اراده ملت، فائزه صدر: یکی از آرزوهای نخبگآنکه بهعنوان نیاز کشور از آن صحبت میکنند، تشکیل نظام حزبی در ایران است. محققشدن این آرزو بیش از یک سده طول کشیده است؛ اما با استقرار جمهوری اسلامی نیز به مرحله عمل نرسید. اما مشکلات اجتماعی و اقتصادی و مسائل بغرنجی که ایران در سیاست داخلی و خارجیاش با آنها روبرو است، نگاه به تحزب را نه بهعنوان آرزوی جامعه نخبگان کشور، بلکه به شکل یک راهحل مطرح میکند. اراده ملت در گفتوگو با زهیر اصفهانی، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی به بررسی این مسئله پرداخته که در ادامه میخوانید:از سال 88 تا امروز، کشور چندین واقعه اعتراضی گسترده را تجربه کرد. واضح است که اعتراضات 1401 نیز آخرین نمونه از وقایع اعتراضی کشور نخواهد بود. چرا این آزمونها در 13 سال گذشته حکمرانی را به سمت تقویت نقش احزاب رهنمون نمیشود؟متأسفانه، احزاب ایران در طول تاریخ خود بهواسطه عملکرد نامناسب خود و کارکرد نهچندان موفقشان در تاریخ سیاسی کشور، سابقه ذهنی خوبی برای مسئولین باقی نگذاشتهاند. ولی حزب به معنای واقعی کلمه و نه بهعنوان زینت المجالس، تنها راهگشای پیشرفت و آبادانی در کشور است.متأسفانه، در چندین سال گذشته افراد و چهرههایی خارج از چهارچوب احزاب وارد صحنه شدند و میتوان صراحتاً گفت که برای حضور خود از ظرفیت احزاب سو استفاده کردند. چنین وقایعی وجهه عمومی احزاب را در سطح جامعه مختل کرد.اخیراً در صحبتهای برخی از مسئولین نشانههای خوبی مبنی بر موافقت مقامات عالی نظام بر تشکیل احزاب و بهویژه تغییر شیوه حکمرانی ازجمله تغییر به شیوه نخستوزیری و تشکیل مجالس توسط احزاب مشاهده میشود.اما مسئله حزب بهعنوان یک فرهنگ باید در درجه اول در بطن جامعه نهادینهسازی شود. متأسفانه ما مردمی هستیم که درزمینه فعالیتهای اجتماعی و گروهی مهارت کافی نداریم. بهعنوان یک نمونه بارز این مسئله میتوان به موفقیت ورزشکاران ایرانی در رشتههای فردی و در مقابل مشکلاتی که در ورزشهای گروهی داریم اشاره کرد.چندین سال قبل شاهد تشکیل شوراهای دانشآموزی در کشور بودیم این نهاد بهعنوان گام اول آموزش فعالیت گروهی و بهعنوان شیوهای برای یادگرفتن تصمیمگیری جمعی باید تقویت شود. فرهنگ تحزب باید به شکل آموزش کارکردهای جمعی و تعاملپذیری و همکاری گروهی، از سنین پایین آموزش داده شود. در این صورت میتوان آینده خوبی را برای تحزب در ایران متصور شد. به هر شیوهای که میشود و در هر نهاد و مجموعهای باید به کار گروهی پرداخت و این فرهنگ مطلوب را گسترش داد. نظام حزبی چگونه میتواند در حل مشکلات سیاسی و اجتماعی امروز کشور یاری گر باشد؟بزرگترین ارمغان احزاب برای کشورمان، مسئولیتپذیری خواهد بود. با تشکیل احزاب درست و کارآمد و حضور آنها درصحنه سیاسی کشور، هر گروه یا شخصیتی نمیتواند زیر پرچم حزبی قرار بگیرد و با وعدههایی توخالی و شعارهای بیبنیان اقشاری را با خود همراه کند.امروز عملکرد مثبت سیاسیون بهپای گروههایی نوشته میشود که الزاماً ارتباط چندانی با فرد موردنظر ندارند و اشتباهات اشخاص نیز کارنامه گروههای سیاسی، سلبریتیها و حامیان انتخاباتی فرد را سیاه میکند درحالیکه ارتباطی حزبی که رنگ و بوی مسئولیتپذیری داشته باشد بین آنها شکل نگرفته بود. آنچه در دولت قبل رخ داد از همین جنس بود.مسئولیت حزب شامل پیگیری تحقق وعدهها و برنامهها است و نماینده حزبی نمیتواند بهراحتی از زیر بار وعدههای خود شانه خالی کند. از طرفی نماینده یک حزب در عمل به وعدههایش تنها نیست و میتواند با ظرفیت برنامهریزی حزب و نیروهای حزبی وارد عمل شود. در غیرازاین صورت کار یک فرد تنها وعده دادن است. توان یک فرد همین است که حرف بزند و بهتنهایی از پس محقق کردن وعدههایش برنمیآید. درصورتیکه وقتی حزب پایکار بیاید از تواناییها و ظرفیتهای یک گروه نخبه حرف میزنیم.چرا حاکمیت در چهل سال گذشته از استقرار نظام حزبی اجتناب کرده است؟از ابتدای شکلگیری احزاب و از مشروطه تا امروز، حزب تصویر و تجربه خوبی از خود در تاریخ کشور بهجا نگذاشته است. در این سالها باوجود تشکیل احزاب، کارکردهای مثبتی از آنها مشاهده نشد و بعضاً نتیجه ناخوشایند بود.در اواخر دوره پهلوی کار استبداد بهجایی رسیده بود که در توهینی به دموکراسی کشور، حزب رستاخیز بهصورت تک حزب مجاز معرفی شد که به حزب یکنفره معروف بود.بعد از انقلاب تحزب رونق گرفت و نمونه خوبی مثل حزب جمهوری اسلامی وجود داشت و فعالیت میکرد. ولی با تحرکات خیانتآمیز مجاهدین خلق و سو استفاده از ظرفیتهای احزاب، فضای سیاسی کشور بسته شد. بعدها گروهها، تشکلها و جبهههایی آغاز به کارکردند؛ ولی نگاه مسئولین و جامعه به فعالیتهای تشکیلاتی همچنان منفی بود و از تجارب اوایل انقلاب نشات میگرفت.بهجرئت باید گفت اگر در آن دوره نگاه امنیتی لازمه کنترل جامعه بود؛ اما ادامه داشتن این نگاه امروز غلط است و به نفع کشور نیست. همانطور که امروز در سخنان مسئولین شاهد قبول این مطلب هستیم و اعتراف به لزوم حضور و فعالیت احزاب در اظهارنظرها شنیده میشود.اما باید بپذیریم که احزاب در هر کشوری باید در چهارچوب قوانین و اصول آن کشور فعالیت کنند. اگر احزاب در عمل به این رویکرد خلف وعده کنند، روند شکلگیری ذهنیت مثبت در سیاستگذاران نظام و جامعه مختل میشود. احزاب در کشور نباید در نقش اپوزیسیون فعال شوند. بلکه احزاب بازوی دولتها در کشورداری و حکمرانی مطلوب خواهند بود.