ابتدای سال 1401 و بعد از پیشنهاد یکی از جوانان حزبی مبنی بر تهیه پادکست هایی در رابطه با احزاب سیاسی، این ایده در واحد انتشارات حزب اراده ملت ایران شکل گرفت که با توجه به منابع موجود، جای کتابی ساده و موجز اما کامل در حوزه تاریخ احزاب سیاسی ایران خالی است. لذا جلساتی با اساتید صاحب نظر برگزار شد تا شاید بتوانیم این نقیصه را جبران نماییم.
بعد از ساعتها تفکر و تعمق و بررسی الگوهای موجود، تصمیم نهائی براین شد که کتابی در چهار جلد مجزا و بر اساس روند تاریخی به این موضوع اختصاص یابد. الگوی کار نیز نمونه کتابهای تاریخ برای جوانان و نوجوانان نشر ققنوس قرار داده شد که نثری روان همراه با توضیحات ساده و موجز داشتند.
برای این کار گروهی پنج نفره از جوانان حزبی در قالب کارگروه تاریخ احزاب سیاسی ایران در حزب شکل گرفت و ایشان تحت نظارت یک استاد شناخته شده تاریخ، کار بررسی منابع و مأخذ را برای تدوین این مجموعه چهار جلدی آغاز کردند.
با توجه به کثرت منابع و مأخذ و وسواس هایی که معمولاً در اینگونه کارها وجود دارد، فرایند تدوین این مجموعه چهار جلدی به طول انجامید. لذا برآن شدیم با استفاده از فضایی که نشریه حزب در اختیار ما قرار میداد، بخشهایی از این کتاب را به تدریج برای خوانندگان محترم منتشر کنیم تا زمانی که متن کامل کتابها آماده شود.
(در بخش اول و دوم این نوشتار به بحث تعاریف و اصطلاحات مرتبط با احزاب سیاسی و وضعیت احزاب در قفقاز و عثمانی پرداختیم. اینک بخش سوم این نوشتار تقدیم میگردد)
بخش سوم: جوانه زدن احزاب در ایران
ورود مفهوم حزب به ایران را نمیتوان جدای از ورود مدرنیته (غربگرایی) به ایران بررسی کرد. آنچه که ابتدا در مورد شناخت احزاب و تفکر حزبی در ایران اهمیت دارد این است که ابتدا بررسی کنیم مدرنیته چه طور وارد ایران شد.
نخستین رویارویی ایرانیان با مظاهر مدرنیته
نخستین رویارویی ایرانیان با مظاهر مدرنیته پس از شکست ایران در جنگهای میان ایران و روسیه است. جنگهایی که زیر نظر عباس میرزا؛ نایبالسلطنه فتحعلی شاه قاجار انجام میشد.
چه ضرورتهایی باعث شد که ایرانیان کمکم در را به روی مدرنیته گشودند؟ چه شد که مدرنیته آرامآرام وارد فضای ذهنی ایرانیان شد؟
در دو جنگ میان ایران و روسیه تزاری - یک دهساله و دیگری سه ساله- که به دو قرارداد گلستان و ترکمانچای انجامید ایران بخشهای بزرگی از ایلات شمالی خود را از دست داد. در نخستین جنگ ارتش ایران ارتشی منسجم نبود و از ارتشهای ایالتی استفاده میشد. برای مثال از سوی همدان، ایل قره گوزلو از فوج ملایر و نهاوند هشت هزار پیاده یا سواره نظام در اختیار دولت مرکزی میگذاشت. یعنی ارتش ایران مجموعهای از خانها و ارتشهای ایالتی بود و این یکی از نمودهای فئودالیسم در ایران است. در جنگهای ایران و روسیه هم ارتش ایران طبق همین روال آماده شد تا با ارتش روسیه بر سر منطقه گرجستان بجنگد. اختلاف بر سر این منطقه به زمان آغامحمدخان قاجار باقیمانده بود. با پناهنده شدن حاکم این منطقه به روسیه و اشغال آن به دست نیروهای روس جنگ آغاز شد. این جنگ شرایطی نابرابر و البته با موفقیتهایی از سمت نیروهای ایرانی همراه بود. این جنگ ده ساله تأثیر منفی زیادی بر ایران - نسبت به روسیه داشت- داشت و نیروهای ایرانی را فرسوده کرد. با ادامه پیدا کردن جنگ بخشهایی از خاک ایران به تصرف روسیه درآمد. ناکامیهای نیروهای ایرانی باعث شد تا دولتمردان به فکر ایجاد رابطه با یک نیروی سوم بیفتند.
