گفتگو از فائزه صدراین روزها در رسانه ملی شاهد انتشار تصاویر و فیلمهایی از تجمعات و تظاهرات حامیان حاکمیت هستیم. آنچه عجیب است، سرعت اخذ مجوز و امکان تجهیز و برنامه ریزی در اعتراضات این گروه است. اما در مقابل گروههای دیگری از ایرانیان هرگز نمیتوانند اجتماعات قانونی خود را برپا کنند. آیا می توان چنین انحصاری را با اصل 27 قانون اساسی چنین انحصاری توجیه کرد؟زمانی دولتی در وضعیتی غیرمتعارف بر روی کار میآید. انقلاب وضعیت متعارف نیست، یک شرایط خاص و وضعیتی غیرمتعارف است. در چنین شرایطی دولت تا زمانی که وضعیت عادی نشده به خودش اجازه میدهد از بحرانی بودن شرایط استفاده کند و به اقتضای وضعیت یک حقوق استثنایی برای خودش قائل شود. در این دوره دولت اجازه تجمعات نمیدهد و اعتراضات مورد توجه قرار نمیگیرند برای این که مبادا مورد سو استفاده دشمنان و مخالفان قرار بگیرد و موجودیت حکومت نوپا به خطر بیفتد. در ایران ما چنین وضعیت نامتعارفی با دوران انقلاب مصادف شد. گروههای مختلفی در جامعه بودند. نخستین گروهی که آمد و دولت موقت را در اختیار گرفت به استناد سوابق و تجربیاتی که از گذشته داشت وارد صحنه شد. مردمانی دارای تحصیل و تجربه بودند ولی تحت الشعاع همان شرایط بحرانی و انقلابی و جو رادیکال قرار گرفتند و بساط اولین دولت ما به بهانه گروگانگیری در سفارت آمریکا جمع شد چون دولت خواهان پایان دادن به گروگانگیری و معترض رفتارهای غیردموکراتیک و تندروی بود. بعد هم کشور به سرعت درگیر جنگ با عراق شد. جنگ با صدام حسین بهانه دیگری بود برای این که شرایط نامتعارفی ادامه پیدا کند. همه درگیر تدارکات جنگ شدند و آن زندگی کوپنی و آن شرایط خاص ادامه پیدا کرد. طولانی شدن این جنگ و قبل از آن حالت نامتعارف دوران بعد از انقلاب موجب شد سیستم حاکم به شرایط بحرانی و وضعیت نامتعارف عادت کنند. حاکمیت به مرور تحملش را در برابر انواع انتقادها کاهش داد و بعد از گذشت زمانی آن کسانی که در دایره مرکزی بودند متأسفانه با بهره مندی از همان قاعده شرایط خاص و پاسخ گو نبودن و عدم انتقاد ناپذیری و نبود شفافیت، گرفتار مفاسدی شدند که موجب سلب شدن اعتماد مردم است. امروز اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی حاکمیت کم شده و میزان اعتراض و انتقاد بالا است و متقابلاً نگرانی از دست دادن حکومت موجب شده جلوی هر نوع ابراز عقیده و انتقاد و عدم توافقی را بگیرند. قرار داشتن در شرایط خاص موجب شده آن چه به عنوان حق اعتراض در قانون اساسی پیش بینی شده موقتاً به فراموشی سپرده شود. و این فراموشی موقتی عملاً 45 سال ادامه داشت. بسیاری آمدند و رفتند و بسیاری دیگر در این دنیا نیستند ولی موقعیت خاص، وضعیت استثنایی و شرایط موقتی همچنان برای کشور باقی مانده است. به خصوص اصلاح قانون اساسی در آن شرایط برای تحکیم هر چه بیشتر استواری حکومت امکانات جدیدی در خدمت حاکمیت قرار داد تا همچنان به عدم پاسخ گویی ادامه دهد. چون ادامه داشتن این شرایط را به مصلحت خودشان میدانند. 45 سال از آن روزهای ویژه و انقلاب دور شدهایم و حاکمیت قاعدتاً شکلی به خودش گرفته و باید استوار باشد و بیم و هراسی که باعث جلوگیری از اعتراضات مردم میشود باید کاهش پیدا کند ولی نگرانی حاکمیت از اعتراض و تجمع منتقدان و مخالفانش مثل روزهای اول و بلکه بسیار بیشتر از آن دوره است.یکی از اختلافات موجود در نامگذاری ناآرامی های اخیر است. همچنان معترضان از نظر حاکمیت اغتشاشگر هستند و با همین عنوان اعتراضات به عامل خارجی نسبت داده شده و سرکوب میشود. این نگاه از چه دیدگاه سیاسی نشات میگیرد؟