در اینفوگرافیک این هفته به معرفی گونه یوزپلنگ ایرانی (در معرض انقراض) میپردازیم. این اینفوگراف به همت انجمن یوزپلنگ ایرانی در سال 1392تهیه شده است.
از یوز ایرانی که آخرین زیستگاه آن ایران است بر اساس سرشماری سال 1400 کمتر از 20 قلاده باقی مانده است لذا اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت، آن را در رده بهشدت در خطر انقراض (Cr) معرفی کرده است.
در اردیبهشت 1401 سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد اولین پروژه تکثیر یوز ایرانی در اسارت انجام شده و سه توله متولد شدند، که دو توله در روزهای اول تلف شدند و تنها یک توله به نام “پیروز” زنده ماند. پیروز به نماد مردمی مقاومت و امید در این شرایط سخت اقتصادی و سیاسی ایران تبدیل شد. متأسفانه پیروز در 9 اسفندماه 1401 تلف شد.
اتفاقی که برای پیروز افتاد، قطعاً به دلیل سو مدیریت مسئولان محیطزیست کشور بوده است. از نبودن تیم متخصص در ابتدای پروژه بارداری ایران (یوز ماده و مادر پیروز)، نحوه سزارین و نپذیرفتن تولهها توسط ایران، عدم شیر جایگزین مناسب برای تولهها، عدم حمایت کافی از توله زنده مانده و... گرفته تا مشکلات ناشی از سو مدیریت و عدم توجه به نظریههای کارشناسی و تخصصی.
بنا بر اعلام برخی از دامپزشکها از جمله رضا معماریان، بیماری حاد کلیوی پیروز، ارتباطی با بیماری مادرزادی و عدم تغذیه با شیر مادر ندارد و به یکباره برای این توله یوز اتفاق افتاده است. گمانهزنیهایی از تجویز داروی اشتباه به پیروز وجود دارد که در طی روزهای آینده باید منتظر پاسخ جواب آزمایش پاتولوژی پیروز ماند و انتظار میرود سازمان حفاظت محیطزیست از طریق مراجع قانونی پیگیریهای لازم را دراینخصوص انجام دهد. باید بیماری و روند درمان پیروز توسط متخصصان بررسی شود تا سرنوشت تولههای در راه ایران مانند برادران خود نشود.
در سالهای اخیر تعدادی از متخصصان توانمند حیاتوحش بازداشت و زندانی شدند که سالها برای حفاظت از طبیعت ایران تلاش کردند و همکاریهای متعددی با سازمان محیطزیست و ادارات استانی داشتهاند. جوانانی که تجربه و تخصص ویژهای برای حفاظت گونههای در معرض خطر انقراض دارند. افرادی چون هومن جوکار (رئیس پروژه بینالمللی حفاظت از یوز ایرانی)، امیر حسین خالقی، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی و... که عدم حضورشان در این پروژه موجب خلأ دانشی شد.
هنوز مشخص نیست مسئولان چه هدفی از تکثیر یوزپلنگ در اسارت دارند! چرا که تنها راهکار مؤثر برای حفظ گونههای در معرض انقراض، حفاظت کامل از زیستگاههای طبیعی آنها است تا بتوان به ادامه زیست آنها در طبیعت امیدوار بود. در غیر این صورت طی سالهای نهچندان دور باید شاهد نابودی بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری باشیم که زیستگاه آنها دستخوش تغییر و تخریب شدهاند.
در پایان از زحمات آقای علیرضا شهرداری تیمارگر پیروز که با وجود تمام کاستیها و سختیها از ساعت ابتدایی تولد تا لحظه آخر در کنار پیروز ماند، تشکر و قدردانی میکنیم.
مهشید قاسمی