خیابان؛ شکل جدید خشونت کلامی!
سه شنبه 8 آذر 1401 - 11:38:31

"زن زندگی آزادی"، شعاری که از شهریور 1401 تبدیل به مانیفستی برای آزادی خواهان ایرانی شده است. حقیقتِ در پس این عبارت نشان از ظلم و تبعیضی به درازای زیست اجتماعی و فردی زن در ایران دارد و محدود به عمر چهار دهه ای انقلاب 57 نیست؛ شاید بتوان گفت از زمانی که برای "منزل" و نه "زن" اندرونی می ساختند و به صدیقه دولت آبادی در کوی و برزن برای تلاش هایش جهت آموزش زنان، سنگ می زدند.

هدف، واکاوی ریشه و اهمیت این شعار نیست، چرا که از شمالی ترین نقاط پایتخت تا جنوبی ترین مناطق شهرستانهای کم برخوردار این شعار را میشنویم و این پربسامد بودن خود، گواه فراگیری آن است. اما آنچه بعد تاریک این شعار را نشان میدهد برخورد های مناسبتی و مقطعی با این گزاره سه کلمه ایست. به عبارتی می بینیم که بخشی از جامعه (به طور اخص مردان) اهمیت آزادی را فراتر از زن و زندگی دانسته و با فهم ابتر از این مهم به پویایی و فراگیری شعار لطمه میزنند. شهروندانی که به طرق مختلف اعم از حضور فیزیکی در خیابان، شعارنویسی، بوق زدن، شرکت در اعتصابات، پیگیری مجدانه اخبار و واکنش های مجازی سعی در همراهی با این جریان دارند، اما در بدوی ترین لایه های زندگی شخصیشان کماکان زن در اولویت دوم و سببی از حضور مردان خانواده اعم از پدر، برادر، همسر و پسر است. از طرفی در برهه حساس کنونی که احساسات صرفا مبتنی بر رسانه ها و فضای مجازی، آنهم بدون آگاهی و تحلیل، غالب تصمیم گیری و کنش ورزی این روزهای بدنه مردمی را تشکیل میدهد، "زن" حاضر در شعار مردم، له شده در لابلای خشونت های جاری و ساری است. از خشونت های کلامی که در قالب شعار منحصرا، زنان نیروهای امنیتی و لباس شخصی را هدف قرار میدهد تا نگاه نابالغ مردانی که از زن و آزادی اش صرفا لچک اجباری را میبینند و کماکان گفتار و عملکرد جنسیت زده شان را در جای جای زندگی روزمره شاهد هستیم.

هر چند چهار دهه تلاش جهت تحکیم نقش زن تحت عناوینی زیر بیرق خانواده سبب شده که زنان خارج از این چهارچوب مشمول انواع خشونت کلامی، روانی، اقتصادی، سیاسی، فیزیکی و جسمی باشند؛ اما این روزها که سرعت رشد آگاهی به اندازه بارگذاری عکس و فیلمی در فضای مجازیست، بهتر است بخش مهمی از تلاش و اراده برای دگرگونی را صرف تغییر در چنین باورهای نهادینه ای شده ای بکنیم. باورهایی که در دو طرف طیف معترض و مقابله کننده به اشکال مختلف دیده میشود. شاید بتوان گفت رایجترین شکل خشونتی که این روزها در بحبوحه انقلاب، خیزش و یا جریان میبینیم انواع خشونت کلامی باشد. کلامی سرشار از دشنام که اشاره به اندام های جنسی زنان دارد. خشونتی که مرز جغرافیایی و آزادی پارلمان نمی شناسد و از برلین تا ولیعصر تهران به گوش میرسد. در این میان دیوار بلند توجیه است که از طرف داعیان و تحدید کنندگان شخصیت و حقوق زن قد علم میکند و همگی یک صدا میگویند استفاده از این عبارات طبیعی است و نمیتوان انتظار کلام عاری از خشونت را از مردم به تنگ آمده داشته باشیم! برای تفهیم بهتر موضوع، پزشکی را متصورشویم که پشت سنگر در حال انجام عمل جراحی برای حفظ جان سربازیست؛ رعایت بدوی ترین اصول کار اعم از پوشیدن دستکش و استریل کردن موضع عمل ضروری است، چرا که در صورت رعایت نکردن این موارد عفونت و مرگ دیرپا برای بیمار محرز میشود. حال اگر با توجیه شرایط، پزشک با دستانی آلوده اقدام به جراحی بکند آیا درست و قابل توجیه است؟

فراموش نکنیم که آغازگر این کنش، واکنشی به خشونت های جسمی و کلامی روا داشته شده توسط حاکمیت به یک زن بود و سعی کنیم در نظر داشته باشیم که از گفتمانی با محوریت "سبزی پلو ماهی" آزادی و زندگی نه تنها برای زن که برای هیچ یک از ایرانیان حاصل نمی شود.

زهرا کرد 


http://eradehmellat.ir/fa/News/1832/خیابان؛-شکل-جدید-خشونت-کلامی
بستن   چاپ