پیش‌نویس سند راهبردی حوزه زنان حزب اراده ملّت ایران
دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 - 16:34:09
الگوی زن مطلوب
از دید ما 5 ویژگی خودآگاهی، توانمندی، خودباوری، مشارکت‌جویی و رضایتمندی می‌تواند الگوی بهینه‌ای از زن را ترسیم کند. فارغ از هر اغراق و یا تسامحی. خودآگاهی اشاره دارد به زنی که خودش را می‌شناسد. نیازهای زیستی و روانی و اجتماعی و فرهنگی‌اش را می‌شناسد. بر قوت‌ها و ضعف‌های خود، آگاهی دارد. احساسات، عواطف، انتظارات، علائق، امیال و اهدافش خویش را درک کرده است. توانمندی اشاره دارد به زنی که استعدادهای درونی‌اش را در مسیر زیستی مسالمت‌آمیز و باکیفیت در محیط اجتماعی پرورش داده است و با توجه به نیازهای چهارگانه‌اش، گام برمی‌دارد. قدرت حل مسئله، تصمیم‌گیری بهینه را در برخورد با چالش‌های زندگی دارد و یک کنشگر است تا یک فرد واکنشی. خودباوری، اشاره دارد به زنی که با باور به توانایی‌هایش، خودش انتخاب و خودش عمل می‌کند. مشارکت‌جویی، اشاره دارد به زنی که در هر نقش و جایگاهی به مسائل پیرامونش حساس است، محیط را شناسایی می‌کند و تلاش دارد برای افزایش کیفیت آن نقش‌آفرینی کند. در نقش شهروند، همسایه، فرزند، همسر، مادر، کارگر، مدیر و هر نقش دیگری. از چالش، هراسی ندارد و برای رفع مشکلات و موانع محیط و نزدیک کردن به نقطه بهینه تلاش می‌کند. از مرحله شناخت، تصمیم‌گیری، مدیریت، اجرا تا ارزیابی و نگهداشت وضع بهینه. درنهایت رضایتمندی یعنی ازآنچه هست، احساس رضایت و خشنودی دارد. در هر جایگاه و با هر ویژگی از خودش در گذر زمان، از روند زندگی‌اش و از تجاربش، به‌دوراز نتیجه محوری، احساس رضایتمندی می‌کند و به خودسرزنشی مبتلا نیست.

آسیب‌شناسی حوزه زنان در گام نخست
ضمن اینکه به آمار رشد و توسعه زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی اقرار می‌کنیم و این تحول سازنده جهانی را قدر می‌شناسیم، اما توجه داریم که هنوز حضور زنان در ساحت تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری در امور جامعه و جهان بسیار کمرنگ و گاه غیرموثر است. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می‌دهند حضور ایشان در عرصه‌های راهبردی از این نسبت برخوردار نیست. جدا از اینکه در ترکیب‌های مدیریتی، کادر ارشد و نمایندگان و مسئولین به نسبتِ نامتناسبی شاهد حضور زنان هستیم. شاهدیم که زنان، بسیاری از موقعیت‌های تصمیم‌گیری مهم در ساحت خانوادگی و فردی را نیز واگذار کرده‌اند. گذشته از برخی موقعیت‌ها مانند انتخابات که جلب مشارکت به شکلی عمومی افزایش می‌یابد و حضور بانوان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، در شرایط دیگر، انفعال و غیبتی مشهود از سوی بانوان در عرصه‌های راهبردی و هدایت‌کننده به چشم می‌خورد. این در حالی است که اگر قرار باشد، سخنی و راهکاری و راهبردی برای جامعه زنان پیشنهاد و اجرا شود، این زنان هستند که باید مشارکت صفر تا صد را در این مسیر رقم بزنند؛ اما شوربختانه زنان به دلایل فردی بسیاری چون بی‌علاقگی، عدم حساسیت، دانش و توانایی و مهارت اندک و بی‌انگیزگی در مواجهه با چالش‌هایی این‌چنین، میدان را به مردان واگذار کرده‌اند. پس تا این چرخه معیوب از هم نگسلد ما شاهد درخشش فراگیر در حوزه زنان نخواهیم بود.
در آسیب‌شناسی مشارکت سیاسی زنان چنانچه از عوامل فردی و شخصیتی که البته متأثر از محیط هم هستند، بگذریم، اشاره به عوامل تأثیرگذار بیرونی و مؤلفه‌های حاکم در عرصه کنشگری جامعه در این متن ضرورت دارد. در زیر مروری کوتاه به این عوامل خواهیم داشت.
مشکلات زنان در مسیر کنشگری و مشارکت
زنان برای تحقق مشارکت با قدرت‌های چندگانه‌ای چون محدودیت‌های دینی، ممنوعیت‌ها و فشارهای سیاسی و عُرف و فرهنگ عمومی مواجه‌اند.
 درگیری زنان در امور خانوادگی به میزانی که از امور مربوط به خود غفلت می‌کنند.
 تبعیض آشکار و پنهان نسبت به زنان و هژمونیِ مردانه در ساحت‌های مدیریتی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی.
 کم‌توجهی و بی‌توجهی به توانمندی‌های زنان در محافل و نهادهای مختلف، موجب می‌شود زنان به حاشیه بروند و این سیر معیوب پایدار و برقرار بماند.
 شخص‌محوری، فرهنگی رایج در جامعه ماست و مردم به چهره‌ها بها می‌دهند و پِرنسیب ناشی از جایگاه و منسب، بر اندیشه‌ها و رفتارها حاکم است. در فضایی چنین شیخوخیت‌گرا و چهره‌پرست، گروه‌های ضعیف‌تر و گُمنام‌تر به حاشیه رانده می‌شوند، زنان جزئی از این گروه‌های کم‌بهره‌اند.
 تعریفی که از یک زن نمونه و مورد پسند، در عرف و سنت و فرهنگ ما رواج دارد، خیلی رابطه‌ای با کنشگری و پویایی اجتماعی به‌ویژه از نوع سیاسی‌اش، ندارد.
 توان زنان در فضاهای مشارکتی، مدیریتی و راهبردی جدی گرفته نمی‌شوند. آن‌ها محکوم‌اند که چندین برابر مردان انرژی و وقت بگذارند و مدام نوآوری کنند تا از سوی جامعه در این جایگاه پذیرفته و به رسمیت شناخته شوند.
 زنان در سایه مردان دیده می‌شوند. در فضاهای مشترک کاری و تئوریک، ایده‌ها، نظرات، رویکردها و پیروزی‌های زنان به حساب مردانی نوشته می‌شود که از دسترنج و همکاری همین زنان شکیبا و پرتلاش، به‌طور مداوم برخوردار هستند؛ و در تقسیم نقش‌ها، جایگاه دستیاری به زنان و رهبری به مردان تفویض می‌گردد.
 در غالب موارد، نگاه به زن از سوی مردان، نگاه به جنسیت زنانه است نه یک انسانِ زن، لذا یک زن برای تحقق جایگاه مشارکتی و راهبردی خود از زیر صفر آغاز می‌کند.
 زنان در فضاهای پویا و کنشگرانه در ایران، در صورت ایجاد روابط عاطفی با هم‌وندان خود، به قربانیان رده اول بدل می‌شوند؛ و چون جامعه مهارت مدیریت کردن این چالش را ندارد این زنان هستند که از گردونه به شکلی غیرموجه، حذف می‌شوند.


http://eradehmellat.ir/fa/News/201/پیش‌نویس-سند-راهبردی-حوزه-زنان-حزب-اراده-ملّت-ایران
بستن   چاپ