روز دوشنبه اول اسفند 1401 نشستی در مؤسسه رحمان در خصوص «جنبش زنان در ایران با نگاهی به اعتراضات کنونی» با حضور فاطمه صادقی، پژوهشگر و فعال حقوق زنان و نفیسه آزاد، جامعهشناس برگزار شد. در این شماره نشریه اراده ملت گزارشی از این نشست تقدیم شما میگردد.
چرا زنان ایرانی اعتراض میکنند؟ چه چیزی برای اعتراض وجود دارد؟ مگر غیر این است که بستر برای تحصیل آنان تا مدارج عالیه ادامه دارد و برخی از آنان نیز کار و فعالیتهای اقتصادی دارند و از حق حضور در عرصه عمومی محروم نیستند و شرایط طالبانیسم هم بر آنان حاکم نیست، پس حرف حساب آنها چیست؟
خالی بودن سبدهای سرمایهای زنان
نفیسه آزاد، در خصوص علت خشم و اعتراض زنان ایرانی گفت که زنان ایرانی همواره در حال مقاومت پیچیده و چندلایه در برابر نوعی قدرت هستند، اما این مقاومت چه ریشهای دارد؟ او تحصیل را تنها راهی که برای همه زنان از هر قشر و گروهی هموار بوده است و آنان نیز از آن استقبال میکنند نام برد. این استقبال به حدی بود که در دهه 80 نسبت زنان به مردان در دانشگاه بیشتر میشود، سیاست سهمیهبندی جنسیتی رشتههای دانشگاهی روی کار میآید. یعنی مسیری که به شکل طبیعی به زنان فرصت حضور در عرصه عمومی میداد، اما اکنون با مانعی جنسیتی برای رشتههایی که موقعیت اقتصادی و اجتماعی مناسبی داشتند، روبهرو میشود و مسیر تحصیل آنها به سمت رشتههایی که ادامه وظایف زنانه تعریف میشوند، هدایت میشود.
وی در ادامه درباره تحصیلات و وضعیت اقتصادی زنان یادآوری کرد که زنان بهواسطه تحصیل میتوانند شهر خود را تغییر دهند در نتیجه در موقعیت اجتماعی تازهای قرارمی گیرند و میتوانند تحرک طبقاتی را بهواسطه ایجاد امکان اشتغال برای خود به وجود بیاورند. اما جنس مخالف بدون تحصیلات حتی اگر در موقعیت طبقاتی فرودست باشد از امکانات تحصیلی، اقتصادی و اشتغالی بیشتر برخوردار خواهد بود؛ بنابراین در جامعهای که سبدهای سرمایهای اقتصادی و اجتماعی زنان خالی است، تحصیلات میتواند مسیرهای تازهای را برای زنان باز کند.
این جامعهشناس، مغالطه بر سر این که بیش از نیمی از جمعیت دانشگاهها را زنان تشکیل میدهند گفت که این جمعیت فقط به حضور آنان در دوره کارشناسی محدود می شود. اگرچه 15 درصد زنان تا اوایل دهه 80 در آزمونهای تحصیلات تکمیلی شرکت میکردند که در اواخر همین دهه آمار به بیش از 40 درصد رسید. بااینوجود اما سهم آنها از عضویت در هیئتعلمی دانشگاهها همان 20 درصد باقی ماند؛ بنابراین سبد سرمایههای اقتصادی زنان خالی است و طبق آمار فقط 2 درصد مالکیت در اقتصاد، سهم زنان و 98 درصد در تملک مردان است.
آزاد در تکمیل صحبتهایش میگوید هرچند مسیر تحصیل برای زنان در ایران باز است اما طبق آمار غیررسمی، 70 درصد زنان فارغالتحصیل بیکارند و یا شغل رسمی ندارند و فقط 13 درصد آنها اشتغال رسمی دارند و از این میزان 2 درصد به مرتبه مدیریتی دست یافتهاند. همچنین باوجوداینکه سیاستهای رسمی مشوق حضور اقتصادی زنان نیست، آنها در بازار غیررسمی حضور دارند و با فیلترینگ اینستاگرام به ناگهان آماری از بیکاری 70 درصد زنان صاحب کسب و کار به گوش میرسد که از بازار رسمی اقتصاد به حاشیه رانده شدهاند. بنابراین در شاخص اشتغال، بیکاری زنان ایرانی 3 برابر میانگین جهانی و حتی کشورها و شهرهای هم عرض است. طبق همین آمار و پژوهشها، باوجوداینکه زنان از همه امکاناتی که میتوانند به آنها دسترسی داشته باشند استفاده میکنند، سهم آنها از درآمد اقتصادی زیر 30 درصد است.
