روزهای ملتهب، حال خوش و شرافتمندی
سه شنبه 24 آبان 1401 - 23:23:01

من: حالم خوب نیست و انتظار دارم که هر آدم باشرفی هم اینروزها حال خوشی نداشته باشد.
من دیگرم: یعنی حالش چطور باشد و حالش چطور نباشد که بی‌شرافت خطاب نشود؟
من: مثلاً یکسری کارها را که تاکنون انجام نمی‌داده مثل پیگیری اخبار وقایع، همصدایی با دردمندان، مطالعه و شناخت و تفکر بیشتر و متمرکز، روشنگری و آشکارسازی را انجام بدهد.
من دیگر: خُب اینکه عالی است. اینها که حال را خوش می‌کند و با بی‌شرافتی هم نسبتی ندارد.
من: و البته یکسری کارها را انجام ندهد. مهمانی نرود. شادی نکند. شعر نگوید. ترانه نسراید. نقاشی نکشد. گل نکارد. خرید غیرضروری نکند. 
من دیگرم: اما اینها که عناصر زندگی و جاودانگی و بودن است. مبارزه‌ای هم اگر هست، برای احیای معنای همین زیبایی‌هاست.
من: بله. اما زندگی زیر بار اینهمه رنج نمی‌تواند طعم لذت‌ و شادمانی بگیرد. اکنون وظیفه‌ی همه، بسیار مشخص و یگانه است.
من دیگرم: شده اینروزها با خودت بیندیشی که پیشتر هم؛ اوضاع جهان خیلی خوش نبود! مثلاً روزانه ده‌ها هزار نفر در جهان بخاطر نداشتن آب آشامیدنی سالم جان می‌سپردند. ده‌ها گونه‌ی جانوری و گیاهی نابود می‌شدند. چند هزار برده جنسی و کارگر و پناهنده گمنام، در استثمار و عذاب، روز خود را شب می‌کردند. جماعتی، موجودات دیگری را می‌کشتند و اعدام و شکار می‌کردند.
من: مسئله اینست که نمی‌شود برای تمام رنج‌های جهان، حال ناخوشی پیدا کرد. نمی‌شود با هر رنجی، رنجید و با هر اشکی، گریست. با هر دردی درد کشید و افسردگی را زندگی کرد.
من دیگرم: حالا که سخن به اینجا کشید، راستی کدام گفتمان فلسفی و اخلاقی و مردمشناسانه‌ای، نسبت شرافت را با حدود گریستن و خندیدن ترسیم می‌کند؟ آن مرز مجسم وظیفه در هنگامه‌ی التهابی عمومی، برای تعیین سوگ و سرور کجاست؟ و عزیمت به حالی خوش و در عین‌حال شرافتمندانه، با عبور از رنج‌هایی که ما را اسیر و بی‌عمل و ناامید می‌کنند، آیا در تعارض است؟



http://eradehmellat.ir/fa/News/1803/روزهای-ملتهب،-حال-خوش-و-شرافتمندی
بستن   چاپ