سیلاب غم در بهار پرآشوب
دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 - 16:24:56
|
|
اراده ملت- درویش، فعال محیط زیست در سخنرانی خود در کنگره مهر ماه 97 حزب اراده ملت ایران که بازتاب گستردهای پیدا کرد، پیشبینیهای عجیب و غریبی در مورد بحرانها و بلایای طبیعی از جمله سیلابهای مخرب داشت. فروردینماه 98 عجب ماهی بود. خیلی سنگین و غمبار هرروز اخباری میرسید از مردمانی که خود را برای بهار آماده میکردند اما خبر نداشتند روزگار چه خواب دهشتناکی برایشان رقمزده است. برف و باران و کولاک و درنهایت سیلابهای عظیم و محیرالعقول سیلابهایی که همه ادعاهای مردان تدبیر و امید را با خود برد و شست. معلوم شد در ایران آنچه نیست تدبیر و امید است. مردمان این سرزمین اما بار دیگر حماسهای از نوعدوستی و تعاون و همدلی آفریدند. اینها به کنار یافتیم آنچه را ما در این جریده دو هفتگی ملتمسانه از تدبیرگران این ملک میخواستیم. ناگهان دیدیم در غوغای فغان و شیون این سیلزدگان روستایی هست بنام حاجیآباد که «ما» را به شکلی زیبا ترسیم کرده است و ابهت انسان بر قهر طبیعت را به رخ میکشد از این روستا بازهم خواهیم نوشت و کنکاشی خواهیم نمود که چگونه این «اراده» بر قهر طبیعت فائق آمد و الگویی شد برای استقامت ده رفیع که چون راستقامتانی استوار دست در دست هم کاشانه خویش را از گزند روزگار محافظت نمودند مردمانی که شاید این شهرنشینان متکبر هیچشان میپنداشتند و از رمز و راز توسعه و ترقی بیبهره و معلوم گردید در این وانفسای دلهره و تقلا چه آرام راه ترقی و تعاون را بیهیچ ادعایی نشانمان دادند که اگر بخواهی و اگر دست اتحاد و همدلی و باور به همدیگر باشد، هر ناشدنی شدنی است و هر محالی محقق به وجود و از همه مهمتر اینکه نباید به امید دیگران و بالانشینان دلخوش کرد زمانی که میتوان بر دستان خود تکیه کرد. اکنون آنقدر اخبار سیل را شنیدهایم که آرامآرام میرود غم همنوع برایمان عادی شود و عدهای هم در این بازار مکاره برای خود شهرتی و آوازهای و نانی پرچرب و شیرین برای چند نسل بعد از خود تدارک دیدهاند. امید ما به این بیمایگان نیست به کودکی است که با دستان کوچک خود گونی سیل شکن را پر میکند کودکی که یاد گرفته است باید به هم پیوست و «ما» را تنها نگذاشت و نیز مردمانی که گرانی برایشان بهانهای نیست تا بهای کالای خویش را دولا سه لا به خلقالله بفروشند. مردمانی که از هر آنچه برای کاسبی در ایام عید تدارک دیده بودند بهرایگان در اختیار مسافران سرگردان و گرفتار سیلاب مهیب دروازه قرآن در طبق اخلاص نهادند و از هیچ کمکی مضایقه نکردند همان مردمان شیراز را میگویم که زین پس فراموش خواهند شد و دیگران بجایشان به خاطر انتشار اخبار مردانگیشان مرتزق خواهند شد. ایران زنده است نه به خاطر فره ایزدی و یا شاهنشانشان و نیز زنده است نه به خاطر منادیان ایمانش، ایران زنده است به خاطر مردمان بیادعایش و زنده خواهد ماند و هیچ گزندی از فلک نخواهد دید چون مردمانی سختکوش دارد که چون حصن حصینی از گوهر انسانیت و کرامت انسانی در این برهوت بیایمانی و وطن فروشی محافظت میکنند شاید این مردمان ترامپ و ادعاهایش را نشناسند و ندانند اما به قطع و یقین با اتحاد و همدلی آنچنان درسی به متجاوزان به کاشانهشان خواهند داد که یاس را در اردوی خائنین به وطن خواهند نشاند و روزگاری نهچندان دور از التماس و عجز و انابهشان به درگاه دشمنان پشیمان خواهند کرد. دشمنانی که از مردانگی و انسانیت تنها چیزی که میجویند سلطه بر هست و نیست این مردم بوده و در غم تنهایی این مردمان چشم به تحریمهایشان دوخته بودند. چه سرانجامی بر این دوزخیان میتوان متصور شد که از الفبای انسانیت بیبهره بوده و شعارهای انساندوستیشان جز لقلقه زبان و کیسههایی نیست که برای استثمار و دوشیدن شیره این مردمان دوختهاند؟ اکنون این آققلاست که بداد پلدختر میشتابد و این شیراز است که بداد اهواز میشتابد، این اهواز است که بداد سایر سیلزدگان این مرز و بوم میرسد. عرق به وطن را میبایست در ارتشی و سپاهیای دانست که سیل را بهانهای برای حذف رقبای سیاسی خود نپنداشته و بیهیچ توقعی شبانهروز به التیام دردهای این مرز و بوم میپردازند. اگر اسلحه پیشرفته ندارند اما غیرت و دلدادگیشان ما را کافی است. بقول گذشتگان با حکمتمان زمستان رفتنی است اما روسیاهی برای زغال میماند و بس.
http://eradehmellat.ir/fa/News/195/سیلاب-غم-در-بهار-پرآشوب
|