علی بیگدلی، استاد دانشگاه در گفت و گو با اراده ملت هشدار داد:
امروز وقت خواندن سرود سلام فرمانده نیست
سه شنبه 26 مهر 1401 - 15:31:12

اراده ملت، فائزه صدر: اعتراضات اجتماعی مردم ایران که در پی واکنش به مرگ مهسا امینی آغاز شده بود، سومین هفته خود را پشت سر گذاشت. در این مدت نه تنها تجمعات کاهش پیدا نکرد، بلکه به شهرهای دیگر کشور گسترش یافت و حوادث متعددی به دنبال داشت. آخرین خبر تلخ از اعتراضات، مربوط به شهر اردبیل است. بنابر گفته‌های شاهدان، روز چهارشنبه بعد از بازگشت دانش آموزان دبیرستان دخترانه شاهد از مراسم سلام فرمانده، به دلیل تجمع و اعتراض دانش آموزان پای نیروهای نظامی به مدرسه باز می‌شود. در جریان سرکوب این اعتراض دانش آموزی، یک نفر کشته و عده زیادی از دانش آموزان مجروح می‌شوند. انتشار خبر مرگ این دختر دانش آموز با موج جدیدی از اعتراضات در کشور همراه بود. اراده ملت در رابطه با این موضوع گفت و گویی با علی بیگدلی، استاد دانشگاه انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

اعتراضات از جامعه به مدارس کشیده شده با توجه به مسالمت آمیز بودن اعتراضات دانش آموزان چرا نیروهای نظامی وارد عرصه می‌شوند و اعتراضات همچنان با خشونت سرکوب می‌شود؟ 
طبق قانون اساسی اعتراض حق مدنی مردم است. پس اعتراض قانونا آزاد است. اما با توجه به گسترش اعتراضات به سرتاسر کشور حاکمیت دچار هراس شده و گاها می‌بینیم اقداماتی نابخردانه انجام می‌شود. ناآرامی های اخیر در شهر اردبیل هم به دنبال یکی از این تصمیمات نابجا آغاز شده. با توجه به جو ملتهب جامعه برپایی مراسم سرود فرمانده در این فضا و شرکت دادن اجباری دانش آموزان بدون اجازه والدین در این مراسم اقدامی نادرستی و امری خلاف اخلاق آموزشی بود.
در این وضعیت حاکمیت باید سیاست نرمش و اغماض را در پیش بگیرد و به جای سیاست تازیانه به اقداماتی اصلاح طلبانه رو بیاورد. سیاست دولت نیز در این شرایط باید بر آشتی استوار باشد نه اینکه دولتمردان با اظهار نظر نسنجیده هیزم آتش خشم مردم را فراهم کنند. امروز وقت خواندن سرود فرمانده نیست، امروز باید با مردم همراهی کنند تا خشم مردم افزایش پیدا نکند.
نوجوان و جوانی که نارضایتی خود را به خیابان و به حیاط مدرسه آورده است یک نفر نیست. هر بچه‌ای حداقل نماینده دو خانواده است. مادر و پدر و برادر و خواهر و پدربزرگان و مادربزرگان این بچه‌ها هم معترض بر شرایط موجود هستند ولی بنا بر ملاحضاتی آن شور و حرارت حضور در صحنه را ندارند ولی جوان‌ها و نوجوان‌ها به عنوان نمادی از آینده کشور نارضایتی جامعه را نشان می‌دهند. ادامه دادن سیاست‌های انتقام جویانه بر علیه این جوانان و نوجوانان به نفع نظم نیست چون می‌تواند با بالا بردن خشم خانواده‌ها دیگر اعضای خانواده را نیز به صحنه اعتراضات بکشد.

این تصمیمات غلط از کجا ناشی می‌شود چرا حاکمیت در اوج بحران از در پیش گرفتن شیوه‌های درست برخورد با مساله عاجز است؟
باید بپذیریم که مقامات ارشد و تصمیم گیرنده مشاوران مناسبی ندارند. گروه‌هایی در بدنه حاکمیت وجود دارند که مایل به از دست دادن موقعیت و منافع خود نیستند. رفاه کامل این افرادی در گرو ادامه همین مسیر توسط جمهوری اسلامی ایران است. نظام بیشترین ضربه را از ناحیه این افراد خورده است. مصلحت این افراد در حفظ نظام به هر شکل ممکن است.
اگر مشکلات کشور ریشه یابی شود در هر بحران و در هر موقعیتی که نظام لطمه خورده می توان رد پایی از این افراد را با اطلاعات و محاسبات غلط، با تصمیمات شتابزده و پر هزینه و در اجرای نادرست برخی از طرح‌ها و برنامه‌ها و اعمال خشونت دید.
به نظر من تنها پاسخ به این سؤال از طرف دولت و حاکمیت کافی است که چرا آن همه فداکاری های اوایل انقلاب از جانب مردم، امروز به این خصومت منجر شده است؟! واکنش‌های مسئولین و مقامات بعضاً ناامید کننده است زیرا نشان می‌دهد که مشکلات و نواقص را قبول ندارند و همه چیز را به دشمنان نسبت می‌دهند که نشان از فاصله بالای حاکمیت و جامعه است.
حاکمیت باید بی‌واسطه به حل مساله بپردازد. پشت کردن به مردم و تن ندادن به روند صحیح حل مساله و دست بردن به اقدامات خشونت آمیز خطرناک است و خشم مردم را بیشتر می‌کند.
یکی از بزرگترین وظایف دولت طبق موازین سیاسی این است که نوعی رضایت مندی عمومی در جامعه بوجود بیاورد. اما می‌بینیم برخی از مسئولین و مقامات بر تعداد معترضان و بر اقلیت بودن گروه‌های معترض تکیه دارند درحالیکه در جامعه اسلامی حتی نباید به یک نفر ظلم کرد.
در کنار این نگاه غلط به این مساله توجه نمی‌شود که هواداران حاکمیت و دولت هم نسبت به کل جمعیت کشور، یک گروه اقلیت هستند و هسته سخت قدرت در ایران گمان می‌برد حتی با وجود ادامه داشتن نارضایتی‌ها تنها با حمایت اقلیت هوادار اش می‌تواند سرپا بماند. این تفکر ناصحیح است.
ارسطو می‌گوید وقتی می‌خواهید تدبیر مملکت را تجزیه و تحلیل کنید به تدبیر منزل توجه داشته باشید. این همه مخالف در خیابان‌ها نشان دهنده نارضایتی اجزای جامعه از کلیت حاکم است. هر آجری در پیوند با آجر دیگر بنا را محکم می‌کند. حاکمیت نباید فکر کند که همچون پدری مستبد می‌تواند با کمک یکی دو فرزندش به جنگ همسر و فرزندان دیگرش برود.