در این زمانه ناپلئون بناپارت فرانسه یک قدرت مهم اروپایی بود که پس از اشتغال مصر به دنبال اشغال هند بود. ژوبر - نماینده دولت فرانسه- در اردوی عباس میرزا با او دیدار کرد. گفته است که ژوبر با این پرسش عباس میرزا روبهرو شد که: غریبه! شما چه کردهاید که به این قدرت رسیدهاید؟
چالش اصلی حکمرانی در ایران در آن زمان جنگ با روسیه و ضعف قوای مسلح بود و ایرانیان به دنبال راه چارهای بر این مشکل بودند. مسایل نظامی اولین مواجه ایرانیان با مظاهر مدرنیته بود. فعلاً آنچه مهم است نباختن در جنگ و راه آن نیز تقویت ارتش است. ژوبر به فرانسه برمیگردد و ژنرال گاردان - محافظ شخصی ناپلئون- به همراه 23 تن از نظامیان فرانسوی وارد ایران میشوند. در مدت یکی دو ساله حضور فرانسویان در ایران توپخانه و کارگاههای تولید اسلحه در ایران به راه میافتند. یونیفرم ارتش ایران نظم مییابد. سواره نظام آموزش میبیند. اما این سرآغاز اصلاحات در نیروهای مسلح ایران است. یکی از اصلاحاتی که مشروطه خواهان به دنبال آن بودند تشکیل ارتش ملی است. اما این مهم سامان پیدا نمیکند. قزاقها از زمان ناصرالدین شاه قدرت مهمی در ایران به شمار میرفتند. در زمان مشروطه ژاندارمری با کمک مستشاران سوئدی در ایران ایجاد میشود. در دوران پهلوی یکم است که با ادغام قزاقخانه، ژاندارمری، و قره سورانها ارتش دائمی و منسجمی تشکیل میشود که حقوق ماهیانه منظم دریافت میکنند.
ایده عباس میرزا این بود که اگر ایران ارتش نوین پیدا کند میتواند به حقوق خود در چارچوب مرزهای ایران تحقق بخشد. این سرآغاز ورود مدرنیته به ایران است. پس از قرارداد فینکناشتاین هنگامی که مستشاران نظامی فرانسوی وارد ایران میشوند طبیعتاً ایرانیان نیاز به آشنایی با زبان فرانسه و ترجمه پیدا میکنند. همین طور نیاز به ابزارهای فنی و علمی وارد میشود.
پس از مدتی ناپلئون ذیل قرارداد تیلسیت با روسیه صلح میکند و ایران حمایت فرانسه را از دست میدهد.
پس از پایان جنگ یکم ایران و روسیه عباس میرزا نخستین گروه دانشجویان ایرانی را راهی اروپا میکند تا در رشتههای مختلفی مانند پزشکی و مهندسی تحصیل کنند. کسانی مانند میرزاصالح شیرازی از نخستین ایرانیانی هستند که با مدرنیته آشنا میشوند. در این دوره است که کتابهایی با عنوان حیرتنامه نوشته میشود. چرا که نمودهای مختلفی از غرب مانند کالسکه، خیابان شوسه، راهآهن، پوششهای اروپایی و پیانو را میبینند و آن را با خود مقایسه میکنند. همچنین آرامآرام با مسایلی مانند پارلمان، روزنامهها، و اختیارات پادشاه، و احزاب آشنا میشوند. که البته این ورود بسیار کند و همراه با مقاومتهای بسیاری بود.
یکی از بندهای مهم قرارداد ترکمانچای این بود که روسیه از پادشاهی عباس میرزا حمایت میکند و این بدان معنا بود که ایران تحتالحمایه دولت روسیه تزاری قرار گرفت.
در این زمان - پادشاهی فتحعلی شاه- است که سفارتخانههای خارجی در ایران فعال میشوند و فضا برای سیاستمداران و بازرگانان خارجی باز میشود. طبق اصل دولت کاملهالوداد ایران مجبور است تا تمام امتیازاتی که به دولت روسیه داده است برای دیگر دولتهای خارجی نیز در نظر بگیرد. پیشتر -در دوره صفوی- نیز ارتباطاتی با دولتهای خارجی وجود داشت اما این محدود به فرستادن نماینده بین دولتها بود.
گفته شده است یکی از دلایل شکست ایران در جنگ با روسیه عدم وجود صنایع مدرن در ایران بود. حتی درزمینه دانش حقوق دولت ایران فاقد کارشناسی بود که بتواند در تنظیم قرارداد گلستان و ترکمانچای نقش مفیدی ایفا کند به همین دلیل سر گور اوزلی نماینده دولت ایران در تنظیم این قرارداد شد.