انتخاب بهمثابه مقاومت
آزاد با اشاره به حقوق رسمی زنان در خانواده میگوید که زن در خانواده ایرانی، حقوق رسمی بسیار کمی دارد و جایگاه او نسبت به مرد، جایگاهی فرودست است. نداشتن حق طلاق مگر در شرایط خاصی، نداشتن ولایت بر فرزندان، نداشتن حق مسکن و اشتغال و… همه در کنار هم جایگاه زن در خانواده ایرانی را تضعیف میکند. او با اشاره به این وضعیت و توضیح نرخ طلاق از هر 3 ازدواج 1 نفر میگوید که با وجود همه این شرایط، زن ایرانی دیگر در هر ازدواجی نمیماند، مقاومت و انتخاب میکند. البته که بیشتر آسیبهای طلاق به دلیل همان سبدهای سرمایهای برای زنان است اما بههرحال تغییرات اجتماعی به نحوی پیش رفته که زن ایرانی انتخاب میکند.
در تشریح وضعیت زنان در فضای عمومی و ریشهیابی جریان اعتراضات نظر این جامعه شناس این است که شرایط برای زنان تا کنون به نحوی بوده که گویی به دنبال سلب عاملیت است. در سالهای اخیر تنگ کردن دایره اعمال قدرت بر زنان تا حدی زیاد شد که در جریان اعتراضات اخیر، مهسا امینی که در هیچ کدام از بسترهای فرهنگی ما عمل غیراخلاقی مرتکب نشده بود و حجاب نامتعارفی نداشت، از این دایره به بیرون می افتد. ه این نگرش به تشدید تنش کمک می کند. درنهایت این سیاستها تنها ابعاد کلان دولتی ندارند و موضوع فقط سیاستگذاری از بالا به پایین نیست بلکه وضعیت تبعیضآمیز زنان در جامعه ایران متحدان اجتماعی دارد.
در پایان نفیسه آزاد درباره آنچه زنان در زندگی روزمره تجربه میکنند، میگوید: «خاصیت خود تنظیمگری جامعه به دلیل مداخلات شدید سیاستگذار در موضوع زنان و نسبتهای جنسیتی از بین رفته است. جامعه عاملیت و قابلیت خود تنظیمگری دارد و میتواند تنشهای خود را رفع کند و تنها در این صورت است که وضعیت قانون نسبت به زنان میتواند عادلانه باشد. اما امروز جامعه درگیر چالشها و قالبهایی است که خود عامل بهوجودآورنده آن نبوده و به طور مداوم در دور باطل سیاستگذاریهای معیوب درباره وضعیت زنان است. این در حالی است که آمارهای عینی از حرکت همواره زنان جامعه در مسیری مخالف سیاستگذاریها حکایت دارند».
فاطمه صادقی، در تحلیل و ریشهیابی اعتراضات زنان اینگونه بیان میدارند که زنان طبقه فرودست در تلاش برای مرئی شدن و گذر از زیست غیررسمی که آنها را به حاشیه میراند، هستند. حضور زنان بهویژه از طبقه فرودست در جامعه امروز برابر گذر از نامرئیبودن است. همچنین درباره خطای تحلیل وضعیت اجتماعی زنان در ایران تأکید میکند که این تلقی در مطالعات علوم اجتماعی ایران که زنان طبقه و گروه اجتماعی خاصی هستند، خطاست. زیرا زنان در همه طبقات و گروههای اجتماعی مختلف، حضور دارند. به بیان دیگر تحلیل وضعیت زنان در علوم اجتماعی در ایران با خطایی روبهروست که زنان طبقه فرودست که از نظر دسترسی به امکانات، توانایی، نوع کنشگری اجتماعی و سیاسی با زن طبقه متوسط متفاوتاند را ذیل یک زیرمجموعه قرار میدهد. بعضی نیز وضعیت زن فرودست را فقط از جهت فرودستی او بررسی میکند که این هم گاهی منجر به اطلاق الگوهایی بر زنان میشود که برای مرد طبقه فرودست که اجازه دسترسی به امکانات و فعالیتهای اقتصادی را دارد، صادق است. در پایان این پژوهشگر حوزه زنان تأکید میکند که ابعاد اجتماعی و جنسیتی مختلفی بر موقعیت حضور زنان در جامعه تأثیرگذار است که در تشریح جایگاه آنها در جامعه باید به آن توجه شود.
فاطمه قدم
http://eradehmellat.ir/fa/News/2032/گزارشی-از-نشست-“جنبش-زنان-در-ایران-با-نگاهی-به-اعتراضات-کنونی”