با توجه به ورود نوجوانان به اعتراضات و التهاب در درون مدارس، خواسته این گروه را چه می‌بینید و حاکمیت چطور می‌تواند در جهت آرامسازی این اعتراضات حرکت کند؟
هیجان اجتماعی امروز نتیجه نارسایی‌های چندین دهه است. نظامی که نمی‌تواند پاسخی به تقاضاهای منطقی مردم اش بدهد، امروز خودش مساله این مردم است. حاکمیت باید تا امروز متوجه این مساله می‌شد ولی ظاهراً درکی از عمق فاجعه و نقش خود در این وضعیت ندارند. در مقابل برای این معترضین دیگر تنها شنیدن وعده، کافی نیست و نسبت به خشونت به سرعت واکنش نشان می‌دهند.
گسل نسلی آنچنان شکار است که دیگر فرصت گفت و گو فراهم نیست. معترضین جوان و نوجوانی که امروز در خیابان‌ها دیده می‌شوند بچه‌های همین نظام هستند و خلق و خوی حکمیت را بسیار خوب می‌شناسند و مثل سیستم طبیعت اطاعت ناپذیر دارند. این نسل را نمی توان با انگیزه‌های دینی آرام کرد آن‌ها به دنبال تقاضاها و مطالبات مادی و رفاه و آزادی های بیشتر هستند و تا مطالباتشان محقق نشود شاهد آرام شدن جامعه نخواهیم بود.
بنشینید گفت و گو کنیم، نقد پذیر هستیم، هر کسی نقدی به دولت دارد در بیان آن آزاد است، لزوم بازبینی در قوانین و... شعارهای مندرسی است که اگر چه نسل ما بر آن‌ها تأمّل داشت ولی قشر معترض جوان که امروز در خیابان‌ها فریاد می‌زنند با این شعارهای نخ نما راضی نخواهند شد. این نسل خواهان تغییری اساسی و خواهان بهبود وضعیت اقتصادی و خواهان آزادی های بیشتر است و برای دست یافتن به مطالبات خود راه دومی نمی‌شناسد و تا خواسته‌اش را نگیرد همچنان در خیابان‌ها خواهد بود.
متأسفانه نظام سیاسی ما فاقد ساختار سیاسی و اخلاقی و اقتصادی است. سیاستی که فاقد اخلاق باشد محکوم به فنا است. روابط بین الملل مرکز ارتقای اخلاق و سیاست است که سیاست مدار ما از آن فضای سازنده روی گردان است. فقدان ساختاری معقول و مطلوب جامعه را به این سمت حرکت داده است. متأسفانه دولت فعلی نیز از درون همین ساختار معیوب به وجود آمده و فاقد هر نوع ارزش سیاسی و توانمندی اقتصادی است و از قدرت مدیریت جامعه بی‌بهره است.
آیا در چنین شرایط ملتهبی رییس جمهور باید در دانشگاه الزهرا مردم معترض را به مگس تشبیه کند؟! این رفتار از کدامین درک سیاسی ناشی می‌شود؟ در برابر خشم مردم که ناشی از نارضایتی و فقر است نباید اینچنین به آتش خشم دمید. محمود احمدی نژاد هم در سال 88 معترضان را به خس و خاشاک تشبیه کرد و تنفر جامعه تحصیلکرده و روشنفکر کشور از او حاصل همین بی‌اخلاقی ها است. از یک طرف کشور دچار ساختار سیاسی و اقتصادی و اخلاقی معیوب است و از طرفی دولت‌هایی معیوب از درون این ساختار پدید می‌آیند. دولت سیزدهم برایند همین وضعیت است.



http://eradehmellat.ir/fa/News/1760/امروز-وقت-خواندن-سرود-سلام-فرمانده-نیست
بستن   چاپ