از نظر فرهنگی آشنایی اولیه ایران با نمودهای مدرنیته از طریق فرانسه و روسیه انجام شد. شاید بتوان گفت اینکه فرانسه هیچگاه مستقیماً به ایران حملهی نظامی نداشته است یکی از علتهایی بود که ایرانیان به فرانسویها علاقه نشان میدادند و در میان زبانهای اروپایی زبانی که پل ارتباطی با فرهنگ اروپا بود زبان فرانسوی بود. ایرانیان در عثمانی، کلکته هندوستان و مصر مدرسه دایر کردند. روزنامه چاپ میکردند و به ایران فرستادند.
مدرنیته برای ایران فلسفه نبود بلکه یک نیاز بود. برای مثال ما برای دفاع و امنیت نیاز به تفنگ داشتیم و تلاش کردیم تا از دستآوردهای جهان مدرن برای رفع این نیاز بهره ببریم. برای چاپ کتاب نیاز به دستگاه چاپ داشتیم و صنعت مدرن این نیاز را مرتفع کرد. میرزا صالح شیرازی نخستین دستگاه چاپ را وارد ایران کرد و روزنامه کاغذ اخبار را دایر کرد. شاید بتوان گفت تأخیر در ایجاد حزب و ضعف این نهاد در ایران نیز به همین دلیل بود که ما نیاز به آن را حس نکردیم.
مدرنیته با خود ماشین چاپ، روزنامه، کتاب، آگاهی و اندیشههای نو، و شناخت دیگر فرهنگها و کشورها را به ارمغان میآورد. کمکم واژگانی مانند پارتی و کلوپ وارد فرهنگ ایران میشود.
در تاریخ ایران فرد مهمتر از سیستم بوده است. مدرنیته هم از طریق افراد وارد ایران میشود؛ و نه از راه سیستم سیاسی و آموزشی. اگر این افراد قدرتمند هم بودند میتوانستند در جامعه تغییراتی اعمال کنند و گرنه راه به جایی نمیبردند.
عصر ناصری یکی از بزنگاههای تاریخ ایران است. این دوره پنجاه سال به طول میانجامد. بدون فهم و مطالعهی دوران ناصری نمیتوان انقلاب مشروطه را فهمید.
حزب در ایران چهگونه به وجود آمد؟ زمینههای ظهور آن چه بود؟
آغاز فعالیتهای احزاب سیاسی در ایران با سیر تحولاتی که به مشروطیت و تأسیس نهادی به عنوان مجلس شورای ملی منجر شد گره خورده است. همکاریهای جمعی و فعالیتهای سازمانیافته سیاسی ایرانیان به سالها پیش از سال 1285 برمیگردد. در این سال یک حزب قوی که بتواند بهتنهایی رهبری اعتراضات و مطالبات عمومی را رهبری کند وجود نداشت. برخلاف کشور ترکیه که در آن حزبهای مهمی همچون «اتحاد و ترقی» و ترکان جوان را میتوان از مؤسسین کشور ترکیه دانست. تشکلهای سیاسی که در این دوره عهدهدار این رهبری شدند، انجمنهایی مخفی بودند که در اواخر عصر ناصری و اوایل دوره مظفری تشکیل شدند. این انجمنها خواستار اصلاحات بودند و سعی بر همراه کردن اقشار مختلف مردم - از جمله بازرگانان و روحانیت- داشتند. تشکیل مجلس را میتوان پیآمد این خواسته دانست.
از آغاز سده نوزدهم میلادی برخی نخبگان خواستار اصلاح امور دولتی و حکومتی شدند. این افراد دو هدف عمده داشتند: اصطلاح حکومت و ارتقای استقلال کشور و کاهش نفوذ دولتهای بیگانه. مقایسه اوضاع ایران با کشورهای اطراف و اروپایی این جمعبندی را به دست میداد که نبود قانون، امنیت، و آزادی مانع بهبود امور کشور است.
میرزا ملکم خان از نخستین کسانی بود فکر ایجاد حزب و کلوب را وارد ایران کرد. او چند کتابچه و جزوه منتشر کرده است و سفیر ایران در لندن میشود. گفته میشود عضو لژ فراماسونری بوده است. اما آنچه مشخص است اندیشههای او از طریق روزنامه قانون در میان روشنفکران ایرانی منتشر میشود. پس از اختلافات با ناصرالدین شاه اقدام به انتشار روزنامه قانون میکند. او در روزنامه قانون به انجمنهای ایرانی، رسم الخط، تاریخ ایران و اعراب میپرداخت.
