زهرا کرد
این روزها لابهلای صحبتهای روزمره مردم، باحالتی که گوینده سعی در بیتفاوت جلوه دادن صورتش دارد، صدایش را پایین می آورد و می پرسد چه شد؟ پس شجاعت جوانان در خیابان و خونهایی که ریخته شد به کجا رسید؟ چرا تغییری حاصل نشد؟ همه این بگیر و ببندها الکی بود؟
پاسخهای یک خطی و کوتاه به پدیدههای عمیق و ریشهدار یکی از غلطهای مرسوم گفتمان جوامع در حال توسعه است. از طرفی کوتاه مدت بودن جامعه ایران از دیرباز تا به اکنون، سبب شده بدنه اجتماع در بزنگاه های حساس نتیجه را بر فرآیند ارجح بدانند و در پی هر کنشی ولو نابجا یا غیر اصولی، واکنشی اصولی و مطلوب را خواهان باشند. اما دوره حاضر که در آن اغلب نیروهای جوان و نوجوان فعال یا در زندان به سر میبرند و یا اگر آزاد هم شده باشند با ارعاب و تهدید سعی در ادامه زندگی خویش را دارند، قشر خاکستری جامعه چه باید بکنند؟ قشری که بنا به دلایلی ضمن تایید و تحسین خیابان امکان حضور در آن را نداشته اما از بیتفاوتی و بیعملی خویش نیز بیزارند. از طرفی این دوره گذار را میتوان دوره طلایی قلمداد کرد، چرا که سطح آگاهی جامعه نسبت به مسائل بالاتر رفته و امکان تعقل و تصمیمگیری مناسبتری برای تداوم مشی آزادیخواهی پیدا خواهد کرد.
حسن بختیاریزاده نویسنده و تحلیلگر سیاسی در پاسخ به چه باید کرد قشر خاکستری جامعه در این روزها معتقد بود: هیچگاه نباید افرادی که نه تنها در این اعتراضات که در سالهای گذشته نیز با جان و مالشان هزینه دادهاند را فراموش کنیم؛ همچنین شایسته است که هر یک از افراد جامعه سهمشان را با ابزار موجود نظیر رسانه، ولو در عسرت و تنگنای ارتباطی ایفا کنند و در این راستا بر مسائل ملی و دیگرخواهی تاکید و تایید داشته باشند و عرصه مطالبهگری را بدون بازی رها نکنند.
وی ابتدا به ریشههای این اعتراض در سالهای نه چندان دور اشاره کرد و معتقد بود:
این اعتراضات در بستری رخ داد که ما شاهد انسداد سیاسی به دنبال انتخابات 1400 بودیم؛ انتخاباتی که یکدستشدن بدنه حاکمیت را در پی داشت. از طرفی فشار اقتصادی که در اثر تحریمها بیش از پیش حس میشد در کنار افزایش تنگناهای اجتماعی و افزایش نفوذ و مانور گشت ارشاد، مجموعا سبب کاهش تابآوری جامعه بالاخص جوانان شد و به دنبال مرگ مهسا امینی آتش زیرخاکستر نارضایتیهای مردم مجدد شعلهور شده و ما شاهد موج عظیم و پربسامد از این اعتراضات بودیم.
دستاورد یا تبعات اعتراضات
این کارشناس ارشد روابط بینالملل در پاسخ به تبعات یا دستاورد این اعتراضات گفت:
شرایط کنونی که در آن به سر میبریم هم برای بدنه حاکمیت و هم برای مردم هزینههای بسیاری داشته است و در کنار تبعات اقتصادی برای فعالین فضای مجازی، گرفت و گیرهای فراوان برای فعالین سیاسی، درگیری کامل نیروی انتظامی سبب واکنش گسترده و البته منفی جهانیان به ایران و مجموعه حاکمیت شده است. با این وجود و پس از بررسی ابعاد مختلف اعتراضات، ما شاهد دستاورد های ارزشمندی نظیر: ایجاد و ترویج روحیه همگرایی در سراسر ایران از مازندران تا کیش و از خاش تا کردستان هستیم. این همگرایی سبب شده که ظن گروههای مختلف مبنی بر گرایشات تجربهطلبانه در این اعتراضات کاملا رد شود. هم چنین به دنبال وجوه اشتراک در مطالبات، درمییابیم که مردم بیش و پیش از هرچیز خواهان یک دولت ملی هستند.
