این نوشتار که سومین بخش از ترجمه مقاله “خوب زیستن” (well-being) است، به دو نظریه فلسفی دیگر راجع به مسئله “خوب زیستن” می پردازد.
بعد از آنکه در بخش اول، کریسپ، نویسنده مقاله، مبانی و مفهوم مسئله را روشن نمود، و پس از آنکه در بخش دوم نظریه لذتگرایی را شرح داده و بهنقد آن پرداخت، اینک با مرور تفکرات قائل به “نظریه تحقق امیال” و “نظریه های فهرست بیرونی” و نقد آنها، خواننده را برای آشنایی با نظریات اخلاقی در باب مسئله خوب زیستن آماده و محیا می نماید.
نظریه تحقّق امیال(1)
ماشین تجربه یکی از انگیزههای اتخاذ نظریه تحقّق امیال است(2) وقتی به دستگاه متصل هستید، به احتمال زیاد بسیاری از خواستههای اصلی شما برآورده نشده باقی میمانند. بهعنوانمثال، تمایل خود را برای نوشتن یک رمان عالی در نظر بگیرید. ممکن است باور کنید که این همان کاری است که شما انجام میدهید، اما در واقع این فقط یک توهم است. بحث این است که شما میخواهید یک رمان عالی بنویسید، نه تجربه نوشتن یک رمان عالی.
اما از نظر تاریخی، دلیل تسلط فعلی نظریههای تحقّق امیال در ظهور اقتصاد رفاهی نهفته است. لذت و درد درون سر مردم است و اندازه گیری آن نیز دشوار است، به ویژه هنگامی که ما باید تجربیات افراد مختلف را در برابر یکدیگر بسنجیم؛ بنابراین، اقتصاددانان “خوب زیستن” مردم را شامل ارضای ترجیحات یا خواستههایی میدانند که محتوای آن خواسته ها میتواند با انتخاب صاحبان آنها آشکار شود. این امر، رتبه بندی ترجیحات و توسعه “عملکردهای مفید” را برای افراد ممکن میسازد و روشهایی برای ارزیابی ارزش رضایت از اولویت به دست می دهد (مثل، استفاده از پول به عنوان یک استاندارد).
سادهترین نسخه از نظریه “تحقّق امیال” را میتوان نظریه”تحقّق امیال کنونی “ نامید که بر اساس آن تا آنجا که خواستههای فعلی شخص برآورده میشود، وضعیت بهتری دارد. این نظریه در اجتناب از اعتراض ماشین تجربه موفق است؛ اما مشکلات جدی خود را دارد. مثلاً نوجوانی عصبانی را در نظر بگیرید که مادرش به او میگوید که نمیتواند در یک کلوپ شبانه شرکت کند. به همین خاطر اسلحهای به سمت سرخود میگیرد و میخواهد ماشه را بکشد و کار مادرش را تلافی کند. به یاد داشته باشید که دامنه نظریههای “خوب زیستن” باید کل یک زندگی باشد. ازاینرو، این غیر ممکن است که آن نوجوان با کشیدن ماشه زندگی خود را به بهترین شکل ممکن پیش ببرد. شاید بتوانیم نظریه “تحقّق امیال ساده” را به عنوان نظریه “خوب زیستن” در زمان خاص تفسیر کنیم اما حتی در آن صورت نیز نامطلوب به نظر میرسد. از هر زاویهای بنگریم، اگر آن نوجوان اسلحه را زمین بگذارد، وضعیت بهتری خواهد داشت.
بنابراین، می بایست به سراغ یک نظریه جامع(3) درباره میل برویم که بر اساس آن، آنچه برای “خوب زیستن” افراد اهمیت دارد، سطح کلی رضایت و میل، به عنوان یک کل در زندگی آنها است. یک نسخه خلاصه از این نظریه به طور واضح نشان میدهد که هر چه خواستهها در زندگی بیشتر برآورده شود، بهتر است. اما این نسخه با مثال اعتیاد دِرِک پارفیت(4) رودررو می شود.