مخالفت با نقد از محدودیتهای مطبوعاتی شروع میشود برای این که وقتی مطبوعات انتقادها را عنوان کند و بر روی این موضوعات بحث شود بسیاری از بحرانها خود به خود به سمت حل شدن میرود. چون مطالبهای شفاف وجود دارد و دولت باید بر درباره مطالبی که در روزنامهها نوشته میشود پاسخگو باشد. وقتی انتقادها در رسانه تحمل نمیشود، سرکوب آغاز خواهد شد. یکی از اشکالاتی که حاکمیت بر اعتراضات وارد میکند، استقبالی است که در خارج از کشور و توسط بیگانگان و یا در رسانههای فارسی زبان خارجی از این جریان اعتراضی میشود. ولی توجهی به این نکته نمیشود که وقتی رسانههای داخلی و مطبوعات کشور را از پرداختن صریح به مسایل و از نقد و مطالبه و اعتراض محروم کردهاند قلمها راه خود را پیدا میکنند و جریان اعتراض و انتقاد در رسانهای دیگر دنبال میشود. فراموش نکنند که یکی از انتقادهایی که وارد شده عدم سازگاری حکومت ایران با نظام جهانی است. وقتی شما با نظام جهانی درگیر میشوید مشخص است وقتی فرصتی پیدا کنند بهره برداری خواهد کرد. یا از هر گونه تغییر و تحولی که فکر میکنند موجب سازگاری این نظام با اصول و قواعد بین المللی شود استقبال میکنند. اما این که آن چه در اعتراضات میگذرد به دستورات آنها صورت گرفته، مطلب صحیحی نیست. بلکه آنها خودشان را با آن چه در ایران میگذرد تطبیق میدهند و هماهنگ میکنند. هر چه مطابق تمایلات و تاییدشان بود تأیید میکنند و اگر نبود چه بسا این را به مخالفت با هر گونه تحولی بر گیرند چون آنها به دیدگاههای جهانی و اصول روابط بین المللی و نیز منافعشان که در این اصول قرار دارد میاندیشند و واکنش نشان میدهند.در بررسی حق اعتراض، مجلس و دولت اجرای یک اصل قانونی را در مساله حاشیهای "تعیین محل اعتراض" معطل کردهاند. در هر دورهای که با اعتراضات مواجه میشویم شورای شهر تهران مسئله محل اعتراض را بررسی میکند و مجلس در این رابطه طرحهایی ارائه میکند. مردم جهان چطور تجمع میکنند و بر علیه تصمیمات دولتمردانشان اعتراض میکنند، محل اعتراض را معترض تعیین میکند یا شهرداری ها و قانون این موارد را مشخص میکند؟محل اعتراض را معترض تعیین میکند. شهرداری یا دولت اگر ممنوعیت و یا بهانهای در این رابطه دارند آنها هستند که باید خودشان را توجیه کنند و آنها هستند که باید تصمیماتی منطقی در رابطه با مطالبات معترضان بگیرند تا در جریان ادامه داشتن اعتراضات نزدیک شدن به محلههای خاص و برخی مراکز تهدیداتی در بر نداشته باشد. ولی فواصلی برای اعتراضات در نظر گرفته میشود مثلاً اجازه نمیدهند شما به صد متری فلان مجلس یا کاخ نزدیک شوید و چنانچه بلوار بزرگی برای اعتراضات مد نظر گرفته شده ممکن است در نصف بلوار اجازه تجمعات داده شود که عبور و مرور دیگران به نصف دیگر بلوار اختصاص داده شود. مساله اساسی این است که باید نظام حاکم اعتماد به نفس اش در این اندازه باشد که نیاز به تظاهرات به سود خود نداشته باشد. معنی آزادی در تظاهرات آزادی اعتراض است نه آزادی حمایت. این که امروز میبینید یک دستور العملی میدهند و کسانی که راه میافتند در حمایت از حاکمیت به خیابان میآیند و در هر جایی هم به آنها اجازه تجمعات داده میشود و نه تنها اجازه داده میشود بلکه برنامه ریزی میشود و افرادی برای تحسین و فیلم برداری و پذیرایی از این طیف حرکت میکنند. این کار و این تکرار نشانه عدم اعتماد به نفس حاکمیت است و نیازمند به این میباشد که شعارها و آمارهایی را به رخ مردم بکشد و در شهرستانها و مکانهای مختلف گروههایی از حامیان را به خیابان بیاورند و به نمایش بگذارند و به همین دلیل از نمایش معکوس آن بسیار نگران و هراسان هستند. یعنی اگر در تهران مانند دوران انقلاب اجازه راهپیمایی از میدان امام حسین کنونی به میدان آزادگان داده شود ممکن است یک مرتبه با میلیونها نفر رو به رو شوند. حاکمیت همیشه با قلیل خواندن معترضان این توجیه را داشته که نباید خودمان را به خاطر عدهای معدود اصلاح کنیم. من فکر میکنم دلیل این که در رابطه با مکانی برای برگزاری تجمعات صحبت میکنند ولی اجازه تجمع مخالفین را نمیدهند این است که مبادا این حالت پیش بیاید یعنی شما اجازه دهید در خیابانهای بین تهران و قم اجازه تظاهرات داده شود به این نیت که در این خیابانها هر چه گفته شود و هر کاری انجام شود همانجا میماند و دیده نخواهد شد و عقدهای فروکش میکند و فراموش میشود اما نگرانی بزرگ دیگری هم وجود دارد که که یک مرتبه با میلیونها نفر و هجوم سیلی از معترضان در وسط خیابان روبه رو شوند و این بیم اجازه نمیدهد اعتراضات قانونی شود. این پیش بینی است که باعث میشود حتی با تجمعات در نقطهای کویری هم مخالفت شود عملاً درباره اصل 27 صحبت میشود. اما هیچ زمانی با اعتراض قانونی مخالفین موافقت نمیشود.