباه، عذرخواهی و کنارهگیری از مسئولیتی که توان انجام آن را نداریم شرط سلبی هر مدیریت و قبول هر قدرتی است. دموکراسی، فقط اعطای قدرت برگزیدن حاکم و عامل مدیریت به مردم نیست، اعطای قدرت عزل نیز هست.
مردمیترین دولتها و حاکمان هم که به پشتوانهی آرا مردمی قدرت را به دست گیرند، چنانچه همان مردم انتخاب کننده نتوانند با تجربهی مدیریت حاکم، وی را عزل کرده و رای خود را پس بگیرند، دموکراسی محقق نشده، بلکه به صخره گرفته شده است. نیز، گرچه سرپرست منسوب شده نیز بارقهای از امید را فرا نیاورده، همین که طلسم استعفا دادن وزرا در اثر اعتراض قانونی ملّت شکسته شده، امر میمون و مبارکی است.
امر مبارکی است به شرط آنکه مسکّن تسکین دهنده موقت آلام نبوده باشد و به یک رویهی اخلاقی تبدیل شود. منتظریم دیگر مقامات نیز این عمل خدا و خلق پس نداده را سرمشق و الگوی خود قرار داده، اگر نوشی نیستند، نیشی نباشند.