یکی از دیگر از دستاورد های غیر قابل انکار این اعتراضات حضور چشمگیر زنان و جوانان در متن و بطن این جریان است.
هم چنین احیای مجدد جنبش دانشجویی را هم به دنبال یک دوره خاموشی در عین وجود هزینههای بسیار برای دانشجویان و معترضین، در این برهه شاهد هستیم.
هم چنین این جریان گسترده و پربسامد ممکن است سبب توجه عمیق مسئولین به عمق مشکلات و نارضایتی مردم شود هرچند به شخصه امید چندانی برای حل درست مسئله و پاسخ مناسب از جانب سران تصمیمگیر نمیبینم.
یکی از ارکان مهم و حیاتی در شکلگیری رابطه ملت و حاکمیت نهادهای مدنی و انجمنهای صنفی هستند. مجموعههای غیردولتی که هر یک در جهت منافع گروه و صنفش تلاش میکند و در مسیر دموکراتیک مطالبهگری از حاکمیت میباشد. اما در ایران از دیرباز تاکنون و به دنبال تمامیتخواهی حاکمان و نفی هرگونه تکثر و تنوع اندیشه همواره با این نهادها مقابله شده و در مسیر حرکتشان سنگاندازی میکردند. اخیرا نیز با تدوین پیشنویس قانون تشکلهای اجتماعی سعی در افزایش فشار بر گلوی این حلقه مفقوده ارتباطی هستند.
جای خالی نهادهای مدنی
این تحلیلگر سیاسی به نقش نهادهای صنفی و مدنی در دوره تنفس و پس از جریان اعتراضات اشاره کرده و معتقد است:
دلایل متعددی از قبیل فشارهای بیرونی و تنگناهای متعدد حکومتی سبب کاهش نقشآفرینی جامعه مدنی در ایران شده است، لذا با این سبقه انتظار تاثیرگذاری جامعه مدنی بر جوانان و معترضین در برهه حساس کنونی، انتظار بسیار زیادی است. شایان ذکر است که حفظ این نهادها ولو با فعالیت محدود در این دوره امر خطیر و ارزشمندی به حساب میآید. هم چنین توصیه میشود که این نهادهای غیرحکومتی مواردی نظیر: تداوم نشست و برنامههای خود، اهتمام کافی برای ایفای نقش میانجیگری بین ملت و حاکمیت و تلاش جهت همگرایی و پا فشاری بر مطالبات مردمی داشته باشند.
از طرفی با همپوشانی مطالبات نهادهای مدنی و صنفی با خواسته های مردم در سالهای 96 و 98 و 1401 شاهد پیوستن مردم به این گروهها خواهیم بود. پیوستی که سبب همهگیر و رساترشدن صدای اعتراضات میشود. از طرفی تحکیم نهادهای مذکور و کم هزینهشدن اعتراضات برای مردم را با این رویه شاهد هستیم. چرا که فعالیت در چارچوب جامعه مدنی سبب خلاقانهتر شدن، آگاهانه بودن و کاهش خشونت میشود.
فهم اشتباه اعتراضات
این فعال سیاسی با توجه به واکنشهای مسئولین به وقایع اخیر و شیوه برخوردشان با این اعتراضات باور داشت که: متاسفانه سران تصمیمگیرنده درک درستی از تحولات این روزهای ایران ندارند و با تصوراتی نظیر: ناچیز شمردن اعتراضات و محدود و معدود دانستنش و انتصاب آن به اپوزسیون خارج از کشور دست به اقدامات نابخردانهای میزنند که سبب تداوم اعتراضات ولو در قالب خشونتورزی میگردد. هر چند دیر شده اما امیدوارم قوه عاقله در حاکمیت بیدار شده و با اتخاذ تصمیمهایی چون گشایش سیاسی و اقتصادی، ایجاد فضای انتخابات برای همه گروهها، کاهش فشارهای اجتماعی و گام نهادن جهت رفع تحریمهای بینالمللی این باور را در جامعه ایجاد کنند که نظام به شروع جدیدی متناسب با نیاز روز مردم رسیده است.
این فعال سیاسی در پایان باور داشت که تغییر در جامعه کنونی ایران در زمینههاای مختلف اقتصادی، محیط زیستی، فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و روابط خارجی، گریزناپذیر است و تا زمانی که این تغییرات صورت نگیرد ما به طرق مختلف شاهد بازتولید اعتراضات با صرف هزینههای زیاد هستیم.