مصاحبه از شمس افرازی زادهبدنبال دو پرسش و پاسخ شمارههای قبل نشریه، در این شماره با شمس افرازی زاده رییس دفتر سیاسی حزب به گفتگو نشستیم. در این گفتگو تلاش کردیم تا با توجه به وقایع این روزهای جامعه سؤالات خود را مطرح نمائیم. جناب افرازی زاده ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. میتوانید بفرمائی به نظر شما چرا گروههای صنفی نظیر معلمان، کارگران، بازنشستگان و بازاریان در اعتراضات اخیر به صفت صنفی حضور کم رنگی دارند؟اعتراضات اخیر به لحاظ گروههای سنی متفاوت از اعتراضات سالهای قبل است و اغلب رده سنی دهه 70 و 80 هستند و این اعتراضات بیشتر ماهیت مدنی و اجتماعی دارد و با همه اینها، وجود نقش و حمایت دیگر ردههای سنی بالاتر و حتی سایر نهادهای مرجع اجتماعی در آن کم رنگ نیست. بازاریان نیز در بخشهایی به این اعتراضات پیوستند. فراموش نکنیم که بازار تهران همیشه و خصوصاً از قبل انقلاب 57 و حتی تا همین یکی دوسال گذشته به عنوان پایگاه سنتی حاکمیت از آن نام برده میشد. اما امروزه هم به واسطه آمدن و جایگزین شدن نسل جدید و هم بدلیل عدم رضایت از سیاستهای حاکمیت، رابطه سنتی و پایدار آن مشکل پیدا کرده و دیگر به عنوان مؤتلف حاکمیت عمل نمیکند. هرچند که حاکمیت ابزارهای بیشتری برای سرکوب بازار دارد مثل ندادن خدمات و یا مصادره اموال و....در مورد معلمان هم باید گفت که معلمان دارای خواستههای صنفی بودند که ماهیت سیاسی نداشت ولی باز هم در برخی از جاها حمایت خود را اعلام داشتهاند.به نظر میاید وکلا و پزشکان در اعتراضات اخیر حضور فعالانهتر و ملموستری نسبت به سابق داشتهاند. تحلیل شما از این موضوع چیست؟اعتراض پزشکان و وکلا دارای اهمیت ویژه ایست. از این جهت که هر دو گروه با بیان و حقوق انسان سروکار دارند. وقتی پزشک در شروع بکار سوگند میخورد که حافظ جان انسانها باشد، فارغ از رنگ و نژاد و... و این حرفه دارای احترام و تقدس میشود و بعد میبیند که چطور جان انسانها به خطر میافتند و یا از آمبولانس و جایگاه پزشک استفاده ابزاری میشود و از طرفی میداند که خیلی از مردم آسیب دیده و زخمی از ترس حاکمیت نمیتوانند به بیمارستان و پزشک مراجعه کنند قطعاً متأثّر میشوند و نادیده گرفتن پروتکلهای جهانی در امر درمان و استفاده ابزاری از آمبولانس و نهاد پزشکی قانونی با روح و فلسفه پزشکی در تضاد است در مورد وکلا نیز موضوع به همین اهمیت است زیرا نهاد وکالت و کانون وکلا باید استقلال خود را حفظ کنند و فلسفه آن این است که چون حاکمیت و حکومتها از قوه قهریه برخوردار هستند باید نهاد وکالت مستقل از حاکمیت باشد و این از حقوق مسلم عمومی در تمامی جوامع میباشددر واقع یکی از مهمترین وظایف حکومتها حفظ استقلال و بیطرفی نهادهای مدنی مثل کانون وکلا و پزشکی قانونی است. ولی در این سالها دیدیم که حکومت استقلال این نهادها را زیر سؤال برده و متأسفانه رعایت قوانین اساسی و عادی را که در واقع شاکله نظم عمومی جامعه هست را رعایت نمیکند و این در حقیقت با فلسفه وجودی حکومت از نظر فلسفه سیاسی در تعارض آشکار است و این همان چیزی است که در نظامهای توتالیتر از آن به نام انقیاد نظام حقوقی و قضایی یاد میکنند.حزب اراده ملت ایران به مناسبت وقایع اخیر تاکنون سه بیانیه صادر کرده است، ایا حزب در این سه بیانیه خط سیر خاصی را دنبال میکند؟ میشود در مورد پیشنهادات حزب توضیح دهید؟حزب اراده ملت ایران در طول این چند سال خصوصاً از اعتراضات 96و 98 به این سو و از زمانی که از شورای هماهنگی اصلاح طلبان خارج شد، مشی اصلاح طلبانه مستقل خود را ادامه و همواره بر کار تشکیلاتی تأکید و خطر فقدان نهادهای واسط را به حاکمیت گوشزد کرده و معتقد است که با بودن نهادهای مدنی قوی و احزاب سیاسی واقعی به عنوان نهادهای واسط بین مردم و حاکمیت، میتوان خواستهها و مطالبات جامعه را اولویت بندی و تحقق آنها را به صورت مسالمت آمیز و بدور از خشونت از حاکمیت خواست.لذا ما در دفتر سیاسی با جلسات متعددی که همسو با خواست عمومی جامعه بوده با رصد اوضاع و تحولات جامعه و رفتار حاکمیت به صدور بیانیههایی اقدام نمودیم و با مخاطب قرار دادن حاکمیت از آنها خواستیم که پاسخگوی مطالبات مردمی باشند و برای حفظ منافع ملی، اصلاحات بنیادی و ساختاری را بیشتر از این به تأخیر نیندازند و به گفتگوی ملی تن دهد.