این روزها ذهنم به شدت درگیر این آیه سوره تکویر شده شده، «بای ذنب قتلت».
در تفاسیر مقصود ازبأی ذنب قتلت نوعی تعریض و توبیخ به کسانی است که در زمان جاهلیت دختران خود را زنده به گور میکردند. خداوند با این لحن از آنها که چنین میکردند، با نوعی اعتراض میپرسد: سبب کشته شدن دختران چه بوده است؟ یعنی مگر آنها چه گناهی مرتکب شده بودند که شما آنها را زنده دفن میکردید؟! این مفهوم در مورد اتفاقات تلخی که کشور مبتلابه آنها گردیده و هر روز خبرهای تلخی دلها را آزرده میکند، صادق است.
از طرفی از خود میپرسم آیا راهحل اعدام است. برای مدیریت و سامان یابی وضعیت موجود و قبل از بروز اتفاقات ناگواری که که کلیت جامعه را با مخاطرات جدی روبرو سازد راهکارهای بهتر و مناسبتری میتوان اندیشید به شرطها و شروطها که گوش شنوایی باشد. ابتدا لازم است بازسازی اعتماد در شرف از دست رفتن در دستور کار قرار گیرد وگرنه چنانچه اعتماد نباشد هرگونه اصلاح اموری، حتی اگر اساسی و بنیادی و در یک کلام ساختاری باشد در راستای بهبود، فایدهای در بر نخواهد داشت.
در این میان غفلت از نقشی که جامعه مدنی و بویژه احزاب می توانند ایفاگر آن باشند خود عاملی است که تدبیر امور را دشوار میکند. پس استقرار حکمرانی حزبی به معنای واقعی کلمه با مشارکت و تقویت خود احزاب از ضروریات اجتناب ناپذیر در پیشبرد هرگونه روشهای دموکراتیک و خشونتپرهیز است.
از این رو انتظار میرود احزابی که دل در گرو سرنوشت ملک و ملت دارند فراخوانده شوند تا اکسیری به نام حکمرانی حزبی را به عنوان مطالبهای جدی تا زمان تحقق پیگیر باشند.
رحیم حمزه