مقاله: «حل مسئله هزینه اجتماعی» و راهحل چانهزنی
ایده اولیه همکاری خودانگیخته در محیط بازار به دوره تحصیل او در مقطع کارشناسی ارشد در مدرسه اقتصاد لندن او بر میگردد. یکی از عوامل شهرت کوز توجه او به مسئله هزینه اجتماعی بود. اثرات جانبی یا خارجی (Externality) هنگامی به وجود میآید که یک فرد یا بنگاه فعالیتی را انجام دهد که اثری مستقیم -چه مثبت و چه منفی- بر دیگر افراد یا بنگاهها بگذارد؛ اما متحمل هزینه آن نشود. بهعبارتدیگر باوجودآنکه هزینهای را به دیگران وارد میکند؛ اما بابت آن پولی پرداخت نکند و اثرات جانبی هزینهها یا منافع ناشی از فعالیتهای خود را در محاسبات خود وارد نکند. به عبارت سرراستتر قیمتها نشاندهنده تمامی هزینهها نباشد. بهعنوانمثال وقتی کسی با خلاقیت و نوآوریهای خود ایده یا محصولی نو با بازار تحولی در جامعه ایجاد میکند شاید بابت آن دستمزد و پاداشی دریافت کند؛ اما اثرات مثبت آن بهمراتب بیشتر از قیمت آن است. مثال دیگر آلودگی است. وقتی کارخانهای با انتشار آلودگی به محیط اطراف آسیب میزند، سلامتی شهروندان اطراف خود را متأثر میکند و هزینههایی را برای آنان ایجاد میکند؛ اما در محاسبه قیمت تمام شده خود آن مخارج را در نظر نمیآورد و آن هزینهها از جیب کسان دیگری هزینه میشود.
رونالد کوز در مقاله خود در سال 1960 که در مجله اقتصاد و حقوق دانشگاه شیکاگو چاپ گردید، به اثرات زیانآور اقدامات شرکتهای تجاری بر دیگران پرداخت. مثال کلاسیک در این باره دود و آلودگی است که کارخانههای تولیدی برای کسانی که در همسایگی آن محل هستند آلودگی ایجاد میکنند. تجزیهوتحلیل چنین وضعیتی تا قبل از این زمان، برحسب واگرایی میان محصول خصوصی و اجتماعی کارخانه پیش میرفت و اقتصاددانان روش آرتور پیگو را دنبال میکردند. پیگو استدلال میکرد که عوامل خارجی منفی (هزینههای واردشده) باید با مالیات و مزایا و عوامل خارجی مثبت با یارانه جبران شوند. جمعبندی این نوع تحلیلها این است که مالک کارخانه مسئول خسارتهای وارده به آسیبدیدگان ناشی از دود است. پس یا باید بر کارخانه باتوجهبه میزان دود تولیدشده مالیات وضع کرد و معادل پولی خسارت واردشده دریافت شود یا در نهایت کارخانه از منطقه مسکونی یا احتمالاً از سایر مناطقی که انتشار دود تأثیرات مضر بر آنها میگذارد، حذف میشود. از منظر کوز اما چنین اقداماتی چندان مطلوب نیستند.
کوز بهجای استفاده از مدلهای ریاضیاتی، مطالعه زمینههای دنیای واقعی از جمله پروندههای حقوقی را توصیه و ترجیح میداد و از تحلیلهای نظری در مطالعات تجربی بهره میبرد. او توجه دقیق به زمینههای دنیای واقعی را توصیه میکرد و منتقد استفاده از مدلهای انتزاعی جداشده از واقعیت بود. کوز از پروندههای حقوقی برای نشاندادن نکات مفهومی خود در مورد این مسئله و ماهیت متقابل آن و نیاز به رویکرد مقایسهای جدیدش استفاده کرد. او پس از تجزیهوتحلیل متداول اقتصادی درباره شرایطی که دربرگیرنده تأثیر عوامل خارجی منفی هستند بر دوطرفه و متقابل بودن اینگونه مسائل تأکید کرد. به گفته کوز رویکرد سنتی اغلب در این جهت است که یکی از دوطرفه ِدرگیر را بر دیگری ترجیح دهد.
مثلاً اگر الف به ب آسیب میزند، در رویکرد سنتی این پرسش طرح میشود که “چطور باید الف را مهار کرد؟”. اما به نظر کوز این رویکرد اشتباه است. چراکه با مسئلهای با طبیعت دوطرفه و متقابل روبهروییم و نه یکطرفه. مهار الف به معنای آسیب رساندن بهطرف الف است. در واقع صورتبندی کوز از رویکرد سنتی این است که آیا باید اجازه دهیم الف به ب آسیب بزند یا اینکه ب، به الف ضرر بزند؟ ولی در واقع مسئله اصلی این است که از آسیب جلوگیری کنیم. در قسمت بعدی کوز استدلال میکند که تخصیص منابع از طریق بازار رقابتی و معامله بین طرفین تخصیصی بهینه خواهد بود. روش پیشنهادی رابرت کوز، چانهزنی دوطرفه است که تعادلی بلندمدت را در پی خواهد داشت.
کتاب: چین چگونه سرمایهداری شد؟
این کتاب اثری مشترک از کوز و نینگ وانگ است و سه دهه اصلاحات اقتصادی چین و تلاش این کشور برای فقرزدایی و بهبود رشد اقتصادی و فاصلهگیری از گفتمان چپ و تبدیل این کشور به کشوری صنعتی با اقتصادی مبتنی بر بازار را بررسی میکند. در این کتاب تحولات اقتصادی - سیاسی چین پس از جنگ جهانگیر دوم و به قدرت رسیدن حزب کمونیست را زیر نظر گرفته است. در کنفرانسی که در ژوئیه 2008 در دانشگاه شیکاگو با عنوان «تحولات و دگرگونی اقتصاد چین» برگزار شد، استیون چیانگ در مقالهای گفت که اصلاحات اقتصادی چین در گذار از نظامی سوسیالیستی به نظامی سرمایهدارانه، بزرگترین برنامه اصلاح ساختار اقتصادی در تاریخ بشر بوده است. کوز با این تحلیل موافق است؛ اما معتقد است که مجموعه وقایعی که این تغییرات را رقم زده است از پیش برنامهریزیشده نبوده است و نتیجه نهایی آن نیز غیرمنتظره بوده است. جالبترین جنبه گذار اقتصادی چین به سمت اقتصاد بازار آن است که این تحولات با حمایت حزب کمونیست چین انجام شده است. این مسئله مثالی است از این گفتهی هایک با عنوان «نتایج ناخواسته کنش انسانی».