به عنوان لازمه ورود و مقدمهی این گفتگوی ملی، در دو بیانیه صادر شده در آخر مهرماه جاری چهار پیشنهاد مشخص از حاکمیت را عنوان نمودیم. در ابتدا خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی و مدنی و بازداشت شدگان اعتراضات اخیر بودیم و دوم هم پیشنهاد رفع فیلترینگ اینترنت و فضای مجازی شده و خواهان آزادسازی جریان اطلاعات آزاد شدیم و مهمترین پیشنهادمان به حاکمیت این بود که برای حسن نیت و آشتی با جامعه، انتخابات مجلس را سریعتر و زودتر از هنگام با رفع محدودیت و حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان برگزار کند تا تمامی سلایق متکثر سیاسی، اجتماعی و مدنی، بتوانند نمایندگان خود را برای ورود به مجلسی ملی به جامعه معرفی و در یک رقابت سالم و آزاد با نظارت کامل مردمی این مهم محقق شود.جناب افرازی زاده از نظر نشانه شناسی بحرانها، اعتراضات اخیر را نشانه چه عامل یا عواملی میدانید و ریشه در کدام مطالبات دارد؟اعتراضات اخیر مرتبط با فضای حاکم بر سیاست جامعه و ادامه روند نارضایتی مردم از شیوه حکمرانی نامطلوب حاکمیت است. حاکمیتی که در طول چهار دهه از حیات خود کمترین انعطافی را برای رضایت مردم و حل بحران مشروعیت و کار آمدی خود انجام نداده است، گفتمان جمهوری اسلامی که مشخص کننده نوع نظام سیاسی بود با برخورد سلیقهای دچار انسداد شد و علت اصلی آن این است که با عدم رعایت و نقض قانون اساسی توسط حاکمیت و نادیده انگاشتن حقوق حقه ملت عملاً جمهوریت نظام به حاشیه رفت، لذا اسلامیت نظام هم با قرائت بسته آقایان عملاً ناکار آمد و حتی مورد قبول دینداران جامعه نیست و به دیگر سخن وقتی که مردم میبینند هم عنصر دین بازیچه و ابزار سیاست در دست عدهای قلیل قرار گرفته و هم جمهوریت نظام تعطیل شده و مردم برای مطالبات حقوق اساسی خود مرتباً از طرف حاکمیت سرکوب میشوند و خواستههای آنها نادیده انگاشته میشود راهی بجز انتخاب خیابان ندارند. مردم در طول مبارزات مدنی از 88 به این سو یاد گرفتهاند که خیابان تنها محل گذر از عرصه عمومی و رسمی به عرصه خصوصی نیست و میتوان در خیابان ایستاد و مطالبه گری کرد. زیرا مردم یاد گرفتند که خیابان محل تجلی عرصه عمومی و کنش ارتباطی است و این همان موضوعی است که در جامعه شناسی شهری به آن پرداخته شده و این خوش آیند نظام تمامیت خواه نیست زیرا در یک نظم اقتدارگرا خیابان نباید کارکرد کنش جمعی پیدا کند زیرا حد فاصلی است بین عرصه رسمی و (عمومی) جامعه و عرصه خصوصی و در جنبش 88ب رأی اولین بار در پدیده بطور وسیعی در جمهوری اسلامی اتفاق افتاد و خیابان خانه مردم شد و یک روح جمعی شکل گرفت و در اواخر شهریور و مهر و آبان امسال مردم دوباره به خیابان رجوع کردند.و نهایتاً اینکه به نظر شما، عامل اصلی موفقیت جنبشهای بدون خشونت چیست و آیا تجربه کشورهای مصر و تونس در 2011 و اوکراین 2014 و تجربه انقلابهای رنگین میتواند الگوی اعتراضات قرار گیرد؟جامعه ما از تجربیات گذشته خود دریافته که جنبش بدون خشونت راه بهتری برای رسیدن به اهدافش است و تجربه کشورهای زیادی از جمله کشورهای مورد اشاره میتواند ما را به سمت این جنبشها سوق دهد و با توجه به اینکه جنبشهای اخیر در دهه گذشته رو به افزایش بوده لذا مبارزه بدون از خشونت در بسیاری از موارد مختلف تأثیرگذار شده است. چون عامل اصلی در جنبشهای بدور از خشونت به قول «اریکا چنووت» در کتاب «چک لیستی برای پایان استبداد» یکی این است که رژیمهای اقتدار گرا به فرمانبری وسیعی از سوی مردم تحت سرکوب وابسته هستند تا از این طریق کنترل بر جامعه را حفظ کنند و دوم اینکه همه افراد در این رژیمها به میزان یکسانی به نظام وفادار نیستند؛ پس بنابراین با ادامه اخلال در کار نظام شکافها در درون دولت و سایر نهادهای حکومتی از جمله پلیس و نیروهای نظامی و رسانهها و نهادهای سیاسی و... شروع به آشکار شدن میکند و عموماً به ترک همکاری نیروها با نظام منجر میشود و رفته رفته با مقاومت مردمی این ریزشها بیشتر میشود و در چنین شرایطی ابتکار عمل از حاکمیت گرفته میشود و در واقع اریکا جنووت رمز موفقیت مبارزات بدون خشونت را به این دلیل نمیداند که دیکتاتورها و پلیس مخفی را به لرزه در میآورد بلکه مبارزات بدور از خشونت پیروز میشوند چرا که این نوع مبارزات در مقابل مبارزات خشونت بار به احتمال زیاد میتواند پایگاه بزرگتر و متنوعتری از شرکت کنندگان و مردم جامعه را به خود جذب و هزینههای سنگینی را بر حکومتها تحمیل کند.