به عادتی دیرین و مألوف، وقتی در ماههای پایانی سال هستیم، بحث بودجه، تورم سالانه، میزان حقوق کارگری سال بعد و مسائلی نظیر آن در محافل و رسانهها داغ میشود. هر کسی که در این زمینه مختصر اطلاعات و تجربهای دارد پا به میدان میگذارد و نظریات خود را ابراز میدارد. خصوصاً در مورد پیش بینی تورم در اسفندماه و سال آینده صحبتهای زیادی را میشنویم که بسیاری از آنها نیز فنی و تخصصی هستند و توده مردم چندان از آنها سر در نمیآورند. در بسیاری از اوقات نیز این بحثهای به ظاهر فنی و تخصصی با گرایشات سیاسی صاحب سخن، خلط میگردد. به طوریکه مدافعان دولت وقت از کاهش تورم و وضعیت خوب اقتصاد در سال بعد میگویند و مخالفان وضع موجود عکس این حرف را میزنند.
در روزهای اخیر نیز این جدل را مجدداً شاهد بودهایم. گویا در این میان قرار است جنگ روایتها را داشته باشیم و هر گروه توپخانه رسانهای خویش را بسیج کرده است تا در این جنگ قَلمی عقب نماند. غافل از این که جنگ روایتها جائی و مکانی دارد و در مورد بسیاری از موضوعاتی که این روزها میبینیم، این بحث موضوعیت ندارد. ظاهراً طرفداران وضع موجود فراموش کردهاند که هر نارسائی و مشکلی را نمیشود با بهانه جنگ روایتها و سواد رسانهای حل و فصل کرد.
تورم پدیدهای است که مردم هر روز با گوشت و پوست خود آن را احساس میکنند حالا شما استدلال کن که تورم طرف تولیدکننده طبق آمار فلان جا کم شده است و حتماً تورم کلی نیز کاهشی خواهد شد. این داستان ما را یاد اصطلاح “تورم نقطه به نقطه” محمود احمدینژاد میاندازد که برای کاهش بار روانی تورم موجود، وارد واژگان فضای رسانهای شد و البته دردی را هم دوا نکرد.
نارسائی سیستم آموزش و پرورش و کم سواد و کم تربیت شدن دانش آموزان، دیگر جنگ روایتها نیست. همه ما یا بچه داریم یا در اطرافمان بچهها هستند و بعینه میبینیم که وضعیت دانشی و بینشی آنها چگونه است. نارسائیهای سیستم درمان و پزشکی و نارضایتیهای بیماران و همراهانشان نیز اظهر من الشمس است و نیاز به قسم حضرت عباس ندارد. دم خروس بیرون است. لذا این بحثهای رسانهای دردی از مردم دوا نخواهد کرد.
مگر مشابه همین کارشناسان و مدیران در زمان دولت قبل نبودند که وعدههای شیرین به مردم میدادند و از امید میگفتند. آخرش چه شد؟ رشد اقتصادی منفی و تورمهای بالای 50 درصدی. اکنون نیز ما بسیار بسیار خوشحال میشویم که دولتمردان بتوانند این مشکلات را رفع نمایند؛ حال از هر شاخصی که استفاده میکنند، بکنند. اما ما را ابله نپندارند! این نارسائیها با به به و چه چه گفتن حل نمیشود. باید راه حلی دیگر جستوجو کرد که به نظر بدنه مدیریتی دولت فعلی، علی رغم یکدستیهای فراوانی که در ارکان قدرت فراهم کرده است، در این مورد تواناتر از دولت قبلی نیست.
و اما نکته آخر، اگر ما ساختاری حزبی داشتیم و دولت بر اساس احزاب شکل میگرفت، در این زمان و با این ناکارآمدی هایی که از دولت میدیدیم، انتخابات مجددی را شاهد بودیم؛ اما ساختار حقوقی ما به گونهای است که دولتهائی چهار ساله را بر کشور تحمیل میکند و اصرار هم بر این است که علی رغم تمام نقایص و مشکلات چهار سال تمام به پای آن بنشینیم و دم نزنیم.