مناطق محروم در ایران بسیارند. در این مناطق، مدارس از ملزومات و امکانات آموزش از راه دور مثل سیستمهای رایانهای، تبلت و اینترنت محرومند و این محرومیت در دوران هجوم کووید 19، موجب «یأس آموزشی» و ناتوانی چنین مراکزی در همگام شدن با آموزشهای الکترونیک شد و نرخ ترک تحصیل را بهشدت افزایش داد. معلمان در این مناطق شاهدند که بسیاری از خانوادهها بهسختی از عهده تأمین معاش برمیآیند، لذا تأمین هزینههای سرسامآور گوشیهای هوشمند و بستههای اینترنتی، برایشان امر ناممکنی است که سرانجامِ کار را به ترک کلاس و مدرسه، گاهی برای همیشه، میکشاند.
معلمان در مناطق غیرمحروم امکان ارتقای مهارت خود را دارند، مثلاً کمتوانی در تدریس آنلاین و فقدان زیرساختهای آموزشی برای ایشان بهسادگی رفع میشود. در حالی که ارتقای مهارت در مناطق محروم برای معلمان خود چالش عمدهای است. بسیاری از این معلمان روزانه با کیلومترها مسیر صعبالعبور برای رسیدن به مدرسه، دستوپنجه نرم میکنند. بهدلیل جمعیت کمِ برخی روستاها، مدرسهای برایشان ساخته نشده است. به همین دلیل معلمان و دانشآموزان برای رسیدن به مدرسه در روستاهای مجاور باید هر روز مسافتی دشوار گاهی تا چندین کیلومتر پیادهروی در مسیرهای سنگلاخی حتی در شرایط نامناسب آبوهوایی را طی کنند. تشکیل کلاس با یک دانشآموز یا تشکیل چند پایه آموزشی در یک کلاس برای دانشآموزانی که محرومیت تا عمق زندگیشان نفوذ کرده، چالش دیگر این معلمان است. بارها دانشآموزان و معلمان بهدلیل استفاده از سرویس نامناسب در مسیرهایی اینچنین دچار حادثه شدهاند. حمله حیوانات، عبور از رودخانه و مسیر کوهستانی گاهی چاشنی دائمیِ راه مدرسه است و انواع ترسهایش، رویای مسیر شاعرانه مدرسه را برای آنان به کابوسی ناخوشایند بدل میکند. گاهی معلمان با روستاهایی مواجه میشوند که کودکان دختر و پسرش به 12سالگی رسیدهاند، اما روی کلاس و مدرسه و معلم را به خود ندیدهاند.
بدیهی است آغاز آموزش با این کودکان چقدر مسیر پرچالش و پردردسری خواهد بود. برخورد با والدینی که از سواد چندانی برخوردار نیستند و این کمسوادی و بیسوادی کار تعامل سازنده با دانشآموز را بهشدت برای آموزگاران دشوار و گاه ناممکن میکند. در این مناطق، بسیاری از کلاسها و مدارس با سنگ، چوب و گل ساخته شدهاند که در زمان بارندگی امکان ریزش دارند. سرما یا گرمای شدید هوا، ساعات درس خواندن در اتاقهای نامناسب را تلخ و غیرقابلتحمل میکند. نور و رطوبت نامناسب و کیفیت فیزیکی بد و ناجور اتاقها و دیوارهای کثیف و ناامن کلاس دغدغه دیگر معلم است. فقدان حداقل امکانات چون میز و صندلی و تختهسیاه، دغدغه معلم برای افزایش مهارتهای دانشآموزان را به دغدغههای پایهای برای حفظ حیات و سلامت دانشآموزان تبدیل میکند. در مناطق غیرمحروم خانوادهها میتوانند به مدرسه و دانشآموزان کمک کنند که درخصوص مناطق محروم چنین امکانی نزدیک به صفر است. معلمان با درآمدهای بسیار اندک که گاهی هم بخشی از آن را صرف دانشآموزان خود میکنند، گذران زندگی میکنند. و کماکان عدم توازن توسعه، امکانات را به شهرهای بزرگتر و برخوردارتر روانه میکند. در شهرهای برخوردار امکان دریافت پول از خانوادهها بیشتر است و سطح درآمد بالاتری وجود دارد. در این مناطق حتی بسیاری کودکان برای کمک به خانوادهها مجبورند که خودشان کار کنند. دانشآموزان مناطق محروم ریشههای فرهنگی و اجتماعی ضعیفی دارند و خانوادهها نمیتوانند از لحاظ آموزشی معلمان را حمایت کنند. اما در مناطق برخوردار، بخش زیادی از پوشش آموزشی و رسیدگی به تحصیل فرزندان بر دوش خانوادههاست. افراد وطندوست و دلسوزی که مصائب و محرومیت این مناطق را به جان میخرند، تنها امید کودکان و نوجوانان این مناطقند. چراکه شرایط بسیار نامطلوب و فاقد چشمانداز در این مناطق، آموزگاران را وامیدارد تا بهمحض رسمیشدن، درخواست انتقال بنویسند و به شهرهای برخوردارتر بازگردند.
معلمهای بسیار اندکی هم هستند که چند سال پایانی کار خود را به مناطق محروم میروند تا موقع بازنشستگی حقوق بیشتری دریافت کنند. اما این مبلغ برخلاف تصور جامعه، رقمی بسیار نازل و مایه تأسف و تأثر است. معلمان در شکلهای مختلف استخدامی که برخی فاقد امنیت شغلی است، مشغول به خدمتند. در شهرهای بزرگ و برخوردار، چنانچه معلمی از شغل خود ناراضی باشد، شغل دیگری یا محل درآمدی اضافه برای خودش فراهم میکند. اما معلمهای مناطق محروم از این گزینه هم محرومند. برایشان آرزوی شکیبایی و سلامت میکنیم و آرزومندیم که مام وطن، این جانهای عزیز را در آغوش مهر خویش مراقبت کند.
مشاغل دور از نظر
تهیه شده توسط کمیته آموزش و توانمندسازی حزب اراده ملت ایران
زهره رحیمی
http://eradehmellat.ir/fa/News/2011/به-نام-آنانی-که-رنج-بشر-را-روزانه-تحمل-میکنند