میرزاآقاخان کرمانی یکی دیگر از افراد تأثیرگذار در مشروطیت ایران بود. او در دوران مظفری به استانبول میرود و اقدام به انتشار کتاب و روزنامه میکند. مثلاً اولین بار در آثار اوست که ایرانیان با کسانی مثل ولتر و اندیشههایی مانند فلسفه تاریخ آشنا میشوند.
آرامآرام انجمن در ایران تشکیل میشوند و انجمنها زیربنای ایجاد احزاب در ایران هستند. به مرور اندیشه مشروطیت در میان ایرانیان پیدا میشود. این اندیشه که قدرت پادشاه محدود شود و مجازاتها قاعدهمند شود. واژه مشروطه را اولین با ملکم خان واژه گفتمان سیاسی ایرانیان کرد.
فراموشخانه میرزاملکم خان نخستین تشکل در ایران بود. پس از او، عباسقلیخان آدمیت، مجمع آدمیت را در دوران ناصری بنیاد گذاشت. بسیاری از شاهزادگان قاجار عضو این مجمع بودند. حاج سیاح و میرزارضای کرمانی از مرتبطین این مجمع بودند.
در عصر مظفری انجمنهایی مانند انجمن مخفی، انجمن ملی، فرقه اجتماعیون عامیون، و کمیته انقلابی وجود داشتند. در دو تشکل اخیر، حیدرخان عموقلی نقش پررنگی داشت. ملکالمتکلمین، دهخدا، صوراسرافیل و مساوات از دیگر اعضا این انجمنها بودند.
علاوه بر آن در دوره مظفری انجمنهایی نظیر باغ میکده، انجمن معارف و مرکز غیبی نیز در تهران و تبریز شکل گرفتند.
کادر 3-1: فراموش خانه
فراموش خانه به عنوان نخستین
انجمن سیاسی در ایرانِ دوره قاجاریه، به واسطه داشتن مشی سیاسی مترقی و انجام فعالیت
های اجتماعی توانست در بیداری و روشنگری افکار مردم در دوره ناصرالدین شاه اثر گذار
باشد، توسط میرزا ملکم خان ناظم الدوله در سال 1276ه.ق تأسیس شد.
در ابتدا ملکم خان توانست اجازه
تشکیل جلسات مخفی را از شاه وقت دریافت کند اما در نهایت با دسیسه چینی عده ای از دشمنان
وی، نظر ناصرالدین شاه نسبت به این گونه فعالیت ها عوض شد و با تصور اینکه وجود این
گونه انجمن ها سبب اختلال در نظام سلطنتی وی میگردد در سال 1278ه.ق دستور به انحلال
این انجمن داد.
تا جایی که ناصر الدین شاه چنین میگوید
«اگر بعد از این عبارت و لفظ
فراموش خانه از دهن کسی بیرون بیاید، تا چه رسد به ترتیب آن، مورد کمال سیاست و غضب
دولت خواهد شد، البته این لفظ را ترک کرده، تا پیرامون این مزخرفات نروند که یقیناً
مواخذه کلی خواهند دید.»
کادر 3-2: مجمع آدمیت
مجمع آدمیت به عنوان دومین
فراموش خانه ایران توسط میرزاملکم خان (البته بدون اطلاع و اجازه ناصر الدین شاه) در ایرانِ دوره قاجاریه، در تهران و 18 شهر دیگر
بوجود آمد.
تشکیلات مجمع در این دوره به
صورت حربه ای برای به زانو درآوردن شاه و
امین السلطان و انجام مقاصد شوم استعماری انگلستان که خواهان بدست آوردن امتیازات اقتصادی
و سیاسی بودند، صورت میگرفت.
مرام نامه این مجمع را شبیه
افکار و اندیشه های «آگوست کنت» فیلسوف مشهور میدانند و جمعی نیز معتقدند که خلاصه
ای از قانون اساسی گراند اوریان فرانس است. همچنین مرامنامه انجمن دو اثر از میرزاملکمخان
با عنوانهای «اصول آدمیت» و «دفتر حقوق اساسی فرد» بود که اولی مردم را به
انسان دوستی و قیام برضد جور و بیدادگری و دومی به شناسایی و تشریح حقوق انسان
راهنمایی میکرد.
کادر 3-3: انجمن مخفی
انجمن مخفی که بیشتر یک محفل
پنهان سیاسی بود در سال 1322ه.ق (در پایان دوره ناصری و شروع سلطنت مظفرالدین شاه)
توسط عده ای از رجال ازجمله ناظم الاسلام کرمانی با هدایت و حمایت سید محمد طباطبایی
تشکیل دادند.