تصور کنید که میتوانید مصرف یک داروی بسیار اعتیادآور را شروع کنید که هر روز صبح میل شدیدی به این دارو در شما ایجاد میکند. مصرف دارو هیچ لذتی برای شما نخواهد داشت اما عدم مصرف آن رنج بسیار شدیدی برای شما به همراه خواهد داشت. دردسترسبودن دارو مشکلی ایجاد نمیکند و هیچ هزینهای برای شما ندارد. اما چه دلیلی دارید که آن را قبول کنید؟(5)
یک نسخه جهانی از همین نظریه جامع، خواستهها را رتبهبندی میکند، بهطوریکه خواستههای مربوط به شکل و محتوای زندگی فرد در اولویت قرار میگیرد؛ بنابراین، اگر ترجیح میدهم معتاد به مواد مخدر نشوم، این نظریه توضیح میدهد که چرا برای من بهتر است داروی پارفیت را نخورم. اما حالا مثال “راهب یتیم” را در نظر بگیرید. این مرد راهب جوان در همان سنین اولیه آموزش راهب بودن را آغاز کرد و تحت پوشش زندگی می کرد. اکنون و با رسیدن به سن جوانی سه گزینه به او پیشنهاد شد. اینکه راهب بماند یا اینکه آشپز و یا باغبان در خارج صومعه شود. او تصوری از این گزینهها ندارد، بنابراین تصمیم میگیرد که راهب بماند. اما آیا مطمئناً امکان دارد که اگر در خارج از صومعه زندگی کند زندگی او برای او بهتر باشد؟
بنابراین، ما اکنون باید به سراغ نسخه “تمایل آگاهانه” از این نظریه جامع برویم(6). بر اساس نسخه “تمایل آگاهانه”، بهترین زندگی آن است که من آرزو میکنم ایکاش از همه حقایق غیر ارزیابانه کاملاً مطلع باشم. اما اکنون مثال موسوم به “پیشخوان چمن” را که جان راولز(7) پیشنهاد کرده است، نظر بگیرید. یک ریاضیدان درخشان دانشگاه هاروارد را تصور کنید که تمایل مفرطی برای شمارش تیغههای چمنهای فضای سبز دانشگاه هاروارد دارد. او در مورد گزینههای موجود به طور کامل آگاه است، مانند دستگاه تجربه، این مورد نمونه دیگری از “بستر” فلسفیِ موضوع است. برخی معتقدند که اگر او واقعاً مطلع باشد و از برخی بیماریهای عصبی رنج نبرد، زندگی با شمارش چمن برای این شخص بهترین زندگی خواهد بود.
توجه داشته باشید که در دیدگاه “تمایل آگاهانه”، در واقع، شخص باید خواستههای موردبحث برای به دست آوردن “خوب زیستن” را دارا باشد. یعنی اگر درمورد من چنین بود، اگر کاملاً مطلع بودم، من به چیزی علاقهمند بودم که در حال حاضر هیچ تمایلی به آن ندارم؛ و اگر در حال حاضر آن شیء به من سود نمیدهد. هر نظریهای که چنین ادعایی داشته باشد، یک نظریه “فهرست بیرونی” با معرفت شناسی مبتنی بر میلآست.
به نظر میرسد همه این موارد اشکال برای نظریههای تمایل، نشانههای یک مشکل کلیتر هستند. بار دیگر تمایز بین نظریههای اساسی و رسمی “خوب زیستن” را به یادآورید. اولی، مؤلفههای رفاه (مانند لذت) را بیان میکند، درحالیکه دومی بیان میکند که چه چیزی این چیزها را برای مردم خوب یا برای مثال خوشایند، میکند. اساساً، یک نظریهپرداز طرفدار “تحقق امیال” و یک لذتگرا ممکن است در مورد اینکه تجربیات لذت بخش زندگی را برای مردم خوب میکند توافق کنند اما از نظر رسمی این دو متفاوت خواهند بود چون لذت گرایان از خوشایند بودن به عنوان خالق خوب یاد میکنند، در حالی که نظریه پرداز پیرو نظریه “تحقق امیال” باید به ارضای خواسته اشاره کند. البته در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که اگر کسی لذت را به عنوان تجربهای توصیف کند که سوژه مورد نظر میخواهد آن را ادامه دهد، تشخیص تمایز لذت طلبی و نظریههای تحقق امیال بسیار دشوار میشود.
این تفکر که ارضای خواسته و میل یک “ویژگی خوب” است تا حدودی عجیب به نظر می رسد. همانطور که ارسطو در کتاب متافیزیک میگوید: “میل بیشتر نتیجه عقیده است تا عقیده نتیجه میل”(8). بهعبارتدیگر، ما چیزهایی را دوست داریم، مانند نوشتن یک رمان عالی، زیرا فکر میکنیم آن چیزها به طور مستقل خوب هستند. ما فکر نمیکنیم آنها خوب باشند؛ زیرا تمایل ما به آنها را برآورده میکنند.
نظریه های “فهرست بیرونی”
تمایز سهگانهای که بین نظریههای مختلف “خوب زیستن” استفاده میکنم در اخلاق معاصر رایج شده است.(9) بااینحال، مانند بسیاری از طبقهبندیها، مشکلاتی نیز هست؛ زیرا این تمایزات میتواند راههای دیگر توصیف دیدگاهها را کور کند(10). نظریههای “فهرست بیرونی” معمولاً بهعنوان نظریههایی در نظر گرفته میشوند که مواردی را که شامل “خوب زیستن” هستند را تشکیل میدهند، نه اینکه فقط در تجربهای لذتبخش و در ارضای خواستهها وجود داشته باشند. بهعنوانمثال، چنین مواردی ممکن است شامل دانش یا دوستی باشند. اما لازم است بهخاطر بسپاریم که لذت گرایی، ممکن است به عنوان یک نوع از نظریه «فهرست بیرونی» تلقی شود و از دیگر سو، ممکن است همه نظریههای «فهرست بیرونی» به طور کلی با نظریههای میل مطابقت داشته باشد.
چه چیزی باید در این لیست باشد؟(11) مهم این است که باید هر کالایی در آن گنجانده شود. همانطور که ارسطو میگوید: “ما آنچه را که خودبسنده(12) است و بهتنهایی زندگی را شایسته انتخاب و فاقد خلل میکند، میپذیریم. ما فکر میکنیم خوشبختی چنین چیزی است، و در واقع چیزی که بیشتر از همه ارزش انتخاب دارد، در بین چیزهای دیگر تنها یک چیز محسوب نمیشود”(13). بهعبارتدیگر، اگر شما ادعا میکنید که “خوب زیستن” تنها شامل دوستی و لذت میشود، من اگر بتوانم نشان دهم که دانش نیز چیزی است که باعث بهبود وضعیت مردم میشود، میتوانم فهرست شما را نامطلوب نشان دهم.
طبق نظریه پردازان نظریه “فهرست بیرونی” ، “خوب ساز” چیست؟ این بستگی به نوع نسخه نظریه دارد. یکی از آنها کمال گرایی است که به تازگی تحت تأثیر ارسطو و توسط توماس هورکا ارائه شده(14) و بر اساس آن، چیزی که باعث ایجاد “خوب زیستن” می شود ، طبیعت کامل انسانی آنهاست.(15) به عنوان مثال، اگر دستیابی به دانش، جزء طبیعت انسان است، پس یک فرد کمال گرا باید ادعا کند که دانش مؤلفه “خوب زیستن” است. اما هیچ چیز نمی تواند مانع ادعای نظریه پرداز فهرست بیرونی شود که همه موارد مشترک در لیست او این است که هرکدام از آنها به روش خاص خود، “خوب زیستن” را بهبود می بخشد.