از نگاه موسسین آن، این تشکل
در مقایسه با تشکل های قبلی بیشتر رنگ و بوی حزبی داشت؛ و هدف آن، هم اندیشی و تشکیل
جلسات با اشخاص صاحب علم و متمدن بود که بتواند درباره امور کشور و اصلاح مشکلات آن
سخن برانند و چاره اندیشی کنند.
انجمن مخفی بر خلاف سایر انجمنهای
مشروطهخواه که روشنفکر بودند، از طبقه متوسط سنتی تشکیل شده بود. خواستههای این
انجمن شامل: تدوین مجموعه قوانین ملی و تأسیس عدالتخانه، اجرای اصلاحات در ارتش، تشویق
بازرگانان داخلی، تأسیس مدارس، سازماندهی گمرک و اجرای قوانین شرع مقدس بود.
کادر 3-4: فرقه اجتماعیون عامیون
همزمان با بر خواستن جنبش
مشروطه خواهی، گروه ایرانیان قفقاز حزبی سیاسی تشکیل دادند و آن را "فرقه
اجتماعیون عامیون ایرانیان" نامیدند. اجتماعیون در صحنه سیاسی کشور به صورت عنصری
پرتلاش و تأثیرگذار درآمدند. حزب سوسیال دموکرات روسیه، برای دستیابی به کارگران مسلمان
قفقاز "سازمان همت" را به وجود آورد. همت نیز فرقه اجتماعیون عامیون را بنیان
نهاد تا ایرانیان مهاجر را در حزبی یکپارچه جمع کند. بنابراین فرقه اجتماعیون به میانجیگری
سازمان همت با حزب سوسیال دموکرات روسیه پیوند داشته و شاخه ایرانی آن بوده است.
بیشتر برنامههای این حزب،
ترجمهای از خواستههای اقتصادی دموکراتهای مکتب روس بود. آنها خواستار حق تشکل و
اعتصاب برای کارگران، 8 ساعت کار روزانه، حقوق بازنشستگی، اصلاحات ارضی، مدارس رایگان،
آزادی بیان، کاهش مالیات بر مصرف و وضع نظام جدید مالیاتی تصاعدی بر درآمد بودند.
کادر 3-5: کمیته انقلابی
از دیگر انجمنهای زیرزمینی
پیش از مشروطه ایران کمیته انقلابی بود. این گروه به رهبری ملک المتکلمین از 57 عضو
شامل 15 کارمند دولت، 14 روحانی، 8 معلم، 4 مترجم و نویسنده، 4 صنعتگر، 3 بازرگان و
1 رئیس قبیله تشکیل شده بود. ترکیب اعضا نشاندهنده همگونی ایدئولوژیک و گوناگونی اجتماعی
روشنفکران بود. اعضای گروه در جریان یک گردهمایی مخفی در اطراف تهران در خرداد
1904 برای براندازی استبداد و استقرار حکومت قانون و عدالت برنامهای تدوین کردند.
اصول کمیته انقلابی تکیه بر مفاهیم ضدیت با استبداد و توتالیته، دموکراسی و توسعه ملت
بود. این کمیته 5 تن از شخصیتهای برجسته انقلاب مشروطه یعنی سید جمالالدین اصفهانی،
سردار اسعد، حاج میرزا یحیی دولتآبادی و 2 برادر از خانواده اشرافی اسکندری را در
خود پرورش داد.
کادر 3-6: مرکز غیبی
روزنامه گنج فنون تبریز توسط
گروهی از روشنفکران جوان تحتتأثیر گرایشهای فرهنگی نواحی قفقاز و امپراطوری عثمانی
منتشر شد. این افراد از طریق امپراطوری عثمانی با روشهای غرب برای زندگی سیاسی آشنا
شده و آن را به دولت و ملت ایران توصیه و منتقل میکردند. سیدحسن تقیزاده و میرزامحمد
خان تربیت، دو عضو اصلی این گروه بودند که در انقلاب مشروطه نقش مهمی داشتند. بعدها
در سال 1322 دوازده نفر از جوانانی که با روزنامه گنج فنون همکاری میکردند مرکز غیبی
را در تبریز تأسیس کردند که فعالیتهای بسیاری در جنبش مشروطه داشت. مرکز غیبی تبریز
اولین حزب ایران بود که با الهام از حزب سوسیالدموکرات ایران، با ترجمه و بومیکردن
اساسنامه حزب (به نام اجتماع عامیون) بهصورت مستقل و غیروابسته شروع به کارکرد.