چگونه تصمیم میگیریم که چه چیزی در لیست قرار میگیرد؟ اگر میخواهید، تنها چیزی که میتوانیم روی آن کار کنیم، ارائه قوه حکم تأملی–شهود(16) است گرچه نباید از این نتیجه گرفت که نظریه پردازان فهرست عینی، چون شهودی هستند، رضایت کمتری نسبت به دو نظریه دیگر دارند؛ بلکه برای این نظریهها نیز میتواند تنها بر اساس قوه حکم تأملی باشد. همچنین نباید تصور کرد که شهودگرایی استدلال را رد میکند. استدلال یکی از راههایی است که بشر را به دیدن حقیقت میرساند. علاوه بر این، باید بهخاطر داشته باشیم که ممکن است در شهود اشتباه کنیم. در واقع، همانطور که در بالا پیشنهاد شد، تلاش برای تضعیف اعتبار اثبات شده بسیاری از باورهای طبیعی ما در مورد آنچه برای بشر مفید است، قویترین خط دفاعی است که در اختیار لذتطلبان قرار دارد.
یکی از اعتراضات رایج در مورد نظریههای “فهرست بیرونی” این است که آن نظریه ها نخبهگرا هستند؛ چون به نظر میرسد مدعی هستند که برخی چیزها برای مردم خوب است، حتی اگر افراد از آنها لذت نبرند و حتی آنها را نخواهند. یک استراتژی که در اینجا ممکن است اتخاذ شود قرائت “ترکیبی” است. بر اساس این استراتژی، چیزهای خاصی مستقل از لذت و رضایت از خواستهها، به نفع اشخاص است، اما فقط در صورتی که واقعاً لذت یا ارضای خواستهها را به ارمغان بیاورد. یکی موضع دیگر این است که یک نظریه میتواند هم نخبه گرا باشد و هم درست.
همچنین لازم به ذکر است که نظریههای فهرست عینی به هیچ نوع اقتدارگرایی (حجیت قول باوری)(17) ناشایست یا کمالگرایی نیازی ندارند. اولاً، ممکن است کسی بخواهد استقلال را در لیست خود قرار دهد و ادعا کند که زندگی آگاهانه و بازتابیده از زندگی شخصی خود برای خود، یک امر خوب محسوب میشود. دوم، و شاید مهمتر اینکه ممکن است توجه داشته باشید که هر نظریهای درباره “خوب زیستن” به خودی خود پیامدهای اخلاقی مستقیم ندارد. هیچ چیز منطقی نمیتواند مانع از این شود که فرد دارای تصورات بسیار نخبه گرایانه از “خوب زیستن” در کنار دیدگاه لیبرالی سختگیرانهای باشد که از هر نوع دخالت پدرانه در زندگی شخص منع میکند (در واقع، از نظر برخی تفاسیر، موضع جی اس میل نزدیک به این است).
در واقع اگر نظریههای تحقّق امیال در معکوس کردن رابطه بین میل و آنچه خوب است اشتباه کنند، دیدگاهی غیرقابلقبول نیستند. این بحث و مجادله ای جدی بین لذتگرایی و نظریههای فهرست بیرونی است و همانطور که در بالا پیشنهاد شد، آنچه در اینجا بیشتر موردتوجه است، مسئله کفایت معرفتی باورهای ما در مورد “خوب زیستن” است. بهترین راه برای حل این مسئله، حداقل تا حد زیادی این است که بار دیگر به اعتراض ماشین تجربه بازگردیم و به دنبال کشف این موضوع باشیم که آیا این اعتراض واقعاً وجود دارد یا خیر.
مآخذ و پانوشت ها:
1. Desire Theories
2. برای آشنایی با این دیدگاه نک: Heathwood, C.,, 2016, “Desire-Fulfillment Theory”, in Fletcher (2016b), 135–47.
و نیز: –––, 2019, “Which Desires are Relevant to Well-being?”, Nous, 53: 664-88.
3. کلمه comprehensive در لغت به معنای جامع، و اصطلاحی منطقی و روشناختی است که به نظریه ای که بتواند احاطه یابی داشته باشد اطلاق می-شود. در فلسفه علم، یک نظریه می باید جامعیت و احاطه داشته باشد و بتواند موارد و پدیده های بیشتری را شامل شود. در اینجا نیز، مقصود مؤلف مقاله این است که باتوجهبه نقصهایی که درباره نظریه تحقق امیال بیان شده، باید به دنبال نسخه ای از این نظریه باشیم که جامعیت بیشتری داشته باشد.]مترجم[
4. Derek Parfit (1942- 2017) فیلسوف اخلاق انگلیسی
5Parfit, D., 1984, Reasons and Persons, Oxford: Clarendon Press,p497.
6. Sobel, D. 1994, “Full-information Accounts of Well-being”, Ethics, 104: 784-810.
7. جان راولز (1921 –2002) فیلسوف لیبرال آمریکایی است که به دلیل صورتبندی نظریه عدالت شهرت بسیار دارد. وی از چهرههای بهنام فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق در سدهٔ بیستم بود که در سال 1999، جایزه رالف شاک و مدال منطق و فلسفه و علوم انسانی را دریافت کرد. اثر مشهور وی “نظریه عدالت یا نظریهای در باب عدالت ،یکی از منابع کلاسیک فلسفه سیاسی محسوب میشود. این کتاب، تنها در آمریکا دستکم 200 هزار جلد فروش داشته و تا کنون به بیش از 20 زبان ترجمه شدهاست.ترجمه فارسی این اثر: نظریه عدالت، ترجمه محمدکمال سروریان و مرتضی بحرانی، با مقدمه رضا داوریاردکانی تهران،پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1387ش
8. برای ترجمه فارسی نک: ارسطو؛ مابعدالطبیعه، مترجم محمدحسن لطفیتبریزی، تهران: طرح نو، 1378، صص 477 تا 480
Aristotle, Metaphysics, in The Complete Works of Aristotle, J. Barnes (ed.), Princeton: Princeton University Press, 1984.1072a, tr. Ross
9. Parfit, ibid, app. I
10. see Kagan 1992; Hurka 2019
11. Moore, A., 2000, “Objective Human Goods”, in B. Hooker and R. Crisp (eds.), Well-being and Morality: Essays in Honour of James Griffin, Oxford: Clarendon Press, 75–89
12. خودبسنده: self-sufficient ارسطو مقصودش از خودبسنده را چنین بیان کرده: “حالت چیزی یا کسی که به خود مکتفی است و صرف نظر از همه چیز حیات را خواستنی می کند و به چیز دیگری نیاز و احتیاجی ندارد”
13. Aristotle, Nicomachean Ethics, R. Crisp (ed.), Cambridge: Cambridge University Press, 2000, 1197b
14. Bradford, G., 2017, “Problems for Perfectionism”, Utilitas, 29: 344–64
هورکا این قرائت خود را در اثر زیر ارائه کرده: Hurka, T., 1993, Perfectionism, Oxford: Clarendon Press
15. در مورد تاریخ کمال گرایی (perfectionism) مدرن رک:
Brink, D., 2019, “Normative Perfectionism and the Kantian Tradition”, Philosophers’ Imprint, 19: 1–28.
16. قوه حکم تأملی reflective judgement: قوه حکم تأملی در فلسفه کانت، نوعی از قوه حکم است و قوه حکم بهطورکلی، قوه ای است که جزئی را بهعنوان اینکه مندرج و داخل در کلی است، تعقل می کند. برخلاف قوه حکم یقینی determinat judgment قوه حکم تأملی،قوه حکم است در حالتی که فقط یک امر جزئی داده شده باشد و بنا باشد کلی آن پیدا شود. بنابراین، مقصود نویسنده مقاله در اینجا این است که بر اساس اجزائی که داخل در زندگی خوب هستند و با شهود آنها به بازشناسی حکم کلی “خوب زیستن” دست یابیم.
برای توضیح این اصلاح نک: کورنر،اشتفان، فلسفه کانت، ترجمه عزتالله فولادوند، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ سوم،1389ش،صص 331 بب همین اصلاح را منوچهر بزرگمهر در ترجمه جلد 4 تاریخ فلسفه کاپلستون به “قوه حاکمه تفکری” ترجمه کرده است.
17. authoritarianismبه معنای حجیت قول باوری،نظریه شناختی که عقیده دارد آنچه صدق هر قول و گزاره ای را تعیین می کند،آن است که تأیید شخص یا گروهی از اشخاص موثق و مورد احترام باشد(نک:فرهنگ فلسفه،انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران،تهران،1399)]مترجم[
کاظم طیبی فرد